• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 56634

پرسش

باعرض سلام واعتراض شدید
لطفا به سوالاتی با كدهای 51293 و54159 و52747 پاسخ ندهید !!!!!!!!!!!!!!!!!
تا ما نیاز به داشتن صبر ایوبی نباشیم!!!
فقط بفرمایید به چه سایتی مراجعه كنیم
(كه جسارتا جواب دادنشون با ادا و اصول نباشد)؟؟؟؟
بخدا من چندتا سوال پیش پا افتاده كردم
تا بقول معروف دستم بیاد چقدر می شود
به شما اعتماد كرد .
ولی شما ظاهرا مقاصدی غیر از روشن كردن
افكار پریشان عده ای جوان خوش باور مثل
من دارید .
به شما پیشنهاد می كنم برای افزایش دوستانتان بجای طرح دروغین این گونه پرسش وپاسخها كمی صداقتگویی پیشه كنید.
برای من میل می كنید به دنبال پاسخی
نیكو برای سوالاتم هستید .در صورتی كه
این سوالات بچه گانه تنها گوشه ای از افكار
كودكانه من است كه مایل به طرح ان در این
سایت به ظاهر پاسخگو (كه پیشنهاد یكی از دوستان ساده لو من بود) شدم تا به او ثابت كنم در جامعه اسلامی ما كه همه دم از مشكلات جوانان می زنند هیچ گوش شنوایی وجود حقیقی ندارد وتماما تبلیغ
است و مجازی.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قبلا از رك گویی خود پوزش می خواهم
ولی حقیقت گفتنی ×تلخ و غیر قابل انكار است.
در پاسخ به این گفتمان نه چندان دوستانه
تعجیل نفرمایید!!!!!
كه در بر خوردی شدید با این سایت به شكیبایی رسیدم .
فعلا بدرود ای خوب نیتان تبیانی

