• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 39244

پرسش

فلسفه عدالت چیست؟ به طور كلی مفهوم عدالت از دیدگاه اسلام چیست و چرا مذاهب دیگر و همچنین آنهایی كه مذهبی ندارند به عدالت معتقدند؟ آیا انسان به طور ذاتی محتاج عدالت و دوستدار عدالت است.

پاسخ

با عرض سلام و تحیت.
دوست محترم!
در پاسخ به سؤال بسیار دامنه دار شما به سرنخ هایی برای تحقیق اشاره می كنیم.
1. مفهوم عدالت: شهید مطهری در كتاب "عدل الهی" چهار معنا برای عدل می شمارند:
الف) موزون بودن كه مقابل آن بی تناسبی است، نه ظلم...
ب) تساوی و نفی تبعیض.
ج) رعایت حقوق افراد كه مقابل آن ظلم است. تعریف دوم با قید استحقاق مترادف همین معنا است.
د) رعایت قابلیت ها در افاضه وجود، و عدم امتناع از افاضه و رحمت به آن؛ كه البته این تعریف مربوط به خداوند است.(ر.ك. به عدل الهی، شهید مطهری)
دو تعریف میانی بیشتر در بحث های اجتماعی كاربرد دارد.
نكته قابل توجه این كه "مفهوم عدالت" به تعبیر فلسفی یك نوع معقول ثانی است كه ذهن از معقولات اولی و نحوه وجودشان می سازند؛ مثل زیبایی. به عبارت دیگر، همانطور كه در عالم خارج از ذهن انسان، غیر از گل، كوه، دشت و... شیئ مستقلی به نام زیبایی وجود ندارد، و این ذهن انسان است كه از تناسب خاص موجود در پدیده ها، مفهوم زیبایی را انتزاع می كند، در عدالت هم چنین است كه عنوان عامی از نحوه وجود برخی پدیده ها و عملكردها، انتزاع می شود، و عدالت نام می گیرد؛ و مقابل آن ظلم است.
منشأ این انتزاع در كلیت مفهومی و چارچوب ذهنی خود از فطرت انسانی نشأت می گیرد، اگر چه تعیین مصادیق آن به حسب اختلاف در بینش ها و گرایشهای انسانها گاه متفاوت است.
این كه همه به عدالت اعتقاد دارند ناشی از ریشه های فطری آن است. بسیاری از مصادیق آن هم فطری است، و اگر اختلافی هست ناشی از اختلاف در دانشها و ارزشهای انسانی است كه برخاسته از علم و ایمان انسانها است؛ مثل مفهوم زیبایی كه باز در مصادیق آن اتفاق نظر كامل وجود ندارد.
مثلاً در این كه آیا قصاص قاتل آیا مصداق عدل است یا ظلم؟! ممكن است اختلاف وجود داشته باشد.
برای روشن تر شدن مفهوم سازی ذهن از مقولات اخلاقی، مثل عدالت و... به كتاب "فلسفه اخلاق" نوشته استاد مصباح یزدی رجوع نمایید.
2. مبنای عدالت: برای تشخیص عدالت و بی عدالتی غیر از بحث مفهومی درباره عدالت معیارها و ملاك هایی هم لازم است كه بتوان آن مفهوم كلی را بر مصادیق خاص تطبیق كرد.
به راستی هنگام تردید یا اختلاف در این قبیل موضوعات، داوری كه قضاوت او فصل الخطاب باشد چه منبعی است؟ عرف جامعه است یا قانونگذار عرفی یا قرارداد اجتماعی و یا ادراكات و الهامات باطنی، مثل عقل و وجدان آدمی یا شریعت الهی یا...؟!
در اینجا نیز مكاتب مختلف، راه های مختلفی را پیموده اند.
برخی از اندیشمندان مثل "نیچه" منكر وجود حس عدالت خواهی در نهاد بشر شده اند، و آن را ناشی از ضعف و زبونی افراد دانسته اند و توصیه می كنند به جای این كه به دنبال عدالت باشید، در پی قدرت باشید.
عده ای دیگر چون "برتراندراسل" عدالت را پذیرفته، ولی در مقام توجیه، برای آن ارزش ذاتی قائل نمی شوند و معتقدند اگر عدالت نزد مردم خوب است چون منافع آنان در آن است. این نظریه مبتنی بر نفع گرایی "جرمی بنتام و جان استوارت میل" است. و نظریات دیگر... كه می توانید توضیح و نقد هر یك را در كتاب "سیری در سیره ائمه اطهار(ع)"، شهید مطهری، ص259ـ264 پی گیری نمایید.
به نظر می رسد عدالت یك پدیده نفس الامری است و به سبب وضع قانون و رواج در عرف و... اعتبار و ارزش پیدا نكرده است. عدالت ارزش ذاتی دارد و اعتبار همه چیز از جمله قانون و... به آن است، نه بالعكس.
با این وجود باید دانست كه ـ همچنان كه سابقا گذشت ـ بشر در قسمت بزرگی از مصادیق عدالت اتفاق نظر دارد. این بخش مربوط به مصادیقی است كه فطرت انسانی اقتضای آن را دارد. ولی در عین حال بخشی هم هست كه در اثر اختلافات فرهنگی ـ كه آن هم ناشی از عواملی مثل علم و ایمان است ـ مورد اختلاف است.
در این باره هم در كتاب بیست گفتار شهید مطهری سخنان خوبی فرموده است كه ملاحظه خواهید فرمود.
غیر از آنچه در ضمن پاسخ برشمردیم، مطالعه آثار ذیل را به شما توصیه می نماییم:
1. اندیشه سیاسی آیت الله مطهری، به كوشش نجف لك زایی، چاپ بوستان كتاب قم، ص100ـ135.
2. فصلنامه نقد و نظر، شماره 10ـ11، بهار و تابستان 76 ویژه موضوع عدالت.
با التماس دعا.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 12/9/1382 | پاسخ : دوشنبه 24/9/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 436 بار

تگ ها :

UserName