کد:
47046
پرسش
احادیثی را كه در اصول كافی در مورد تحریف قرآن ذكر شده را بیان كنید . سندیت آنها چگونه است؟
پاسخ
با سلام و عرض تحیت!
اگر از ابتدا تا انتهای كتاب شریف "كافی" را ملاحظه نمائید، موردی را نمییابید كه مرحوم كلینی(ره) تصریح به وجود تحریف قرآن نموده باشد؛ و كسانی كه ادعای تحریف را به ایشان نسبت میدهند بر ادعای خود دو دلیل بیشتر ندارند:
1ـ روایاتی كه در مورد تحریف در این كتاب ذكر شده، بدون این كه مورد نقد قرار گیرند.
2 ـ ظاهر نام گذاری برخی عناوین بابهای كتاب كافی.
قبلا، لازم است ذكر كنیم كه بحث تحریف، فقط در مورد تحریف به نقیصه است، والا در مورد تحریف به زیاده باید گفت كسی چنین ادعایی نكرده و همه قبول دارند كه چنین تحریفی نداریم؛ كما این كه در مورد تحریف معنوی نیز شكی نیست كه واقع شده است. پس بحث فقط در مورد ادعای تحریف به نقیصه است.
اما آن چه كه در پاسخ به دلیل اول باید گفت:
صرف ذكر روایت در كتب روایی هیچ گاه دلیل بر این نیست كه محتوای روایات مطابق با نظر و عقیده مؤلف آن كتاب است، چرا كه صاحبان كتب روایی بیش از هر چیز سعی بر آن داشتهاند تا روایاتی كه از حیث سندی دارای اعتبارند را بیاورند، بدون این كه لزوما به محتوای آن معتقد باشند، و لذا در بسیاری موارد روایات متعارضی را در كنار هم می بینیم.
در كتاب كافی، در همین ابواب روایات دیگری نیز وجود دارد كه متعارض با این روایات بوده و از طرفی از حیث سند و متن نیز قویتر از این روایات هستند.
بنابر این به فرض این كه روایات مزبور، دال بر تحریف باشند، این روایات معارض هستند با مجموعه روایات دیگری كه هم از نظر سندی و متنی قویتر هستند، و هم از نظر تعداد بیشترند.(ر.ك. به كافی، ج4، "كتاب فضل القرآن"، ص394 تا ص446)
در این موارد قاعدهای هست كه تعارض را حل میكند؛ اول این كه آن دسته از روایاتی را بپذیریم كه مشهور علمای شیعه بدان قائلند و قول مطرود و شاذ را رها كنیم؛ كه بدون شبهه قول به تحریف قول شاذ و نادری است كه جز معدودی از فریقین بدان قائل نشده اند.
دوم آن كه هر دو دسته روایات را بر قرآن عرضه نموده و روایاتی را كه موافق با قرآن است بپذیریم و روایات مخالف را كنار بگذاریم؛ و در این معیار هم قرآن تكلیف را مشخص كرده است؛ آنجا كه فرمود: «إنا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون». و از جمله كسانی كه به این قاعده در حل تعارض روایات ملتزم است، خود شیخ كلینی(قده) است؛ كما این كه به آن در ضمن روایتی تصریح مینماید: «…اعرضوها علی كتاب الله فما وافق كتاب الله عزوجل فخذوه و ما خالف كتاب الله فردّوه»(كافی، ج1، ص9) بنابراین قاعده روایات دال بر تحریف از حجیت ساقط میشوند.
اما جواب دلیل دوم: در لسان علمای قدیم واژه "تحریف" معنایی اعم از تغییر در معنا و لفظ دارد؛ لذا در كافی اگر به دنبال عنوان بابی بگردید كه بتوان آن را با مباحث تحریف مرتبط دانست، تنها یك باب است كه نام "لم یجمع القرآن كله إلا الأئمه علیهم السلام و إنهم یعلمون علمه كله" به آن داده است ـ (كافی، ج1، ص332) ـ و البته این عنوان عام دال بر تحریف به معنای مورد نظر و مورد مناقشه نیست.
شاهد این مطلب روایات ذیل همین باب است. در این روایات كه مجموعاً شش روایت می باشد، آمده است كه جمیع قرآن، اعم از ظاهر و باطن در نزد ائمه علیهم السلام موجود است. دو روایت اول به صورت مجمل، و چهار روایت دیگر به عنوان تفصیلی برای دو روایت اول هستند؛ و همگی در مجموع اثبات میكنند كه قرآن كریم از جهت تأویل و تنزیل و علوم ظاهری و باطنی آن تنها در نزد ائمه معصومین علیهم السلام حاضر است؛ و این مطلب ربطی به تحریف قرآن ندارد، بلكه ناظر به مقام اهل بیت به عنوان "ثقل اصغر" است؛ مقامی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را در حدیث ثقلین مورد تأكید قرار داده اند و با روایت «مایعرف القرآن الا من خوطب به» بیان داشته اشت.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به كتاب "سلامة القرآن من التحریف"، نوشته فتح الله محمدی، ج1، ص281 الی ص285 و "البیان"، نوشته آیت الله خویی، ص 226 مراجعه فرمائید.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
شنبه 4/11/1382
| پاسخ :
يکشنبه 19/11/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
399 بار