پاسخ

دوست گرامی با سلام :
قبل از پاسخ به تك تك سئوالاتتان كه بنوعی با یكدیگر مرتبط هستند خوب است به اصل فلسفه عبادت اشاره ای داشته باشیم شاید پاسخی ریشه ای به بسیاری از سئوالات شما باشد.
«عبادت» بیانگر رابطه انسان با هستی و خدای هستی و توجه داشتن به او است و بدون عبادت آدمی موقعیت حقیقی خود در جهان را فراموش می كند و گرفتار عوارض روحی و انحرافات مختلفی می گردد، عبادت بیانگر روح احساس مسئولیت انسان در قبال خود و هستی است، انسان باید دقیقا" جایگاه خود را در هستی و به ویژه در برابر خداوند باز شناسد و متناسب با آن تصمیم بگیرد و عمل كند. به عبارت دیگر ابتدا باید جهان بینی خود را درست كرده و موضع خویش را در برابر خدای هستی روشن ساخت بطور كلی در این جا دو دیدگاه وجود دارد:
1 ـ رویكرد اومانیستی یا انسان محوری كه بسیاری از اسم های امروزی نشأت گرفته از آن است.
2 ـ رویكرد توحیدی (خدا محوری).
با نگرش اومانیستی(انسان محوری) كه بر اساس این بینش انسان به جای خدا می نشیند و هر گونه برنامه و دستور العمل آسمانی و خدایی را وا پس می زند و هر گونه بخواهد تصمیم می گیرد و عمل می كند. طبق این بینش اگر انسان بخواهد خداپرستی هم بكند به دلخواه خود و آن سان كه می پسندد عمل می كند، نه آن طور كه از ناحیه خداوند تعیین شده است. به عبارتی در نگرش اومانیستی انسان اصل می باشد. این روش چیزی جز حاكمیت مطلق نفس اماره نیست و مساله ای به نام تكلیف و وظیفه از ناحیه موجودی قدسی و فرابشری به كلی كنار نهاده شده است.
و در نگرش توحیدی و یا خدا محوری اصل خداست و انسان بعنوان جانشین او در زمین و بنده او مطرح می گردد كه این نگرش مبتنی بر چند واقعیت است:
الف) مالك تمام هستی از جمله انسان خداست (انا لله).
ب) تمام هستی به سوی خدا باز می گردد (و انا الیه راجعون).
ج) كمال نهایی انسان در عبادت و پیروی از پروردگار است (إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ) بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست‏، پس او را بپرستید كه راه راست همین است‏.
د) اولین لازمه عبادت شناخت معبود و بازشناسی این نكته است كه چگونه عبادتی شایسته مقام وی می باشد و چون خداوند بهتر از هر كس حقیقت خویش و چگونگی عبادت شایسته را می شناسد پس خودش بهتر می تواند ما را بر این امر هدایت فرماید. از همین رو ما را به بهترین عبادات رهنمون گردیده است و قطعا" در پی هر عبادتی فلسفه و حكمتی خوابیده، اگر چه ما نتوانیم به تمامه براطراف آن حكمت و فلسفه فائق آئیم.
حال با این مقدمه می پردازیم به پاسخ سئوالاتتان.
الف) فلسفه نماز: با نگرش و روی كرد توحیدی می توان فلسفه عبادات من جمله نماز را دریافت كه ما به مواردی از آن اشاره می نماییم:
1- نماز موجب یاد خداست: یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و كنترل غرایز سركش و جلوگیری از روح طغیان است. نمازگزار همواره به یاد خدا می باشد، خدایی كه از تمام كارهای كوچك و بزرگ ما آگاه است، خدایی كه از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما می گذرد، مطلع و با خبر است و كمترین اثر یاد خدا این است كه به خودكامگی انسان و هوسهای وی اعتدال می بخشد، چنان كه غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و كیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و كم فروغی آن می شود. انسان غافل از خدا، در عاقبت اعمال و كردار خود نمی اندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سركش خود حد و مرزی را نمی شناسد و این نماز است كه او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا می اندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاك می سازد. به راستی، انسان كه پایه حكومت غرایز در كانون وجود او مستحكم است، بهترین راه برای كنترل غرایز و خواستهای مرز نشناس او همان یاد خدا، یاد كیفرهای خطاكاران و حسابهای دقیق و اشتباه ناپذیر آن می باشد. از این نظر قرآن یكی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی می كند: اقم الصلوه لذكری نماز را برای یاد من بپا دار.(سوره طه،آیه 14)
