کد:
44393
پرسش
ببخشید، میخواستم ببینم مثلا اگه خودكشی كنیم چی میشه؟
اگه استمن..ء كنیم چی میشه؟
یا مثلا یكی با مثلا جنس مخالفش رابطه داشته باشه چی میشه؟ حتما باید ازدواج كنن؟مثلا چه اتفاقی میفته ازدواج نكنن؟
چه چیز ترسناكی مثلا اتفاق میفته اگه یكی این كارا رو بكنه؟
پاسخ
با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
گناهان، مثل بسیاری دیگر از حالات انسانی، یك چهره بیرونی دارد و یك چهره درونی؛ آنچه چهره بیرونی آن را تشكیل می دهد معمولاً كمتر از چهره درونی آن است؛ چنانچه خندیدن چهره بیرونی خوشحالی است، اما كمتر، از واقع شادی انسان حكایت می كند.
در این مختصر از چهره درونی این گناهان ـ كه در زندگی اخروی تجسم می یابد و ملازم شخص می شود و او را می آزارد ـ سخنی نمی گوییم، و تنها به آثار این دنیایی آن می پردازیم.
به طور كلی، باید دانست كه همه احكام دینی مصالح و مفاسدی در این دنیا دارند؛ و احكام واجب و حرام دارای مصالح و مفاسد اجتناب ناپذیر هستند، و احكام مستحب و مكروه دارای مصالح و مفاسدی با اهمیت كمتر.
تخلف از احكام الهی انسان را در ورطه خطرات ناشی از آن قرار می دهد.
نكته ای كه در بررسی و ارزیابی حكمت احكام الهی باید در نظر گرفت این است كه اولا، این حكمتها لزوما كوتاه مدت و محسوس نیستند؛ و ثانیا، برای نوع مردم در نظر گرفته شده اند، و شاید برای شخص خاصی مصداق نداشته باشند. و ثالثا در بسیاری موارد این حمتها بر ما معلوم نیستند؛ و اگر مطلبی عنوان می شود، احتمالاتی است كه بر اساس علم عادی بشر ارائه می شود؛ مگر در جایی كه آیه و روایت قطعی مسئله را روشن كند.
با در نظر گرفتن این نكات، بیایید به سه مسئله ای كه ذكر كرده اید بپردازیم.
خودكشی این است كه یك موجود عاقل مختار و توانا كه به طور نوعی می تواند هم خود به كمالاتی نائل شود، و هم زمین و زمانی را آباد كند خود را معدوم سازد. آیا هیچ فكر كرده اید كه اگر به مردم بگویند هر وقت ناامید شدید یا از زندگی خسته و سیر شدید، می توانید خود را بكشید، چه فرصتهایی از دست می رفت؟! چقدر انسانهای ناامیدی كه با صبر و مقاومت، دوباره امید از دست رفته را بازیافته اند، كه اگر به آنها اجازه خودكشی داده می شد، از این فرصت محروم می شدند!
از این رو، نه فقط مذهبی ها، بلكه غیرمذهبی ها هم آن را كاری انسانی نمی بینند؛ والا، در یك كشور غیرمذهبی پلیس و نیروهای امداد برای نجات یا انصراف دادن او صف نمی كشیدند!
استمناء نیز ارضاء كاذب نیاز جنسی است كه برای دوره ای موقت می تواند این احساس را فرو بخواباند. ارضای هر نیازی به شكل كاذب، اگر اجازه داده شود، می تواند در دراز مدت جایگزین ارضای نیاز به شكل طبیعی آن شود. این مسئله در مورد ارتباط با جنس مخالف هم وجود دارد.
می دانید اگر امری جایگزین ازدواج كه طریق طبیعی ارضای جنسی است گردد، چه می شود؟!
كمترین اثر آن این است كه سن ازدواج را بالا می برد. می دانید همین بالا رفتن سن ازدواج موجب ضعیف شدن نسل انسانها از نظر جسمی و هوشی و روحی می باشد؟!
