• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 56938

پرسش

هدایت یك امری خارج از وجود انسان است و از بیرون انجام می پذیرد. واصولا كسی نمی تواند از درون خود، خود به خود؛ هادی خود باشد. و خداوند متعال نیز در قران كریم هرگاه سخن از هدایت به میان می آورد_ تا آنجایی كه من دیده ام_ آن را از جانب خود می داند، و وظیفه امامان نیز هدایت بامر ذكر شده است. یعنی امام وظیفه دارد كه انسان را به مقصود برساند؛ نه اینكه راه را نشان دهد.
حال سوال اینست كه پس ما در این جهان چه كاره هستیم و این خود ما نیستم كه باعث میشویم به سوی خیر حركت كنیم و یا اینكه حركت نكیم
لطفا نگویید كه هدایت وجود دارد وما باید به آن توجه كنیم زیرا توجه ما نیز باید از جانب خدا انجام گیرد. چرا كه هر پدیده ای باید علت داشه باشد واین خداست كه آخرین علت است واگر نباشد هیچ پدیده ای صورت نمی پذیرد.و هر اتفاقی كه در درون ما انجام می پذیرد باید به یك علت العلل برسد زیرا كه تسلسل باطل است. و باید در انتها یك واجب الوجود باشد.
این را هم بگویم كه من قبل از آنكه این سوال به طور منطقی برایم مطرح شود. در درون خود به این نتیجه رسیده ام؛ كه ما هیچ كاره ایم.

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
همه كاره بودن خدای متعال ضربه ای به اختیار شما نمی زند. وقتی هدایت به شما عرضه می شود این كار خداست، اما در این مرحله فقط ارائه طریق است نه بیشتر؛ و پرواضح است كه ارائه طریق هدایت برای مسلمان و كافر به طور مساوی انجام می گیرد، یكی به آن جواب مثبت می دهد و دیگری منفی. ما این را بالوجدان در خود می یابیم كه می توانیم طریق هدایت را پشت سراندازیم، یا بدان ملتزم شویم. خدای متعال هم بر است احساس وجدانی ما صحه گذارده و واقع نما بودن آن را تأیید و تأكید كرده است.
درك این كه چگونه اختیار انسان با فعال مایشاء بودن خدا سازگار است چندان مشكلی ندارد، هنگامی كه مسئله اختیار را به عنوان موهبتی الهی به انسان و به عنوان اعطای حق اختیار به او ببینیم. اختیار انسان به نوعی اعطای خالقیت به انسان در محدوده ای است كه خدا می خواهد.
البته وقتی انسانی به حسن اختیار خود به طریق هدایت ملتزم شد، اعمال و افعالش جز تقلا و تلاش برای ایصال به مطلوب كه مرحله دیگری از هدایت است نمی باشد؛ و البته تقلایی كه اگر لطف خدا را جلب نكند نمی تواند به تنهایی نجات بخش باشد؛ و از این رو تنها جزءالعلة برای هدایت است و جزء دیگر آن خواست خدا و ایطال به مطلوب او است. به عنوان مثال، دست و پا زدن انسان غریق ناآشنای به شنا در آب تام العلة نجات او نیست، چنانچه اگر نجات غریقی نباشد، دست و پا زدن او هم ثمری ندارد؛ اما واضح است جزءالعلة نجات می باشد، یعنی اگر این دست و پا زدن نباشد اصلاً توجه نجات غریق به او جلب نشده، و خود را به او نمی رساند.
نمازها و سایر مناسك عبادی ما حكم این دست و پا زدن در طریق هدایت را دارد تا هادی بالذات ما را به وادی ایمن هدایت برساند، كه این را ایصال به مطلوب می دانند و فقط مختص مؤمنان است؛ آن هم مؤمنانی كه عمل صالح انجام داده اند.
به طور خلاصه سه مرحله را از هم تفكیك كنید:
یكی مرحله ارسال انبیاء و اولیاء الهی است كه با ان خداوند هدایت تشریعی خود را به ما می رساند.(ارائه طریق)
دیگری ایمان و عمل صالح انسان، كه به اختیار او صورت می گیرد و موجب جلب رحمت الهی بر او است.(اختیار انسان در ایمان و عمل صالح)
و سوم هدایت و دستگیری خداوند كه همان فعال ما یشاء بودن او است.(ایصال به مطلوب)
اگر باز سؤال و ابهامی باقی ماند، با ما مكاتبه نمایید.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : يکشنبه 16/1/1383 | پاسخ : شنبه 29/1/1383 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 77 بار

تگ ها :

UserName