2ـ دوری از گناه: نمازگزار ناچار است كه برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد، مثلا یكی از شرایط نماز مشروع و مباح بودن تمام وسایلی است كه در آن به كار می رود، مانند آب وضو و غسل، جامه ای كه با آن نماز می گزارد و مكان نمازگزار، این موضوع سبب می شود كه گرد حرام نرود و در كار و كسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید، زیرا بسیار مشكل است كه یك فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد. گویا آیه زیر به همین نكته اشاره می كند و می فرماید: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنكر كه نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می دارد.(سوره عنكبوت، آیه 45) بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد كه شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است كه نمازگزار زكات و حقوق مستمندان را بپردازد، غیبت نكند، از تكبر و حسد بپرهیزد، از مشروبات الكلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاك به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیز است تمام این امور را رعایت كند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: نماز چون نهر آب صافی است كه انسان خود را در آن شست و شو می دهد، اگر كسی در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاك شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و كثیف نمی شود. همچنین كسی كه در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی نشیدند.
3 ـ نظافت و بهداشت: از آنجا كه نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان غسل بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع كثافت و آلودگی پاك سازد، ناچار یك فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه یك امر حیاتی است كمك می كند.
4 ـ انضباط و وقت شناسی: نمازهای اسلامی هر كدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقت شناسی كمك موثری می كند. بالاخص كه نماز گزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعاً یك چنین فردی گذشته از این كه از هوای پاك و نسیم صبحگاهان استفاده می نماید، به موقع فعالبتهای مثبت زندگی را آغاز می كند. آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه كه گفته شد منحصر نیست، ولی این نمونه می تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت باشد، اسرار اجتماعی نماز در اوقات معین نموداری از وحدت و یگانگی ملت بزرگ اسلام است، زیرا همه مسلمانها در وقتهای مخصوصی رو به قبله ایستاده و با آداب خاصی خداوند جهان را می پرستند، این خود نمونه بزرگی از اتحاد و یگانگی ملتی است كه اسلام همه را به وسیله آن عبادت متحد و متشكل نموده است. هرگاه این نمازها به صورت جماعت برگزار گردد، روح وحدت و اتحاد و مساوات و برابری، از صفهای منظم و فشرده نمازگزاران نمایان خواهد بود و اهمیت این اتحاد و یگانگی معنوی نیازی به توضیح ندارد.
ویل دورانت می نویسند: بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست كه شركت مسلمانها در نمازهای جماعت روزانه چه اثر خوبی در وحدت و تشكل آنها دارد. در هر صورت گرچه اسرار و فواید اجتماعی و تربیتی نماز منحصر به اینها نیست، ولی همین قدر روشنگر عظمت و اسرار خطیر این فریضه الهی می باشد.به امید آنكه از نمازگزاران حقیقی باشیم.
ب) درپاسخ به سئوال بعدی اتان باید بگوییم كه در سوگواریهای امام شهیدان (ع) به راه و هدف آن امام همام بیندیشید و آن را سر لوحه روش زندگی خود قرار دهید و ناله های خود را هم جهت با ناله های رها شده در صحرای كربلا نمائید، آنگاه در خواهید یافت چه اسراری درپس آنها ناله ها نهفته شده، كه چنانچه حقیقت آن بر دنیا مكشوف می شد، دنیا را ذوب می نمود و انقلابی بر پا می گشت كه بینان ظلم و ستم را از ریشه بر می چید.انشاالله از سربازان فرزند آن امام شهید(ع) بقیةالله العظم (صلوات الله علیه) باشیم.
ج) اما نسبت به آنكه فرموده اید، نماز نمی خوانید چه باید كرد! گریه یا دعا؟
دوست عزیز در پاسخ می گوئیم ابتدا می بایست تا می توانیم با مطالعه و فكر و اندیشه به معرفت برسیم و نسبت به حقایق عالم هستی بی تفاوت نباشیم و با آگاهی از فلسفه نماز و درك بهتر ارزشهای واقعی نماز عاقلانه با موضوع برخورد نمایی كه در این زمینه كتب ذیل را به شما جهت مطالعه معرفی می نماییم:
1. اسرار الصلوة، حاج میرزا جوا د ملكی تبریزی
2. آداب نماز، امام خمینی
3. سر الصلوة، حسین دیلمی
4. پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
5. هزار و یك نكته درباره نماز، حسین دیلمی
6. جلوه های نماز در قرآن و حدیث، احمد صادقی اردستانی
7. ترجمه اسرار الصلوة، شهید ثانی و ....
آنگاه با دعا برای خود و دیگران انشاء ا... مقدمات توفیق خواندن نماز حاصل خواهد شد چرا كه این مائیم كه محتاج نماز هستیم، نه آنكه نماز محتاج ما باشد. زیرا نماز خود دارای ارزش ذاتی و مستقل است و در شریعت مقدس اسلامی موضوعیت دارد و انسان عاقل طالب كسب كمال و دریافت ارزش است و با توجه و نظر به عاقبت و آخرت خود می بایست، به حال خود گریه نیز نمود چرا كه در روایت از امام صادق (ع) آمده است: اول چیزی كه در قیامت می پرسند نماز است، اگر قبول شد سایر عبادات نیز مقبول است، (محاسن برقی، ج 1، ص 81) و نیز امام صادق (ع) فرمودند: «شفاعت ما به كسی كه نماز را سبك بشمارد نمی رسد.» (محاسن برقی، ج 1، ص 80) بنابراین كسی كه نماز نخواند هیچ عمل مقبولی ندارد و از شفاعت نیز بهره ای نمی برد و جایگاه او در سخت ترین عذابها یعنی «سقر» می باشد. قرآن مجید می فرماید ملكه دوزخ از جنمیان می پرسد، چه چیز شما را به سقر انداخت؟ گویند: ما نمازگزار نبوده ایم. (سوره مدثر / آیه 42)
