• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 52483

پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید،
لطفا طبق حدیث ذیل، به سئوالات بنده پاسخ بفرمائید:
«امام صادق (ع) می فرمایند: خداوند متعال ما را از عوالم علیین آفرید و ارواح ما را از عالمی بالاتر از آن خلق نمود و ارواح شیعیان مارا از عالم علیین و اجساد آنان را از عالمی مادون آن خلق نموده است. و از اینجاست آن قرابت و نزدیكی میان ما و آنان، كه دلهاشان به سوی ما میل پیدا میكند.» (اصول كافی 1/389 ح1.)
سئوال: مگر نه آنست كه خداوند با ارواح همهء انسانها در عالم ذر بطور یكسان پیمان بست و همگی جواب بلی دادند و مگر عدالت پروردگار اقتضا نمی كند كه در آفرینش ابتدایی روح، بین ارواح انسانهای عادی (غیر از پیامبران و پیشوایانش) تبعیضی قائل نشود؟
1) پس تضادی كه محتوای این حدیث با این مسئله پیدا میكند، چطور توجیح میشود؟!

2) اگر ارواح عدهء خاصی از شیعیان به این ترتیب شكل گرفته باشد كه خود موجب می شود كه دلهایشان به سمت ائمه (ع) میل پیدا كند، آیا تضادی با مسئلهء اختیار انسانها ندارد؟
سپاسگزارم

