• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 42773

پرسش

در سوره یوسف وسایر سوره ها خداوند می فرمایند كه باداش اخروی برای برهیزكاران بهترین باداش است در صورتی كه هیچ تصویر واضحی از آخرت برای ما نكشیده خوب معلومه كه ماهم نقد رو ول نمیكنیم نسیه رو بچسبیم ما این دنیا رو می بینیم و فریفته یه چیز عینی میشیم من بعضی اوقات فكر میكنم كه خدا انگار داره از قصد مارو اذیت میكنه یه چیز باحال به ما داده و از ما انتظار داره كه بهش دلخوش نباشیم
سوال دیگم در مورد اینه كه همونطور كه ما دین خودمون رو كامل می دونیم خوب بیروان ادیان دیگه هم دین خودشون را كامل می دونن ومطمئنا اندازه خود ما یا شاید هم خیلی بیشتر برهان قانع كننده برای ما دارن و همونطور كه ما ادعا داریم كه چون قرآن كلام خداست بس هیچ كس نمیتونه توش دست ببره و در طول تاریخ از گزند تحریفات مسون مونده خوب كتابای دیگر ادیان هم كلام خدا هستن ودر نتیجه برهان ما برای دست نخورده موندن قرآن برای اونها هم صادقه

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
آنچه در مورد سؤال شما آمده هم به موانعی بازمی گردد كه انسان در شناخت عالم معنی و ماوراء طبیعت دارد، و هم به خواست الهی و وجود مصلحت در میزانی از خفاء و پوشیدگی.
در توضیح موانع شناخت انسان باید گفت: عالم دنیا و آخرت با هم تفاوت های اساسی دارند. دنیا عالم ماده و طبیعت است، در حالی كه عالم آخرت مجرد از ماده و مادیات می باشد، یا لااقل تجلی ملكوت در آن ظهور اول است. طبیعی است انسانی كه در این دنیا به مادیات عادت كرده است نتواند به راحتی تصور درست و كاملی از ملكوتیان داشته باشد. حال فرض كنید خدا بخواهد برای این موجود محدود عالم ملكوت را نشان دهد؛ چگونه ممكن است؟! این كه بعضی از مفسران بزرگ آنچه در قرآن در شأن عالم آخرت آمده را استعاره می دانند، رجوع به همین دارد، كه برای كسی كه محدودیت در شناخت دارد، جز این راهی نیست، كه با استعاره و تشبیه معقول به محسوس عمل كنند.
به عبارت دیگر، اگر خداوند حقایق ملكوت و آخرت را بعینه بر انسان عرضه كند، باز هم برای انسان با این فكر مادی او قابل درك و فهم نبود.
آنچه خداوند فرموده است و یا در بعضی جهات تكوینی مقرر كرده است، غایت كاری است كه با توجه به محدودیتهای تكوینی برای شناخت می شده است تا بكند.
اما آنچه مقتضی مقداری پوشیدگی، و به عبارتی حسن آن می باشد، این است كه حقیقت ایمان با نوعی خفاء عجین است. متعلق ایمان همیشه غیب است، و پس از كنار رفتن پرده ها ایمان جای خود را به یقین می دهد. خداوند در وصف متقین آنها را مؤمن به غیب معرفی می كند.(بقره/3)
ما هیچوقت نمی گوییم به "دو دو تا چهار تا" ایمان داریم، چرا كه خفایی در آن نمی بینیم. بله، اگر در بحثی فلسفی تشكیكی در مقدمات این حكم شود، می گوییم با این وجود ایمان ما به این حكم باقی است.
انسان در ایمان است كه فطرتش رشد می كند. ایمان و فطرت تعامل دائمی دارند. تعاملی كه در شناخت محسوس نیست. شناخت عالم محسوس بیش از آن كه متوقف بر اراده انسان باشد، انفعال نفس و بدون اختیار است، به خلاف ایمان كه نوعی تصمیم فطری است.
انسان وقتی با وجود نوعی پوشیدگی، به حكم فطرت، بر هوای نفس خود غلبه می كند، رشد كرده است، والا ترجیح یك امر محسوس حاضر و آماده بر امری مخفی ـ و به قول شما نسیه ـ هنری نیست و مایه و نشان كمال نمی باشد.
بنابراین چون انسان با چشم مادی نمی توانسته عالم آخرت را كه از مجرات است ببیند، خداوند متعال در قرآن كریم برای او آخرت و نعمت ها و عذاب های او را به استعاره یا به شكلی كه ممكن بوده، تعریف نموده؛ و البته همین مقدار از توصیف برای هدایت و راهنمایی انسان ها كافی بوده و حجت را تمام كرده است.
