• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 5884

پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت شما
از سایت خیلی خوبتان ممنون
امیدوارم مراحل ترقی را یكی پس از دیگری طی كنید
سوالی از خدمتتان داشتم
چرا خودكشی در اسلام گناه محسوب می شود و لطفا بفرمایید جز كدام گناهها محسوب می شود

پاسخ

دوست عزیز و گرامی : از دیدگاه اسلام مالك همه چیز از جمله انسان ، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد .آن جاكه او رخصت دهد، مجاز و جایی كه او اذن ندهد، غیرمجاز است . از جمله موارد،كشتن انسان است . در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار و دیگر كشی نیست ، چرا كه این كار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است . خدای سبحان انسان را از این امر برحذر داشته ، می فرماید : ( ( من قتل نفسا" بغیرنفس او فساد فی الارض و فكانما قتل الناس جمیعا"؛ و آن كس كه انسانی رابدون این كه قاتل باشد و یا در زمین فساد كند بكشد گویا همه مردم را كشته است ) ) ، ( مایده ، آیه 32 ) . مرگ و حیات یك نفر، اگر چه مساوی با مرگ وحیات اجتماع نیست ، اما شباهتی به آن دارد، از این رو در جایی كه اذن خداوند نیست ، انجام دادن آن حرام و گناه است . پاسخ مستدل به این مساله ،مستلزم تحلیل صحیح از ( ( حق حیات ) ) است . در خصوص ( ( حق حیات ) ) دوتفسیر كاملا" متفاوت وجود دارد : یكی از ان ها مبتنی بر جهان بینی الهی است و دیگری مبتنی بر نگرش لیبرالیستی . هر دو تفسیر در اعلامیه ( ( جهانی حقوق بشر ) ) و اعلامیه ( ( اسلامی حقوق بشر ) ) منعكس شده است . از این رو حق حیات را می توان منشا حقوق بشر دانست ؛ زیرا حقوق دیگر فرع بر این اصل است . ماده 3 ( ( اعلامیه جهانی حقوق بشر ) ) مقرر می دارد : ( ( هر كس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد ) ) . در بند اول ماده 6 ( ( میثاق بین المللی ) ) حقوق مدنی و سیاسی نیز مقرر شده است : ( ( حق زندگی ازحقوق ذاتی شخصی انسان است . این حق باید به موجب قانون حمایت شود.هیچ فردی را نمی توان خودسرانه ( بدون مجوز ) از زندگی محروم كرد ) ). بنابراین از دیدگاه فیلسوفان حقوق بشر غربی ، گویا حیات ، ملك طلق آنهااست و هیچ كس حق محدود كردن آن را ندارد، از این رو حكم اعدام جز درمهم ترین جنایات ، به عنوان خشونت محكوم و ممنوع شمرده می شود .همان طوركه در مقدمه دومین پروتكل ( ( میثاق بین المللی ) ) حقوق مدنی و سیاسی آمده است : ( ( با اعتقاد به این كه حذف مجازات اعدام ، كمكی است به كرامت ذاتی بشر و باعث توسعه تدریجی حقوق بشر می شود ...) ) از طرف دیگر، چون ( ( زندگی كردن ) ) حق ذاتی بشر است ، هر كس می تواند از حق خود صرف نظركند و به خودكشی روی آورد .مبنای این دو حكم همان تفكر ( ( خویشتن مالكی ) ) لیبرالیستی است كه می گوید : ( ( زندگی هر فردی ، دارایی خود اواست و به خداوند، جامعه یا دولت تعلق ندارد و می تواند با آن هر طور كه مایل است رفتار كند ) ) ، ( آربلاستر، آنتونی ، لیبرالیسم غرب ظهور و سقوط،ترجمه : عباس مخبر دزفولی ، تهران ، نشر مركز، چاپ سوم 1377، ص 38 ) . امادر نگرش الهی ، از آن جا كه خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدااست ، هیچ كسی نه حق كشتن دیگری را دارد و نه حق كشتن خود را .