کد:
56654
پرسش
باسمه تعالی
سلام علیكم
من چند سوال در باره اهل بیت از شما داشتم كه در زیر آنان را مطرح میكنم:
1-چرا پیامبر اسلام (ص)شرایط را بطور كامل برای خلافت امام علی (ع)آماده نكرده بودند؟
2-چرا امام حسن(ع)صلحنامه را پذیرفتند و دلایل ایشان برای پذیرفتن صلح چه بود؟
3-آیا سیاستی بهتر از جنگ در زمان امام حسین(ع)وجود نداشت و آبا بهتر نبود كه امام اقدام به جمع آوری سپاه و سپس جتگ میكرد؟
4-فعالیت سیاسی امام سجاد (ع) چه بوده است؟
5-چرا بیشتر احكام عملی دین از قول امام صادق(ع)بیان شده است؟
6-با چه استدلالی مردم امام جواد (ع) را كه نه سال بیشتر نداشتند به عنوان پیشوای خود برگزیدند؟
از شما خواهشمندم در اسرع وقت و به طور مفصل به سوالات مطرح شده پاسخ دهید
والسلام علی من التبع الهدی
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
1. در این زمینه به كد 27106، در بخش تازه های مذهبی سایت تبیان مراجعه نمایید؛ و پس از مطالعه اگر پرسش و ابهامی باقی بود، برای ما ارسال نمایید.
2. در این مورد كد 11535، در بخش تازه های مذهبی سایت تبیان را مطالعه كنید.
3. ما كه به عصمت اهل بیت(ع) معتقدیم باید با توجه به موضع گیری آنان در مواقع و مواضع خاص، به دنبال پند گرفتن باشیم. آن را به عنوان بهترین گزینه ببینیم و برای توجیه آن بیندیشیم.
اعتقاد به عصمت امامان(ع) اقتضا می كند كه باور داشته باشیم كه امام حسین(ع) بهترین شیوه را برای اعتلای پرچم اسلام انتخاب كرده اند.
ما نیز بر این ممشی سیر می كنیم، و بر اساس آن به تحلیل واقعه می نشینیم.
با مطالعه علمی تاریخ هم این به خوبی و وضوح معلوم می شود كه این بهترین راهی بود كه امام حسین(ع) برای حفظ اسلام و دین الهی، در آن زمان انجام دادند.
انحراف حكومت از مسیر صحیح اسلامی از روزی آغاز شد كه حكومت اسلامی به وسیله گروهی از صحابه، پس از رحلت رسول اكرم(ص) از محور اصلی خود منحرف گردید؛ و به دنبال این انحراف، مبارزه امام علی(ع) از همان زمان آغاز شد. البته از آنجا كه این انحرافات در سال های نخستین حكومت خلفا چندان نمایان و چشم گیر نبود، نوع مبارزه امام(ع) نیز متفاوت بود.
امام علی(ع) در دوران 25 سال سكوت خویش به گونه های متفاوت و متعدد مخالفت خود را با این انحرافات و حكومت منحرف اعلام داشتند، ولی در آن موقع زمان مناسبی برای قیام مسلحانه نبود؛ حتی زمانی كه امام علی(ع) به حكومت رسیدند، در این دوران كوتاه 4 ساله، سه جنگ بزرگ را در مبارزه با انحرافات در جامعه اسلامی رهبری نمودند.
در دوران امام حسن(ع) نیز اگر شرائط برای قیام مسلحانه فراهم بود، امام حسن(ع) حتماً در مقابل دستگاه فاسد و ظالم معاویه قیام می نمودند؛ كمااین كه اقدام به چنین كاری نمودند، ولی مردم ایشان را تنها گذاشتند.
به علاوه در زمان امام حسن(ع) به دلایل مختلفی، شرایط برای قیام مسلحانه و شهادت، همچون دوران امام حسین(ع) فراهم نبود، كه یكی از آن موارد تظاهری بود كه معاویه به اسلام می كرد؛ لذا فساد و ظلم معاویه برای همه واضح و روشن نبود.
