کد:
55431
پرسش
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت كارشناش محترم
تعدادی سوال برایم مبهم است كه اگر به آن ها پاسخ كامل داده شود از شما ممنون می شوم.
1_اطلاعاتی راجع به عدد 7می خواستم.
مثلا می گویند آسمان هفت طبقه است
سوره حمد 7آیه داردو.......
2_تفسیر حركات نماز را می خواستم مثلا در نواز چهار ركعتی چهار بار ركوع می رویم چهار با سجده می رویم ركعت دوم حمد می گوئیم و.....
3_چرا بر روی مهر سجده می كنیم و در تمام طول نماز باید نگاهمان بر مهر باشد.
باتشكر قبلی
التماس دعا
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
1. بعضی از اعداد ـ از جمله عدد هفت ـ از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده، و در امور ایزدی و نیك، و گاه در امور اهریمنی و شر به كار می رفته است. مثلا، وجود بعضی عوامل طبیعی مانند تعداد سیاره های مكشوف جهان باستان، و همچنین رنگ های اصلی، نزد سومریها، موجب توجه آنها و مؤید جنبه ماوراءطبیعی عدد هفت بوده است.
قدیمی ترین قومی كه به عدد هفت توجه كرده قوم سومر است؛ زیرا آنان متوجه سیارات شدند، و آن ها را به صوت ارباب انواع می پرستیدند.
عدد هفت در مذاهب و تاریخ جهان، در تصوّف و در سنن و آداب اهمیت زیاد داشته، و شماره بسیاری از امور و مواضیع هفت بوده است؛ مانند: هفت طبقه زمین، هفت طبقه آسمان، ایام هفته، هفت فرشته مقدس در نظر بنی اسرائیل، هفت بار طواف بر گرد كعبه در دوره جاهلیت، هفت پروردگار آریایی نزد هندوان قدیم، هفت امشاسپند در مذهب زردتشت، تقسیم جهان به هفت كشور یا هفت اقلیم، اعتقاد به هفت مقام و درجه مقدس در مهرپرستی، هفت ایزد در مذهب مانوی، هفت در و هفت طبقه دوزخ در قرآن، هفت شبانه روز بلای قوم عاد، هفت گاو فربه و هفت گاو لاغر كه عزیز مصر به خواب دید، هفت عضوی كه در سجده باید بر زمین باشد، هفت بار تطهیر در بعضی قوانین طهارت، مراتب هفت گانه در مذهب اسماعیلیه، هفت شهر عشق و هفت مردان در تصوف، همه این ها و بسیاری از موارد دیگر كه در افسانه های دیرین و سایر شؤون تمدنی بشر دیده شده است، نشانه اهمیت فوق العاده عدد هفت در نظر اقوام مختلف جهان است.
در تراث دینی، تقدس این اعداد كمتر مورد نقاش واقع شده است؛ بلكه گاه در بعضی از آنها روایاتی در تأیید هم هست. البته در این كه چرا عدد هفت این گونه مورد توجه قرار گرفته است، بر ما نیست. علامه مجلسی در شرح حدیثی بیان می كند كه اسرار و حكمت عدد هفت برای ما نامعلوم است، و خداوند متعال است كه به این امور آگاه می باشد.(بحارالانوار، ج63، ص145)
2. معمولاً حركاتی كه در نماز انجام می گیرد، هر یك به نحوی علامت عبودیت و تسلیم و خاك ساری در برابر خداوند است(مانند ركوع و سجود)، و الفاظی كه در قسمت های مختلف(حمد و تشهد و تسبیحات) به كار می رود حاكی از اعتراف به قادر و عالم بودن خداوند و تفویض و واگذاری امور به او می باشد. در این كه چرا این عمل خاص را یك بار و آن یكی را دو بار و ... قرار می دهند، عقل را بدان دسترسی نیست و معمولا در متون دینی هم به آن پرداخته نشده است. شاید سرّ آن این باشد كه بنده بیاموزد كه كار خدا را تنها باید به سبب آن كه او خواسته، و بدون قصد منافع و اغراض خاص انجام دهد.
گاه تعلیلاتی در روایاتی برای بعضی از اجزاء نماز هست كه بیشتر اشاره به جهات ملكوتی ای است كه باز فهم آن جز به تعبد شرعی ممكن نیست.
مثلا در روایات آمده است كه دلیل این كه نماز صبح و مغرب و عشاء باید بلند خوانده شود، دستوری است كه از ناحیه خداوند در هنگام معراج بر پیامبراكرم(ص) صادر شده است. و یا دلیل آن كه در ركعت سوم و چهارم، به جای قرائت سوره، به تسبیحات اقدام می شود، آن است كه در معراج این الفاظ، عیناً در هنگام معراج با رؤیت شكوه و قدرت خداوندی بر زبان پیامبراكرم(ص) جاری شده است. و یا آمده است كه دلیل این كه در هنگام سجود، كف دست ها بر زمین گذاشته می شود این است كه خداوند به واسطه این كار دست های نمازگزار را در روز قیامت از بند زنجیر می رهاند.(استخراج شده از"علل الشرایع" شیخ صدوق)
البته در مورد سؤال شما باید گفت كه هر ركعت از نماز دارای سجده و ركوع است، بنابراین طبیعی است كه نماز چهارركعتی چهار ركوع و چهار سجده دارد.
برای اطلاع بیشتر از فلسفه نماز و احیاناً قسمت های مختلف نماز می توانید به كتاب سودمند "پرتوی از اسرار نماز"، تألیف محسن قرائتی، مراجعه داشته باشید.
3. برای مطالعه در این باره می توانید به پاسخ كد 32118، در بخش تازه های مذهبی سایت تبیان مراجعه نمایید.
توجه به دو نكته مهم است:
یكی این كه سجده بر خاك در عرف عقلاء نشانه غایت تواضع و خضوع در برابر باری تعالی است. سرّ این كه فرموده اند بر خاك سجده كنید همین است. در همین راستا است كه سجده بر سنگهای قیمتی حرام است و برای سجده كفایت نمی كند.
نكته دوم آن كه شاید سر آن كه نگاه به سجده گاه مستحب اعلام شده ان باشد كه توجه به آن انسان را از توجه به مظاهر و زیبایی های دنیا بازمی دارد، یا لااقل نمادی از بی توجهی به زخارف و جذابیتهای دنیا است. خاك نماد بی ارزش ترین چیز است.
با آرزوی توفیق.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
پنج شنبه 6/1/1383
| پاسخ :
چهارشنبه 12/1/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
84 بار