این بدان جهت است كه از دیدگاه اسلام و همه مكاتب الهی ، حیات موهبتی الهی وحقی خدادادی است . از این رو هرگاه این حق وسیله ای برای قتل نفوس دیگریا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاكم بر جامعه شود وافرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می شود، ( ر.ك : آیات 32 و 33 مایده - 178 و 179 و 217 بقره ) . به طوركلی می توان گفت : الف ) حیات ، موهبتی خداوندی است و حق حیات برای همه انسان ها تضمین شده است و همه دولت ها، جمعیت ها و افراد مكلف به حمایت و دفاع از این حق اند و كشتن هیچ كس بدون مجوز شرعی جایز نیست. ب ) استفاده از هر وسیله ای برای نابودی چشمه سار حیات بشری ، اعم از كلی و جزیی ، حرام است . ج ) حفظ ادامه حیات بشری ، تا آنجا كه مشیت الهی تعلق گیرد، واجب است ؛ خواه محافظت هر فردی بر حیات خود در مقابل تعدی دیگران و یا تعدی بر خویشتن ( مانند خودكشی ) باشد و یا محافظت اودرباره حیات دیگران . نتیجه آن كه در نگرش الهی ( ( حق حیات ) ) عطای الهی است كه مسوولانه به انسان عطا شده است . پس باید اولا" در حفظ آن مراقب بود؛ چه این كه ( ( حیات ) ) فقط ( ( حق ) ) افراد نیست بلكه حفظ آن ، ( ( تكلیف ) ) آنان نیز می باشد .ثانیا" : چون مالك اصلی این حق خداوند متعال است و در مواردی كه این عطای الهی ، باعث سو استفاده افرادی واقع شود، از آنان سلب می شود ( مانند حكم قصاص ، رجم یا اعدام كه خشونت های قانونی می باشند ) . هم او كه ( ( حیات ) ) را داده است می گوید : در این موارد ( ( باید سلب نمود ) ) . با توجه به تحلیل مذكور به یك آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید ( ( خودكشی ) ) اشاره می شود .خداوند می فرماید : ( ( ولاتقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحیما" و من یفعل ذلك عدوانا" و ظلما"فسوف نملیه نارا" و كان ذلك علی الله یسیرا"؛ و خود را مكشید زیرا خداوندبه شما مهربان است و هر كس چنین كاری را از روی عداوت و ستم انجام بدهد، به زودی او را در آتش می اندازیم و این كار برای خدا آسان است ) ) ، ( نسا، آیات 29 و 30 ) . گرچه برخی از مفسران احتمال داده اند كه مقصود از ( ( انفسكم ) ) نفوس مردم اجتماع می باشد .بنا بر ان معنای آیه چنین می شودكه ( ( همدیگر را از روی عداوت و ستم مكشید ) ) لكن اولا"، آیه شامل هرگونه قتل نفس می شود و به مقتضای آیه 32 سوره ( ( مایده ) ) هر كس كه بی گناهی را [ بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین ] بكشد، مانند آن است كه همه انسان ها را كشته است . ثانیا"، امام صادق ( ع ) با استناد به همین آیه می فرماید : ( ( هر كس عمدا" خودكشی كند، برای همیشه در آتش جهنم عذاب خواهد شد ) ) ( ( من قتل نفسه متعمدا" فهو فی نار جهنم خالدا" فیها قال الله عزوجل : ( ( ولا تقتلوا انفسكم ... ) ) ، ( الحر العاملی ( الشیخ ) محمد بن الحسن ، وسایل الشیعه ، ج 19، بیروت ، داراحیا التراث العربی ، باب تحریم قتل الانسان نفسه ، ص 13، ح 2 و 3 ) . افزون بر این ، امام باقر ( ع ) نیز فرموده اند : ( ( مومن به هر بلایی مبتلا می شود و با هر نوعی مرگ می میرد ولی خودكشی نمی كند ) ) ( ( ان المومن یبتلی بكل بلیه و یموت بكل میته الا انه لایقتل نفسه ) ) ، ( همان ). و از بزگترین گناهان كبیره انتحار و خود كشی محسوب می گردد.

مشاور : آقای مرتجی | پرسش : جمعه 12/2/1382 | پاسخ : پنج شنبه 10/7/1382 | | | 0 سال | حوزه علميه | تعداد مشاهده: 98 بار

تگ ها :

UserName