• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 43916

پرسش

چرا زنان نمی توانند بر مسند قضا نشسته و قاضی شوند ؟ خواهشمندم نظر آیات عظام را دز این مورد برایم بنویسید چون باید تحقیقم مستند بوده و نظر حضرات مراجع را نیز منعكس كنم.با تشكر

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
قبل از پاسخ به سؤال شما مقدمه كوتاهی لازم است.
هر چند گرایشات افراطی ای هست كه هر گونه تفاوتی را بین زن و مرد و كاركردهای او انكار می كند، ولی "مشك آن است كه ببوید نه آن كه عطار بگوید". واقعیات عینی تابع احساسات و قضاوت انسان نیست، و تفاوت زن و مرد، هم از نظر جسمی و بدنی، و هم از نظر روحی و عاطفی، آن قدر روشن است كه انكار آن همچون انكار بدیهیات است.
از دیدگاه اسلام این تفاوت به هیچ وجه به این كه مرد یا زن جنس برتر است و دیگری جنس دوم و ناقص تر مربوط نیست. قانون خلقت این تفاوت ها را برای این به وجود آورده است كه مجموعه خلقت از نظر اجزاء خود كامل باشد تا حركت عالم دچار خلل و نقصانی نباشد. پیوند محكم خانوادگی كه از مهمات زندگی اجتماعی است، كه در اثر همین تفاوتهای تكوینی روحی و جسمی بین زن و مرد بوجود می آید.
تصدی امر قضا به عنوان یك واجب كفایی، بیش از آن كه حق باشد، تكلیف است. لذا در برخی روایات با تعبیر «لیس علی المرئة القضاء» آمده است ـ یعنی بر عهده زنان تكلیف به قضاوت تحمیل نشده است ـ و تعبیر "لیس للمرئة" نیامده است.
آن چه مسلم است این است كه زن، وظیفه ای در تصدی امر قضا ندارد. اما سخن این است كه آیا منصب قضا خاص مردان و تنها برای آنان مجاز است؟ مشهور چنین معتقدند؛ هرچند كسانی هم هستند كه مرد بودن را برای قاضی و قضاوت شرط نمی دانند.
به نظر نگارنده، با توجه به روحیات زنان كه مظهر عاطفه و رحمت الهی هستند و نه دوراندیشی و غضب خدا، توجیه این حكم آسان است. بر اساس داده های علم روان شناسی و نیز آنچه كه همه ما وجداناً در زندگی اجتماعی مشاهده می كنیم زنان نوعاً احساساتی تر هستند و این امر نه تنها نقطه ضعف برای آنان نیست و نه تنها یك حسن؛ بلكه یك ضرورت زندگی برای آنان است تا از این طریق در ایفای نقش بی بدیل و بی نظیر پرورش و تربیت عاطفی فرزندان موفق باشند و چون احساساتی تر هستند بُعد عقلانیت آنان، در بسیاری موارد، تحت تأثیر هیجانات، عواطف و احساسات قرار می گیرد.
با توجه به این تفاوتهای بین زن و مرد، و با توجه به آن كه در قضاوت حزم و دوراندیشی، و احیانا صرف نظر از بسیاری احساسات لازم است اختصاص این وظیفه به مردان و معافیت زنان از این تكلیف كاملاً توجیه پذیر است.
به این نكته توجه كنید كه احكام شرع بر اساس خصوصیات نوعی انسانها جعل می شوند و نه خصوصیات شخصی. قواعد اجتماعی و حقوقی بر حسب وضعیت غالب تدوین می شوند؛ و از این رو وجود تعداد زنانی فاضل و دوراندیش از یك سو و مسلط بر احساسات و عواطف از سوی دیگر، نمی تواند ناقض قانون فوق باشد.
مسأله قاضی نبودن زن یكی از احكام بسیار حكیمانه اسلام در حمایت از زن است، زیرا قضاوت تنها نیازمند علم نیست، بلكه تناسب روانشناختی نیز نیاز دارد.
برخورد با انواع بزهكاران و صدور احكام خشن در برابر آنان هرگز با روحیات لطیف زن سازگاری ندارد.
تجربه های جهانی، گاه نشان داده است كه استفاده از زنان در برنامه های قضایی موجب ابتلاء برخی از آنان به بیمارهای شدید عصبی و روانی شده است. برخی از آنان پس از چند روزی، درخواست كناره گیری از این كار را نموده اند. بنابراین كشاندن زن در این صحنه امتیازی برای زن نیست، بلكه انهدام و نابودی شخصیت او است.
در این ورطه سخن بسیار است، لیكن به جهت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده می شود.
از نظر فقهی و بررسی آراء فقهای شیعه؛ آیت الله جوادی آملی بحثی در این رابطه در كتاب "زن در آینه جلال و جمال" مطرح كرده اند كه می توانید به آن مراجعه كنید.
كتاب "داوری زنان"، تألیف آقای محمدحسن واثقی راد كه نشر فقه(قم) آن را منتشر كرده است نیز می تواند راهنمای شما باشد.
با آرزوی توفیق.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : شنبه 13/10/1382 | پاسخ : چهارشنبه 24/10/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 128 بار

تگ ها :

UserName