این علاوه بر این است كه استمنا عوارض بسیار سوء جسمی و روحی دارد كه روانشناسان ـ مذهبی و غیرمذهبی ـ و دانشمندان علوم زیستی به آن ها پرداخته اند.
در این ارتباط به جوابی كه در این ارتباط به سؤالی مشابه داده ایم ـ در كد 38613 در بخش تازه های مشاوره مذهبی ـ مراجعه كنید.
اما در ارتباط با جنس مخالف باید اضافه كرد كه این ارتباط از آن رو مورد حساسیت است كه معمولا انگیزه هایی غیر از یك صحبت عادی دارد؛ والا، از نظر شرعی ارتباط بدون انگیزه های جنسی یا خوف وقوع در آن و ریبه اشكال ندارد.
این ارتباط واقعاً ممكن است در حد سالمی بماند، اما اولا، به لحاظ عادی هیچ ضمانتی هم ندارد كه از حد سخن و نظر نگذرد و به جاهای دیگر نیانجامد؛ به خصوص كه نیازهای شهوی و جنسی در انسانها، به خصوص جوانان، بسیار قوی است.
در روایت است كه هیچ گاه زن و مردی در جایی خلوت نمی كنند، الا آن كه شیطان سومی انها است.
و یا در روایت است كه امیر المؤمنین(ع) در سلام همیشه پیشقدم بوده اند، مگر در سلام كردن به بانوان جوان؛ و در علت آن می فرموده اند نگرانم كه آنچه از دست می دهم بیش از آنی باشد كه بدست می آورم.
این روایات و بسیاری دیگر از این دست، اهمیت مسئله و لزوم احتیاط در آن را بازگو می كنند؛ والا در مقام بیان یك حكم كلی نیست.
اما این كه چرا ارتباط جنسی و شهوت آلود با جنس مخالف در خارج از چارچوب ازدواج جائز نیست، كم و بیش معلوم است؛ و در عین حال، جهت توضیح باید گفت كه یكی از عوامل استحكام خانواده، این است كه این ارتباط در محدوده زناشویی باقی بماند. كدام انسانی است كه با دانستن و حتی احتمال ارتباط همسرش با دیگری ـ حتی قبل از ازدواج با او ـ او را دچار دلهره برای دوام زندگی همراه عشق و محبت بین او و همسرش نكند. زندگی خانوادگی از چنان ظرافتی برخوردار است كه حتی دل نگرانی های این چنین می تواند به ان ضربه بزند.
این باز حداقل بیانی است كه می توان از زشتی ارتباط نامشروع داشت. كتابها و مقالات زیادی در ارتباط با این موضوع توسط دانشمندان غربی نگاشته شده و معضله بالارفتن سن ازدواج و آثار آن، فرزندان نامشروع، اختلافات خانوادگی و میزان طلاق، سستی ارتباط با فرزندان و سوء تربیت آنان و تبعات آن، و بسیاری از دیگر مسائل اجتماعی را با این مسئله ـ یعنی مسئله ارتباط با جنس مخالف در خارج از چارچوب زناشویی ـ مربوط دانسته اند.
نكته نهایی این كه چیزی كه مقدمه كاری خطرناك یا با فرجام بد است، عقلا ممنوع است، و عملا در زندگی و از جمله قانونگذاری ها لحاظ می شود. مثلا اینكه سمّ را در دسترس كودكان نمی گذاریم، تا نكند به خطا خورده شود، یا موتورسواری بدون كلاه ایمنی را ممنوع می كنیم تا نكند تصادف شود و به مرگ بیانجامد، از مصادیق همین احتیاط عاقلانه است. پرواضح است كلاه ایمنی خود موضوعیت ندارد و مقدمه نجات جان در تصادف احتمالی است. آیا درست است بگوییم بسیاری از مردم تصادف نمی كنند! پس هر موتور سواری كه به تصادف نمی انجامد پس كلاه ایمنی ضرورت ندارد!؟ روشن است این حرف كاملا غیرعقلائی است، حرمت ارتباط نامشروع با جنس مخالف هم از این باب حرام شده است.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 16/10/1382
| پاسخ :
چهارشنبه 24/10/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
137 بار