با پذیرش صلح توسط امام حسن(ع) و سیاست مدبرانه آن حضرت بود كه به مرور چهره واقعی معاویه و دستگاه او بر همگان روشن شد، و مردم نیز پی به انحراف دستگاه معاویه بردند؛ ولی با این حال هنوز شرایط برای جنگ و شهادت فراهم نبود.
تا این كه یزید پس از معاویه به خلافت رسید، و به طور علنی ارزش ها و شئونات اسلامی را زیر پا نهاد، و انحرافاتی كه دستگاه بنی امیه در مسیر حركت اسلام به وجود آورده بودند را، بیش از همه زمان ها، عیان و آشكار نمود. در آن زمان چیزی از اسلام نمانده بود، و دیگر با زبان نصیحت و سفارش و خطابه و سخنرانی كاری از پیش نمی رفت. در چنین شرائطی جامعه احتیاج به یك شوك و تلنگر اساسی داشت؛ یك شهادت ماندگار و جانسوز كه تا سخنی از اسلام هست نتوان آن را به فراموشی سپرد.
از سوی دیگر امید به پیروزی بر دستگاه خلافت به طور جدی منتفی بود. دستگاه خلافت اموی تا زمان یزید در حال رشد و تقویت بود. معاویه حكومتی فرمانبردار و جامعه ای خاموش و ناآگاه و سرگرم به دنیا تحویل یزید داده بود. در چنین شرائطی چگونه امام حسین می توانست لشكری برای پیروزی و غلبه بر دشمن بیاراید. آیا وضع بهتر از زمان امام حسن(ع) می شد؟! نه؛ چنین جامعه باید با یك زلزله و آتشفشان آگاه می شد. این نقشی بود كه امام حسین برگزید.
بنابراین مبارزه با انحرافات در حكومت و جامعه اسلامی از همان ابتدای انحراف در خلافت، و از زمان امام علی(ع) شروع شد، و در زمان هر امامی متناسب با شرایط آن زمان ادامه یافت؛ یعنی هر كدام از ائمه اطهار(ع) اگر در زمان امام حسین(ع) بودند همان كاری را می كردند كه امام حسین(ع) انجام دادند، و اگر امام حسین(ع) هم در زمان هر معصوم دیگری بودند همان كاری را انجام می دادند كه آن بزرگواران انجام داده بودند.
این مطلب با توجه به باور دینی ما به عصمت امامان(ع) بیش از پیش واضح و قابل فهم خواهد بود.
4. به كد 56192، در بخش تازه های مذهبی سایت، مراجعه نمایید.
5. به كد 56393، در بخش تازه های مذهبی سایت، مراجعه نمایید.
6. از آنجا كه امام جواد(ع) نخستین امامی بودند كه در كودكی(حدود 8 سالگی) به منصب امامت رسیدند، طبعاً حساسیت ها و سؤال هایی به وجود آمد كه چگونه یك نوجوان می تواند مسئولیت حساس و سنگین امامت و پیشوایی مسلمانان را بر عهده بگیرد؟ آیا ممكن است انسانی در چنین سنی به آن حد از كمال برسد كه بتواند جانشین پیامبر خدا باشد؟ و آیا در امت های پیشین چنین چیزی سابقه داشته است؟
در پاسخ به این سؤال ها باید توجه داشت كه درست است كه دوران شكوفایی عقل و جسم انسان معمولا حد و مرز خاصی دارد كه با رسیدن آن زمان، جسم و روان به حد كمال می رسند، ولی چه مانعی دارد كه خداوند قادر و حكیم، برای مصالحی، این دوران را برای بعضی از بندگان خاص خود كوتاه ساخته، و در سال های كمتری خلاصه كند.
در جامعه بشریت از آغاز تاكنون افرادی بوده اند كه از این قاعده عادی مستثنی بوده اند، و در پرتو لطف و عنایت خاصی كه از طرف خالق جهان بر آنان شده، و در سنین كودكی به مقام پیشوایی و رهبری امتی نائل شده اند.
