کد:
41718
پرسش
(با یاد او و برای او)
با عرض سلام لطفا راهنمایی كنید
من یك كنكوری هستم . از تابستان 1381 برای كنكور شروع به درس خواندن كردم.اما به خاطر استفاده نابجا و بیش از اندازه از كلاسهای خصوصی از برنامه كنكور عقب افتادم. یعنی بیش از اندازه به درسهای خاصی توجه كردم و از بقیه درس ها عقب افتادم.این شرایط تا اوایل اسفند ادامه داشت تا اینكه من به شرایط بد خودم ÷ی بردم . نا امید شده بودم و بسیار خسته.به هر حال با امید به كمك خدا شروع كردم . تا شب كنكور بیشتر از همیشه درس می خواندم. شب كنكور به علت خستگی و اظطراب تا 3 شب نخوابیدم و به جایش سر جلسه خوابیدم . تا یك ماه آدم نبودم . به هر حال به خودم قبولاندم كه باید یك سال دیگر بخوانم . با انگیزه بسیاری شروع كردم ولی چه فایده كه به جز انگیزه هیچ فاكتور دیگری ندارم . نه توانایی و نه اعتماد به نفس سال های دبیرستان .از كتابهایم بیزارم . بارها شروع كردم ولی تنبلی و سست ارادگی وجودم را گرفته . كلافه شدم . نمی دانم مشكل كنكو ر دارم یا مشكل شخصیتی ؟ هیچ امیدی ندارم .هر كاری كه می خواهم انجام دهم یك چیزی در درونم میگوید كه این كار را هم نمی توانی انجام دهی . موفقیت برایم معنی ندارد !
به نظر شما مشكل من چیست ؟
دل هایتان آرام/خدا نگهدار
پاسخ
شرایط شما را به خوبی درك می كنم. نه كه بگویم شما هم مثل بسیاری از داوطلبانی كه قبول نشده اند قدری مكدر شده اید بلكه در این موارد همه منحصر به فرد اند . این كه انگیزه داری به معنی آن است كه از خیلی ها جلوتری و جمله ابتدایی نوشته ات نشان می دهد كه ناامیدی را ناامید خواهی كرد. به اتفاقات سال گذشته فكر نكن به آینده بیاندیش و در حال زندگی كن. به خانواده نزدیك تر شو و از ایشان بخواه تا كمك ات كنند. توجه داشته باش كه كنكور یك پروژه خانوادگی است. نه یك كار فردی.
مشاور :
آقاصالح
| پرسش :
سه شنبه 25/9/1382
| پاسخ :
سه شنبه 2/10/1382
|
|
|
0
سال
|
كنكور کارشناسی
| تعداد مشاهده:
61 بار