بله، این شیوه امتحان الهی است كه انسان را در عالم مادیات قرار داده با نعمت های مادی و قابل رؤیت و حس، و در مقابل به او فرموده اگر به خاطر من و برای به كمال رسیدن خودت از این نعمت های مادی و زود گذر دست برداری، من در مقابل نعمت هایی به تو می دهم كه چندین برابر این نعمت های مادی دارای لذت و جذابیت است.
اینجا است كه ایمان و باور داشتن به غیب، نمود و بروز پیدا می كند.
البته اگر انسان خود را در این دنیا ماندنی بداند و مرگ را آخر و پایان همه چیز بداند، نمی تواند در مقابل وعده های داده شده، از چیزهایی كه با چشم می بیند و نقد است بگذرد.
اما اگر از یك زاویه دیگری نگاه كند و دنیا را محل گذر و امتحان بداند و آخرت را ابدی و اصلی بداند، و به آن ایمان داشته باشد، به گفته ها و وعده های خالق خود اعتماد كرده، و برای رضا و خشنودی او ـ كه همانا كمال و سعادت خود را در آن می بیند ـ از این نعمت های دنیوی، آن هم نه از همه آنها، بلكه آنهایی كه در لابلای گناه پیچیده شده اند، دست می كشد و رضایت و خشنودی خالق و آفریدگار خود را بر امیال نفسانی خویش ترجیح می دهد، و این همان تعبد و خضوع در مقابل پروردگار است.
البته مجددا تذكر می دهیم كه خداوند متعال در قالب آیات و روایات، و حتی وقایع و رخدادهای خارجی كه در عالم طبیعت رخ می دهد ـ مثل رؤیاهایی كه در حال خواب می بینیم ـ انسان را به شناخت عالم آخرت هدایت كرده، و آن قدر برای او در مورد آخرت و زندگی اخروی تذكرداده است كه حجت بر همه تمام شده باشد.
به نظر می رسد تا همین مقدار كافی باشد. در عین حال اگر مایا به ادامه گفتگو بودید، با استقبال، همراهی خواهیم كرد.
اما پاسخ سؤال دوم این كه بله حق با شماست كه «كل حزب بما لدیهم فرحون»؛ اما مهم این است كه ببینیم دلیل و شاهد كدامیك تمام است و مدعای خود را اثبات می كند. این قابل انكار نیست كه همه به دلیلی دل خوش كرده اند، ولی این به معنای صحت آن دلیل نیست. انگیزه های بسیاری در التزام انسانها به گرایشهای چپ و راست وجود دارد، حتی خیل انبوه گروندگان، لزوما، حاكی از استحكام رأی نیست. تعبیرات متعدد قرآن مبنی بر این كه "اكثرهم لایفهمون"، "اكثرهم لایعقلون"، "اكثرهم لایشعرون" و مثل آن تأكید بر این مطلب است.
دوست گرامی!
دلیل و شاهدی كه آراء و ادیان دیگر ارائه می كنند، قاطع نیست؛ بلكه ظن و گمانهایی است كه در یك تحقیق علمی باید یكی یكی به آنها پرداخته شود، و دانشمندان بدان پرداخته اند.
به یك نكته تذكر می دهیم كه ادیان دیگر هیچكدام مدعی ختم نبوت نیستند؛ و در تورات و اناجیل كمتر تحریف شده به صراحت سخن از پیامبر آخرالزمان آمده است. این تنها دین اسلام است كه دین خاتم است و به صراحت این را گفته است. ما هرگز ادیان الهی دیگر را نفی نمی كنیم، بلكه ما به تبعیت از قرآن تصدیق كننده همه ادیان الهی و پیامبران بزرگ آن هستیم. «نزل علیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه وأنزل التورات والإنجیل من قبل هدی للناس وأنزل الفرقان إن الذین كفروا بآیات الله لهم عذاب شدید والله عزیز ذوانتقام»(آل عمران/3 و4)
ولی دو دو دغدغه فراموش نشود؛ یكی این كه آیا التزام به آن دینهای منسوخ، امروزه برای كسی كه آگاه از نزول پیامبری بعد از آن است، مجزی است؟!
و دیگری آن كه این ادیان به شدت مبتلا به تحریفند، و تنها دینی كه كتاب آسمانی آن سالم و بدون تحریف مانده، اسلام است.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : پنج شنبه 4/10/1382 | پاسخ : سه شنبه 16/10/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 90 بار

تگ ها :

UserName