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
حدیث مذكور جزء سلسله احادیث طینت است كه از احادیث دشوار اهل بیت(علیهم السلام) می باشد و تفسیر و تبیین و قبول آن جز برای راسخان در علم ممكن نیست؛ چنانچه امام باقر(علیه السلام) از رسول اكرم(صلی الله علیه وآله) نقل فرمودند كه: "إنّ حدیث آل محمد صعب مستصعب لایؤمن به إلا ملك مقرب او نبی مرسل او عبد إمتحن الله قلبه للإیمان فما ورد علیكم من حدیث آل محمد ولانت له قلوبكم وعرفتموه فاقبلوه وما اشمأزّت منه قلوبكم وأنكرتموه فردّوه إلی الله وإلی الرسول وإلی العالم من آل محمد"، یعنی به درستی كه حدیث آل محمد(ص) دشوار و دشوار یافته شده است؛ و ایمان نمی آورد و تصدیق نمی كند به آن، مگر فرشته ای مقرّب، و یا پیغمبری مرسل، یا بنده ای كه گنجایش داده باشد خدا دل او را برای ایمان. پس آن چه وارد شود بر شما از حدیث آل محمد(ص) و نرم باشد از برای آن دل های شما و بشناسید آن را، پس قبول كنید آن را، و آن چه گرفته شود از آن دل های شما و نشناسید آن را، پس آن را به خدا و رسول و به سوی عالمی از آل محمد(ص) ـ یعنی ائمه معصومین(ع) ـ ارجاع دهید.(شرح احادیث طینت، آقا جمال الدین خوانساری به اهتمام عبدالله نورانی، ص12)
با این مقدمه برای تبیین حدیث و پاسخ به سؤالاتتان نكاتی را عرض می نماییم؛ شاید گوشه ای از ابهام را براندازد.
1. این كه روح اهل بیت(علیهم السلام) از عوالمی بالاتر از روح دیگران است، شاید با آن احادیث قابل تفسیر باشد كه می فرماید: اولین مخلوق و صادر الهی نور محمدی(صلی الله علیه و آله) و سپس آل الله بوده است."أوّل ما خلق الله نوری و..."(ر.ك. به كتاب الحجة از اصول كافی)
پرواضح است وقتی سریان فیض الهی بخواهد به عوالم تعلق گیرد و آفرینشی نماید، اولین صادر ـ كه علت خلقت های بعدی است و همه كمالات آن را و بیشتر دارد ـ از مرتبه بالاتری برخوردار است و سایر عوالم و موجودات آن از مجرای آنان آفریده می شوند. احادیث بسیاری در مجامیع روایی شیعه بر این واقعیت اذعان دارند.
2. انسان(چه كافر و چه مسلمان و...) از یك روح مجرد از ماده و یك كالبد خاكی آفریده شده است؛ چنانچه در مرتبه روح كسانی مثل معصومین(ع) از مرتبه ای بالاتر هستند، جسم خاكی انسان ها نیز می تواند متفاوت باشد؛ یعنی آن چه كه در روان شناسی به عنوان وراثت، و در زیست شناسی به عنوان ژنتیك می شناسیم. برخی خصلت های جسمی یا جسمانی به وراثت و مسایل ژنتیكی انسان وابسته است.
برخی خصوصیات روانی هم چنین است. همچنان كه قوی هیكل یا ریزجثه بودن وارثتی است، مقداری از ترس و شجاعت نیز همین گونه است. برخی به اقتضائات وراثتی قوه شهوانی بیشتر، و برخی كمتر دارند؛ و این سرّ تنوع انسان ها علی رغم برخورداری از روح مجرد را موجب می شود.
3. اجساد شیعیان از عوالمی پایین تر از علیین هستند، شاید اشاره به همین نكته باشد كه خصایص جسمی و جسمانی آنان پست نیست، بلكه نوعی برتری نسبت به خصال جسمانی غیر دارند.
4. نكته اساسی كه پاسخ به دو سؤال شما هم منوط به آن است این كه این تنوّع خصال جسمانی مربوط به طینت و وراثت یا حتی روح، موجب اضطرار به خوبی یا بدی نمی شود، گر چه موجب میل و علائق بیشتر باشد؛ از این رو با اختیار انسان ناسازگار نیست.
تعبیر خود روایت نیز چنین است: "به خاطر همین قرابت و نزدیكی میان ما و آنان است كه دلهایشان به سوی ما میل می كند." تعبیر "تحنّ إلینا" در این روایت، و "تهوی إلینا" در برخی روایات دیگر، همه اشاره به همین نكته دارند كه آن خصلتهای ذاتی فقط موجب میل و محبت می شود، نه اضطرار به اطاعت و اجبار به مودت كه زائل كننده اختیار باشد.
و البته این میل خود یك مرجح و زیادت در توفیق است.(ر.ك. به شرح احادیث طینت مؤمن و كافر، آقا جمال الدین خوانساری، ذیل حدیث چهارم، ص28).
ممكن است سؤال شود كه این خصوصیات ولو موجب اجبار نشود، همین قدر كه موجب میل و علاقه باشد نوعی تبعیض است! كه پاسخ اولا، این است، خداوند هر كس را به اندازه دارایی هایش مؤاخذه می نماید؛ و انتخاب خلاف این امیال چون كار دشوارتری است، موجب تكامل یا تناقص بیشتری برای روح انسانی می شود.
استاد مصباح یزدی در این باره می نویسد: "قوّت برخی از این عوامل گاهی مقاومت و گزینش كاری كه در جهت خلاف آن ها است را دشوار می سازد، ولی در عوض چنین مقاومت و گزینشی تأثیری بیشتری در كمال داشته، استحقاق پاداش آن را افزایش می دهد."(آموزش عقاید، ص137)
با این بیان پاسخ سؤال اول شما نیز روشن است كه همه ارواح(چه مسلمان و چه كافر) به ربوبیّت الهی اعتراف كرده اند، ولی آن اعتراف و اذعان از نوع اعتراف و ایمان های این نشئه نیست كه موكول به اراده شخص و... است، بلكه آنجا فطرت انسانی به ربوبیّت الهی اعتراف كرده است.(ر.ك. به "خودشناسی برای خودسازی"، استاد محمدتقی مصباح یزدی)
اما همان ارواح با ملحق شدن و اتحاد با اجساد و یافتن هویتی تازه ممكن است با اختیار به راه دیگری بروند؛ برخی علی رغم عوامل بازدارنده وراثتی و محیطی موحّدی پارسا و متّقی شوند، و برخی بالعكس.
ثانیا، آنچه در احادیث طینت آمده است، با حسن انتخاب و سوء انتخاب انسان مشمول بداء می گردند.
همچنانكه در روایاتی آمده است كه: «السعید من سعد فی بطن أمه والشقی من شقی فی بطن أمه» یعنی همه تقدیرات مربوط به شخص در هنگامی كه در شكم مادر است صورت می گیرد. در همین حدیث است كه این كار توسط دو ملك در هنگام حاملگی مادر در چهار ماهگی جنین صورت می گیرد. در ادامه همین حدیث آمده است: «ویحفظان لله البداء فی جمیع ذلك» یعنی آن دو ملك در تمام این امور، حق بداء و تغییر و تبدل برای خداوند محفوظ می دارند.(كافی، ج6، ص13، ح4 و بحارالأنوار، ج60، ص344، ح31)
این حدیث و امثال آن نشان می دهد كه آنچه در طینت هست، علت تامه اعمال انسان نیست و با آن اختیار از انسان سلب نمی شود. انسان با حسن اختیار خود یا با سوء اختیار خود می تواند این تقادیر الهی را تغییر دهد.(ر.ك. به "در محضر علامه طباطبائی"، محمد حسین رخشاد، ص70 به بعد)
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : شنبه 16/12/1382 | پاسخ : سه شنبه 26/12/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 160 بار

تگ ها :

UserName