• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 53424

پرسش

سلام خدمت شما,
من مى‌خواستم جواب مصزع اول این شعر را بدید. متشكر, مى‌شم.
ز كجا امدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟
خوشبختانه تا حدی می‌دونم ما برای چی تو این دنیا اومدیم و هدف چیست.
ممنون از شما,

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
انسان اعجوبه آفرینش و شاهكار خداوند متعال است كه با خلق او متصف به "أحسن الخالقین" شده است. بدون انسان، عوالم وجود مرزبندی شده اند. موجودات آسمانی و ملكوتی و لاهوتی و موجودات زمینی و ملكی از هم جدا بودند. هیچ موجود آسمانی، مُلكی نبود، و هیچ موجود زمینی ملكوتی نبود؛ نه فرشته می توانست زمینی گردد و نه حیوان می توانست عرشی. موجودات ملكوتی، روح مجرد بودند و هیچ تعلقی به جسم و جسمانی(یعنی زمین و زمینی) نداشتند، پس نه شهوتی داشتند و نه اشتهایی، طعامشان تسبیح بود و شرابشان تهلیل. از سوی دیگر، موجودات مُلكی هیچ روح مجردی نداشتند و همه جسم بودند و جسمانی؛ پس هر چه بود تعلق به زمین بود و زمان، و همه شهوت بود و اشتها...
خلقت انسان این مرزبندی را شكست؛ خدای عالم خاك او را از زمین و روح او را از آسمان آورد، و بدین طریق همه عالم(ملك و ملكوت) با هم جمع، و معجون خلقت آفریده شد. از این رو است كه عرفا انسان را، كون جامع می گویند، یعنی فشرده عالم. هر چه موجودات زمینی دارند او هم دارد و هر چه آسمانیان دارند باز آن را واجد است.
مثلاً موجودات زمینی برخی جمادند كه حجم دارند و وزن، كه انسان هم دارد؛ برخی نباتند كه غیر از جمادیت نمو هم دارند كه انسان هم دارد؛ برخی حیوانند كه غیر از جمادیت و نباتیت شهوت و غصب و... هم دارند كه انسان هم دارد. پس انسان جامع و خلاصه همه موجودات زمینی است.
از سوی دیگر، روح او ذاتاً با فرشتگان یكی است؛ یعنی هر چه فرشتگان دارند را در خود جای داده است.
این موجود دو قطبی همه مرزها را بهم زد؛ در آن واحد كه با موجودات زمینی همراه است ـ یعنی وقتی می خورد یا می خوابد ـ در همان حین می تواند با جبرائیل و فرشتگان باشد، بیاموزد یا بیاموزاند. پس گستره وجودی او همه عالم را گرفته است؛ از ملك تا ملكوت، از فرش تا عرش. انسان در ابتداء سقف عالم سفلی و فرش عالم علیاست؛ یعنی برترین موجود زمینی است و اولین موجود آسمانی؛ اما قوه این را دارد كه برترین موجود آسمانی هم گردد، تا جایی كه معلم فرشتگان شود و مدبر آنان(یعنی مقام خلیفةالهی).
نكته مهم این كه فرق او با فرشتگان، نه در گوهر ذات(روح مجرد)، بلكه در افعالش می باشد. فرشتگان هم ذاتاً و هم فعلاً ـ یعنی در كاركردها ـ مجرد از ماده هستند، اما انسان ذاتاً مجرّد، اما فعلاً مادی است؛ یعنی افعال خویش را با ماده(جسم) انجام می دهد؛ برای شنیدن نیاز به گوش دارد و برای دیدن نیاز به چشم و...؛ اما چون ذات او همان روح است و جسم او به مثابه پیراهنی است كه به تن كرده، و آن روح از عالم علیا و نزد خدا(إنا لله) آمده است، با تربیت درست می تواند به مقام فرشته گی و بالاتر از آن نائل آید؛ یعنی دیگر حتی در كارهایش هم نیاز به ماده(جسم) نداشته باشد، چنانچه اولیا خدا چنین هستند. امام عصر(عج) برای دیدن و شنیدن ما و اقوال ما نیاز به چشم بدنی ندارد، و پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) علی رغم موت جسم، حرف های ما را می شنود و بر اعمال ما ناظر است و...
در سیر صعودی انسان، او می تواند از تعلق به بدن فارغ شود، و در حیات و ممات ظاهری بی نیاز از جسم و جسمانی زندگی می كند و عمل انجام می دهد. این منتهای درجه قرب و بازگشت و نهایت او (إنّا إلیه راجعون) است.
این مطالب در بیانات عارفان ما بسیار است. از جمله شعری كه از مولوی آورده اید اشاره به این معنا را اراده كرده است.
در صورت وجود پرسش و یا ابهامی دوباره با ما مكاتبه نمایید.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : پنج شنبه 21/12/1382 | پاسخ : چهارشنبه 27/12/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 79 بار

تگ ها :

UserName