• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 43927

پرسش

ممنون از سایت خوبتون
- فلسفه زندگی چیه؟ ممنون میشم اینو توضیح بدید و دوم اینكه چرا خداوند جسم رو برای ما افرید؟ ایا افریده شدن جسم نعوذ بالله یه كار اضافه نیست؟ وقتی كه قراره روح به تكامل برسه؟ خواهشا سریع

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
فیض وجود از خدای متعال صادر شده، و مراتب این وجود هر چه نزول كرده مقیدتر و متعین تر می شود.
توضیح این كه عوالم مجردات از بسیاری از تعینات عوالم غیرمجرد خالی هستند. چون سرای آنان سرای ماده و تزاحمات آن نیست، همه كمالات در مجردات بالفعل است؛ و از این رو، سیر و حركت ـ چه حركت رو به كمال، و چه حركت رو به نقصان ـ در مجردات راه ندارد.
هر چه وجودات تنزّل می یابند، تعیناتشان بیشتر می شود، به طوری كه در عالم ماده و طبیعت این تقیدات و تعینات تا آنجا ادامه می یابد كه به ماده صرف و قوه ای می رسد كه كمالی ندارد، و فقط استعداد پذیرش كمالات را دارا است.
به نگاه دیگر، در یك سیر صعودی، كمالات از عالم طبیعت و ماده صرف شروع می شود؛ و هرچه مرتبه وجود صعود می كند، تعین ها كاسته شده، به فعلیت و كمال نزدیك تر می شود، تا به عالم مجردات می رسد كه در آن مرتبه همه كمالات بالفعل است، و هیچ قوه ای باقی نمانده است.(ر.ك. به مقاله چهارم از بنیان مرصوص، آیت الله جوادی آملی)
حال نكته اساسی و شاهكار خلقت الهی در این است كه انسان را آفریده است؛ یعنی موجودی با ذات مجرد و عوارض مادی.
توضیح این كه انسان گوهر ذاتش با مجردات و فرشتگان یكی است، و از این رو ذاتاً مجرد است؛ اما برخلاف فرشتگان این روح مجرد در عالم ماده پدید آمده، و با آن محفوف است، و از این رو در فعل خود مادی است. انسان به خلاف فرشتگان در فعل و انفعالات خود نیازمند به جسم و ابراز جسمانی است؛ تا گوشی نباشد نمی شنود، و تا چشمی نباشد نمی بیند، و...؛ حال آن كه دیدن و شنیدن و فهمیدن در حقیقت كار روح است، و نه جسم.
و دقیقا از این روست كه تكامل در انسان مطرح است، و كمالات در او بالفعل نیست. شاهكار بزرگ در خلقت انسان در همین "وجود جامع" بودن انسان است؛ والا، می شد فرشته، كه همه كمالاتش را بالفعل دارد یا می شد حیوان كه تجرد روح ندارد، و وجود او بالنسبه به عالم مجردات كمال نیست.
تمام هنر انسان بودن، در همین گذر از طبیعت و رسیدن به سرای فرشته ها و تجرد است؛ یعنی همان خانه ای كه از آنجا آمده است.
"طاووسی و از دیار یار آمده ای
یادآور روی دوست شو مجنون شو"
شریعت و دین و ریاضت های آن ابزاری برای گذر از طبیعت(در عین زندگی در آن) و رسیدن به عالم ملكوت می باشد؛ و این ریاضات جز در عالم جسم معنا و تحقق ندارد.
از این رو، حضرت علی(ع) از باب نمونه، درباره كاركرد عفت فرمود: "لكاد العفیف أن یكون ملكاً من الملائكة" یعنی نزدیك است انسان با عفت، فرشته ای از فرشتگان الهی گردد.(نهج البلاغه، حكمت 474)
یا رسول خدا(ص) فرمود: "من كثر تسبیحه و تمجیده و قلّ طعامه و شرابه و منامه اشتاقته الملائكة" یعنی كسی كه تسبیح و تمجیدش(عبادت و توجهش به ملكوت) زیاد، و خوردن و نوشیدن و خوابش(یعنی طبیعتش) كم شد ملائكه به او مشتاق می شوند.(میزان الحكمة، ج1، ص116)
فلسفه خلقت انسان هم از این راستا معلوم می شود. در ارتباط با فلسفه خلقت انسان به كد 8228 از تازه های بخش مذهبی مراجعه كنید.
ضمنا، درباره فلسفه زندگی، استاد مطهری و همچنین مرحوم علامه جعفری كتابهای مستقلی دارند. آن ها را مطالعه كنید، و اگر باز ابهامی باقی ماند با ما تماس بگیرید.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : شنبه 13/10/1382 | پاسخ : چهارشنبه 24/10/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 98 بار

تگ ها :

UserName