د) اما نسبت به سئوالی كه فرمودید: با علم به ارجحیت كمال معنوی آیا انسان حق دارد معنویات را زیر پا بگذارد و به مادیات بپردازد؟ باید بگوئیم كه خیر چنین حقی برای انسان نمی باشد همانند آنكه كسی كه بخواهد مال خودش را آتش بزند و یا خودكشی كند. آیا چنین حقی را دارد قطعا" اسلام چنین اجازه و حقی را به او نداده است، بله البته می تواند از اختیار خود استفاده سوء نماید و چنین راهی را برگزیند لكن این فقط یك انتخاب و كج سلیقگی است نه آن كه یك حق باشد و این را بدانید كه انتخاب های انسان همانند قطب نمایی است كه جهت حركت وجود آدمی را تعیین می كند و نقش بسیار اساسی در زندگی او دارد. به راستی (از دیدگاه اسلام) كمال چیست و چگونه می توان به آن رسید؟ در این جا یك اصل مورد وفاق است و آن «حركت به سوی كمال» است. گویی این حقیقت در فطرت همه آدمیان نهاده شده و همگان برای نیل به این كمال در حركتند، گرچه در انتخاب هدف و مسیر دچار خطا و لغزش های فراوانی می گردند. اما كمال آدمی چیست؟ كمال انسان گسترش وجودی او در دو عرصه معرفت و عمل است. هر مقدار در این دو عرصه كوشاتر باشد، به كمال نزدیك تر شده است. در بینش اسلام، برترین حقیقت برای شناختن وجود حق است، چرا كه او مبدا و منتهای هستی است و گویا همه اجزای هستی پیكان هایی هستند كه به طرف معرفت خداوند جهت گرفته اند، تا او به وحدانیت و احدیت شناخته شود و رتبه او در هستی معلوم گردد روشن است كه این معرفت، اقتضائاتی را در عمل ایجاب می كند. خداوند كه به حكمت و علم شناخته شد، روشن است كه بندگان خود را بدون هدایت نیافریده است، بلكه همه اسباب را برای راه یابی او فراهم ساخته و آنچه كه بایسته است، از زبان پیامبران الهی و به واسطه وحی بیان كرده است. پس راه كمال «علم و عمل» است: شناخت آنچه كه باید عمل كرد و عمل به آنچه كه شناخته می شود: والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات ... خلاصه آن كه دستورهای قرآن و پیامبر، روشن ترین راه برای كمال آدمی است، حركت در بستر عبودیت خداوند و تلاش برای كسب فضایل اخلاقی و پرهیز از رذایل و آنچه كه موجب آلودگی جسم و روح انسان می شود و ... چرا كه: ان الله یجب التوابین و یحب المتطهرین، خداوند بازگشت كنندگان به سوی او و پاكان را دوست دارد. (بقره / 222) (در فراسوی این راه، اوج كمال انسان قرار دارد كه همان «لقاء الله» و برخورداری از سعه وجودی و نعمت های بی پایان الهی است: فلا نعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین...، هیچ كس نمی داند كه پاداش نیكوكاری اش چه نعمت و لذت های بی نهایت است كه موجب روشنی دل و دیده می گردد.( سجده، آیه 17) بنابراین بایستی از وسایط گذشت و به غایات رسید. تمام عوامل مادی زندگی، وسیله ای است تا ما را به آن مقصد برساند. زنهار كه در واسطه ها بمانیم و آنها را ارزش بدانیم! اگر كسی تمام خانه اش طلا باشد و همه انسانها نیز خدمتگذار او باشند، ولی از ایمان و عمل خالی باشد، هیچ ارزش واقعی در او وجود ندارد، بلكه سرگرم اعتبارات و فرو رفته در منجلاب مادیات است. پس ارزش واقعی به آن چیزی است كه در درون آدمی شكل گرفته و ملكه او شده است. زندگی پیامبران و اولیای الهی، الگویی روشن برای این گفته ها است. امید آن كه ما و شما در مسأله توفیقات الهی، موفق به پیمودن راه كمال شویم).
در خاتمه كلام خود را به بیانات امیر المؤمنین علی (ع) مزین می نمایم كه ایشان تقوا، توكل، صبر، زهد، پرهیز از دنیا پرستی، از تنعم و تجمل، پرهیز از هوای نفس، پرهیز از طول امل (آرزو)، پرهیز از عصبیت، پرهیز از ظلم و تبعیض، ترغیب به احسان و محبت و دستگیری از مظلومان و حمایت ضعفا، ترغیب به استقامت و قوت و شجاعت، ترغیب به وحدت و اتفاق وترك اختلاف، دعوت به عربت از تاریخ، دعوت به تفكر و تذكر و محاسبه و مراقبه، یادآوری گذشت سریع عمر، یادآوری مرگ و شداید سكرات و عوالم بعد از مرگ، یادآوری احوال قیامت از جمله عناصری است كه در مواعظ نهج البلاغه بدانها توجه داده است. (كتاب مجموعه آثار شهید مطهری ـ ج 14 ـ سیری در نهج البلاغه ـ صفحه 501).
مؤفق و مؤید باشید.

مشاور : آقای مرتجی | پرسش : جمعه 14/1/1383 | پاسخ : چهارشنبه 19/1/1383 | | | 0 سال | حوزه علميه | تعداد مشاهده: 84 بار

تگ ها :

UserName