خود امام جواد(ع) در پاسخ به این سؤال به یكی از اصحاب فرمودند: «كاری كه خداوند در مسئله امامت انجام داده، مانند كاری است كه در مورد نبوت انجام داده است؛ خداوند درباره حضرت یحیی(ع) می فرماید: "ما به یحیی در كودكی فرمان نبوت دادیم." ـ (مریم/12) ـ و درباره حضرت یوسف(ع) می فرماید: "هنگامی كه او به حد رشد رسید، به او حكم نبوت و علم دادیم." ـ (یوسف/22) ـ و درباره حضرت موسی(ع) می فرماید: "و چون به سن رشد و بلوغ رسید به او حكم نبوت و علم دادیم." ـ (قصص/14) ـ بنابراین همان گونه كه ممكن است خداوند علم و حكمت را در سن چهل سالگی به شخصی عنایت كند، ممكن است همان حكمت را در دوران كودكی نیز عطا كند.»(اصول كافی، ج1، ص384 و ص494)
همچنین در روایت دیگری نقل شده كه از امام رضا(ع) در همین زمینه سؤال شد، و حضرت فرمودند: «خداوند عیسی بن مریم را در سنی كمتر از سن ابوجعفر، امام جواد(ع)، رسول و پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد.»(كافی، ج1، ص322، و ص374)
علاوه بر این كه در بیانات متعددی از امام رضا(ع) به جایگاه ویژه امام جواد(ع) اشاره شده است، و به یاران خود می فرمودند: "این مولودی كه برای شیعیان ما، بابركت تر از او زاده نشده است."(الإرشاد، شیخ مفید، ص268)
همچنین احادیثی وجود دارد كه در آن ها پیامبر اكرم(ص) به امامان دوازده گانه اشاره نمودند، و حتی در برخی روایات به اسم آن بزرگواران را نام برده اند؛ كمااین كه وقتی آیه شریفه «أطیعواالله وأطیعواالرسول و أولی الأمر منكم» ـ (نساء/59) ـ نازل شد، جابربن عبدالله انصاری از حضرت رسول اكرم(ص) پرسید: این "أولوالأمر" كه اطاعتشان مقرون با اطاعت شما شده، چه كسانی هستند؟! حضرت فرمودند: «هُم خُلفایی، یا جابر! وائمّة المسلمین من بعدی؛ أوّلهُم علیّ بن ابی طالب، ثم الحسن، ثم الحسین، ثم علیّ بن الحسین، ثم محمّد بن علی المعروف فی التوراة بالباقرـ ستدركه یا جابر! فإذا لقیته فأقرأه منّی السلام ـ ثم الصادق جعفر بن محمد، ثم موسی بن جعفر، ثم علی بن موسی، ثم محمد بن علی، ثم علی بن محمد، ثم الحسن بن علی، ثم سمیّی و كنیّی حجةالله فی أرضه و بقیّته فی عباده ابن الحسن بن علی...»("غایةالمرام"، ج10، ص267، چاپ قدیم و "اثبات الهداة"، ج3، ص123 و "ینابیع المودة"، ص494)
از طرفی مباحثات علمی و مناظرات متعددی كه از طرف دانشمندان متعدد با امام جواد(ع) انجام گرفت، و حتی نقل شده كه در مجلسی هشتاد نفر از فقهاء و علمای بغداد و شهرهای دیگر در سفری كه به حج مشرف شده بودند به قصد دیدار امام جواد(ع) به مدینه آمدند و با امام(ع) مباحثه علمی داشتند، و پس از طرح سؤالات متعدد و مشكل، و گرفتن جواب های قانع كننده و دقیق از امام جواد(ع)، به جایگاه والای علمی و درایت و هشیاری ایشان اذعان و اعتراف نمودند.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به كتاب "سیره پیشوایان"، نوشته مهدی پیشوایی و "الإرشاد"، شیخ مفید و "زندگانی چهارده معصوم"، حسین عمادزاده و دیگر كتب مربوط به زندگانی ائمه اطهار(ع) مراجعه نمایید.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
جمعه 14/1/1383
| پاسخ :
دوشنبه 24/1/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
63 بار