کد:
51377
پرسش
به نام خدا
با عرض سلام
لطفا در صورت امكان توضیحات كاملی در مورد توماس اكویینی و نقش او در علم كلام
مسیحیت مرقوم فرمایید
پاسخ
بنام خدا
توماس آكویناس درسال1224م درروكاسه كا(ایتالیا)بدنیا آمد.او در سن 20 سالگی به فرقه دومینیكن میپیوندد .
دومینیكن وفرانسیسكن دو فرقه رهبانیت بودند كه در قرن 13پدید آمدند .پیروان این دو فرقه فلسفه های بزرگی را در اروپا ایجاد كردند. مانندتوماس و دكارت كه دومینیكنی بودند و اكام و راجر بیكن كه فرانسیسی بودند.
توماس تحصیلاتش رادر زمینه فلسفه و كلام در ایتالیا و پاریس به انجام رساند از همان ابتدا مورد توجه بود و در حدود سال 1257علی رغم مخالفتهای گروهی از استاد تمام وقت دانشكده كلام در پاریس پذیرفته شداما در سال 1259 او به رم آمد و به فعالیتهای علمی وكارهای سلك رهبانی دومینیكنی خود پرداخت .توماس درسال 1268 دوباره به پاریس آمد و به استادی مشغول شد در سال 1272به ایتالیا فرا خوانده شدتا در دانشگاه ناپل تدریس كند اما از اواخر سال 1273 براثر بیماری دست از تدریس كشید و در سال بعد در راه سفر به لیون در فوزانووا فوت كرد.عمده تالیفات او در آخرین دوره اقامتش در پاریس به پایان رسید. توماس آثار متعددی از خود در زمینه های كلامی فلسفی بر جای گذاشت.همچنین شرح هایی بر چند رساله كتاب مقدس و دوازده رساله ارسطو نگاشت.
توماس آكویناس بر كلام و فلسفه مسیحی تاثیر بسیاری گذاشت امروزه هم دیدگاههای او پیروانی معروف به نو تومیستها دارد.شرح همه دیدگاههای او از حد نوشتار ما خارج است.تنها به چند بحث مهم او اشاره میكنیم.
اول:رابطه عقل و وحی
توماس اصطلاحی تحت عنوان كلام طبیعی( به معنی كلامی متكی بر عقل) مطرح می كند.او ایمان را از عقل جدا میكند و برای هر یك منشا جاگانه قائل است بخلاف نظرات اشراقی كه عقل را همچون وحی دریافتی از نوع اشراق می داند.توماس مشائی بوده و تحت تاثیر ارسطو ، ابن رشد (كه در تفسیر آرائ ارسطو بسیار كوشید)و ابن سینا دیدگاهی مشائی داشتاو میگوید معارف دینی از وحی سرچشمه گرفته و اگر هم انسان نفهمد باید بپذیرد ولی فیلسوف تابع عقل می باشد و اگر از عقل استفاده درست شود ما را گمراه نمی كند.ما تا آنجا كه می توانیم باید اصول ایمانی را تفسیر عقلانی كنیم یعنی كلامی ایجاد میكنیم كه تفسیر عقلانی محتوای ایمان است.انسان باید سعی كند فهم عقلانی به آنچه ایمان دارد پیدا كند .اگر در مباحث فلسفی به نتیجه خلاف وحی رسیدیم معلوم می شود كه عقل به خطا رفته و باید منشا خطای عقل را بیابیم.
دوم:راه شناخت ماورائ طبیعت
توماس معتقد بود كه شناخت حقایق مابعد الطبیعه و خصوصا خدا بعد از شناخت طبیعت است یعنی به شناخت ما بعد التجربه قائل بودلذا برای شناخت خدا برهانی میتوان اقامه كرد كه از معلول ما را به علت (خدا)برسانداو برهان وجودی آنسلم را از همین جهت مخدوش میداند.
توماس بر وجود خدا پنج برهان اقامه میكند مانند برهان محرك نامتحرك ارسطو ،برهان وجوب و امكان ابن سینا،
سوم:حدث زمانی جهان
توماس معتقد است جهان قدیم زمانی نیست ودلیل این مدعی را كتاب مقدس میداند .او عقل را در این مسئله ناتوان میشمارد چرا كه دلایل عقلی با اتكا به ماهیت میباشد و هر ماهیتی فی نفسه ربطی به زمان ندارد یعنی خود ماهیت غیر زمانی است پس با استدلال حدوث وقدم زمانی جهان ا نمی توان اثبات كردو تنها باید بر كتاب مقدس تكیه كرد.
چهارم : شناخت
عقل فعال در نظر توماس در هر فرد انسان است .او معتقد به وجود مستقل عقل فعال در خارج فرد نیست و منكر نظر ابن سینا در این باب است.
توماس مفاهیم فطری را منكر است و ذهن انسان را خالی میداند .ذهن صورتهای حسی را از خارج می گیرد و عقل فعال انسان از آن صورتهای كلی می سازدپس در هر شناخت همیشه رابطه ای بین عقل و حس برقرار است.
این اجمالی از بعضی دیدگاههای توماس آكویناس بود.
تاثیر آكویناس در كلیسا
تعلیمات و آثار توماس تاثیر زیادی در حوزه كاتولیكی نهاد.اما در طول تاریخ موضع كلیسا وكیشیشان نسبت به آرائ و تعلیمات توماس با فراز و نشیب مواجه بود.سه سال پس از مرگ او اسقف تمپیر پاریس،بعضی از دیدگاههای شبیه توماس را نادرست شمرد ولی در دوران روشنگری عموما دیدگاههای او ستوده شد.در سال 1918 مقرر شد كه طلاب كاتولیك دو سال فلسفه و چهار سال كلام بر اساس تعلیمات توماس آكویناس فرا گیرند.
شاید رواج وسیع و مجدد تومیسم در سال 1879 به واسطه انتشار بیانیه پاپ لئوی دهم بود ،این سند مهم كاتولیكی اندیشه های توماس را ستود.
نظرات توماس بعنوان دیدگاههای رسمی كلیسای كاتولیك(1914) منتشر گشت .
برای مطالعه در باره این فیلسوف و متكلم نامی درعالم مسیحیت كاتولیك به دائره المعارف رجوع كنید.routledgeفلسفی
مشاور :
آقای مرتجی
| پرسش :
يکشنبه 10/12/1382
| پاسخ :
سه شنبه 18/1/1383
|
|
|
0
سال
|
حوزه علميه
| تعداد مشاهده:
95 بار