کد:
55266
پرسش
باسمه تعالی
ضمن عرض سلام و خسته نباشید به شما سروران گرامی
غرض از مزاحمت سوالی از محضرتان می باشد
بنده به یقین رسیده ام كه ازدواج برایم واجب می باشد و شرح حال چند ماه گذشته ی خویش را نیز برای مشاوران تبیان عرض نمودم .
اما از طرف خانواده ام بسیار سهل انگاری می شود و بسیار بی تفاوت هستند و به بنده نه اجازه می دهند و نه منع می كنند . بارها هم از پدرم خواسته ام كه در این مورد مرا درك كند اما متاسفانه اقدامی انجام نشده است .
بنده به اعتقادات دینی تا آنجا كه در توانم باشد سعی كرده ام پایبند باشم و لذا احترام به پدر و مادر را واجب می دانم اما اكنون آنها مرا به حال خود رها گذاشته اند و من نیز در معصیت تجرد خویش غوطه ور شده ام .
خواهشمندم مرا راهنمایی فرمایید .
با تشكر از شما بزرگواران.
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
به نظر ما می رسد كه در شرایط فعلی اگر چنانچه نمی توانید با صراحت با پدرتان درباره موضوع ازدواج صحبت كنید، اولا از طریق مادر كه معمولا رأفت بیشتری دارند، وارد شوید؛ و در غیر این صورت یكی از اقوام مسن و مورد وثوق را كه با او رودربایستی ندارید واسطه برای متقاعد كردن والدین خود قرار دهید.
ما شرائط زندگی شما را نمی دانیم، ولی احتمال می دهیم والدین شما احساس می كنند شما نمی توانید خانواده ای را اداره كنید. با شروع به كاری جدی، به پدر ومادرتان نشان دهید كه می توانید. هیچ پدر و مادری نیست كه خواهد پسرش به آرامش رسد. اگر منعی هم می كنند برای آن است كه تصور می كنند این خیال و جوانی ای بیش نیست. نشان دهید كه چنین نیست.
به هر حال، با توكل به پروردگار و دعا و درخواست از خداوند سعی خود را بكنید. خداوند بیش از تلاش از ما چیزی نمی خواهد.
البته لازم است تا زمان فراهم شدن شرائط ازدواج تقوای خود را حفظ كرده، و از روش های كنترل غریزه استفاده كنید. خداوند هرگز مشكلی را بر سر راه كسی قرار نمی دهد مگر آن كه مقاومت در برابر ان را هم به او عنایت می كند؛ و همین تلاش و صبر بنده مایه رشد معنوی او خواهد بود.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 4/1/1383
| پاسخ :
سه شنبه 11/1/1383
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
73 بار