• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 35273

پرسش

با سلام
بهتر است قبل از هر چیز خود را معرفی كنم:
من یك جوان ایرانی هستم كه تا قبل از این به دین اسلام معتقد بودم ولی زیاد پایبند احكام نبودم .ولی از چند روز قبل از ماه رمضان مصر شدم كه بیشتر در مورد احكامی مانند نماز و روزه در قرآن تحقیق كنم و پس از جستجوی قرآن در مورد این دو حكم متقاعد شدم و شروع به نماز خواندن كردم و در ماه رمضان هم هر روز روزه می گیرم و واقعا این احكام را با خلوص نیت انجام می دهم.
یك موردی كه من همواره در نمازم با تمام وجود از خداوند خواسته ام این آیه بوده است:اهدنا صراط المستقیم.
این را هم بگویم كه من در مورد مسائل اعتقادیم بسیار تحقیق می كنم.
خوب بعد از این معرفی بهتر است مشكل خود را با شما در میان گذارم .
من چند روز پیش با یك سایت اینترنتی آشنا شدم كه گردانندگان آن افرادی هستند كه خود را خرد گرا می دانند و به خدا و دین هیچ اعتقادی ندارند و در این مورد دلایل محكمی هم دارند.
من با مشاهده ی مقالات آنان و دلایلشان درست
مانند این بود كه كوهی بر سرم خراب شود و چنان تلنگری به من زده شد كه تا به حال در زندگی نخورده بودم.
اولین سوالی كه در ذهن من ایجاد شد و تمام اعتقادات مرا تحت الشعاع قرار داد این بود كه اصلا من به چه دلیل خدا را قبول داشتم؟
هر چه به ذهنم فشار آوردم هیچ دلیلی نیافتم
تنها چند دلیل بچه گانه كه در دوران مدرسه آموخته بودم به ذهنم رسید كه به راحتی تمامشان را رد كردم و به نظرم مسخره آمد.
بعد از آن به افرادی هم جهت پرسش رجوع كردم ولی پاسخ قانع كننده ای نیافتم.
از جمله این افراد خانمی از فامیل بود كه لیسانس الهیات هم داشت.
یكی از دلایلی كه مطرح بود این بود كه هر مخلوقی خالقی دارد پس حتما این جهان هم خالقی دارد كه همان خداست و امكان ندارد این جهان به خودی خود به وجود آمده باشد.
ولی این نظریه نیز به نظر من كاملا غلط آمد چرا كه اگر هر چیزی كه هستی و وجود دارد لزوما آفریدگاری هم دارد و آفریدگار جهان نیز به همین دلیل خداست پس خدا را كه آفریده است؟
و اگر خدا از اول بوده پس جهان هستی هم می توان گفت كه از اول وجود داشته است.و این دلیل نمی شود.
در ضمن از كجا معلوم كه جهان خود در روند تغییر و تحول زاینده نباشد؟
درست مانند ما انسانها كه می توانیم چیزهایی را خلق كنیم ممكن است ما هم كه تنها جز ناچیزی از این جهان هستیم خود در سیر طبیعت توسط طبیعت خلق شده باشیم و به تدریج مثل خیلی چیزهای دیگر مراحل تكامل را پیموده باشیم تا به انسان امروزی بدل شده ایم.
و اصلا اینجا دیگر خدایی در كار نیست.
در ضمن ممكن است چیزی به اسم خدا تنها ساخته و پرداخته ذهن آدمی باشد .
توضیه بیشتر آنكه یك بچه كوچك هنگامی كه در خطر باشد همواره به بزرگتر خود كه او را قادر تر میداند پناه میبرد ولی بزگتر او هنگامی كه از همه ی بزرگتر های دیگر نا امید شده است به كجا پناه ببرد؟
در اینجا است كه بر اساس یك نیاز روحی كه حتی می توان از آن به عنوان یك بیماری روحی نیز نام برد برای خود موجودی می سازد به اسم خداوند در حالی كه در حقیقت این موجود وجود خارجی ندارد.
و بسیاری دلایل دیگر در رد وجود خداوند.
خلاصه آنكه من اكنون در این تنگنا گرفتار شده ام و بسیار از این بابت معذبم و هیچ دلیل قاطعی هم در اختیار ندارم.
این نامه را نوشتم تا شاید شما بتوانید مرا یاری كنید تا به یكی از این دو اعتقاد وجود ویا عدم وجود خدا قاطعانه و با دلیل عقلانی دست یابم.
لطفا زودتر پاسخ مرا بدهید و مرا از این رنج برهانید

پاسخ

دوست عزیز!
از این كه جواب شما به تأخیر افتاده است معذرت می خواهیم.
در ابتدا شایسته است روحیه دینی و در عین حال علمی و تحقیقی شما را مورد تحسین و ستایش قرار دهیم و آرزو كنیم كه در این راستا در سایه عنایت الهی بیش از پیش موفق باشید.
نكته اساسی كه باید متذكر شویم این است كه شما برنامه ای بریزید و در زمینه مسائل اعتقادی، مطالعات علمی داشته باشید تا با برخورد با مطالبی ساده ـ مثل آنچه در آن سایت دیده اید ـ دچار تزلزل نشوید و همه باورهایتان را بر باد رفته نبینید. انسان برای رسیدن به كمال و سعادت، هم نیاز به عقل دارد و هم نیاز به علم دین؛ و هم عقل و هم علم دین محتاج پرورش است، و این تلاش، مطالعه، تفكر و تعمق می خواهد.
بسیاری حرفهای به ظاهر قشنگ و محكم با نیش قلم یك متفكر پاسخ داده می شود و نخواندن كتابهای بزرگان انسان را محروم از این تأملات می كند.
بعضی حرفها فقط قشنگ است و عمقی ندارد؛ و بسیاریش تنها بر سر راه جوانهایی كه تازه به تفكر گام برداشته اند، می نشینند تا آنان را از تأمل بازدارند.
ما و شما با مطالعه و دقت خیلی زود می توانیم متوجه شویم كه این حرفها هیچ ارزش علمی ندارد، و به نوعی، خیال بافی و افسانه سرایی است و می خواهند دنیایی خیالی برای خود بسازند و خود را از بار مسئولیت و تكلیف خلاص نمایند. آنچه نقل كرده اید، مطالب جدیدی نیست كه مطرح كرده اند، بلكه این سؤالات قبلاً مطرح شده و پاسخ مفصل و علمی هم به آن ها داده شده است. نویسندگان این مطالب یا به دنبال پاسخ نرفته اند و مطالعه نكرده اند یا نخواسته اند كه بروند. ولی ندانستن و ندیدن، دلیل بر نبودن نیست.
اجمال مطلب آن كه عقل و دین هر دو می گویند كه خداوند خالق انسان و خالق تمام هستی است، و او واجب الوجود است، و لذا وجود نیز از خودش است، یعنی در وجود پیداكردن نیاز به دیگری ندارد. و از طرفی همه عالم محتاج به او هستند و بدون او امكان وجود نمی یابند.
علت این كه همه عالم محتاج به اوست و نمی تواند، آنچنانكه شما فرض كرده اید، به مانند خدا، به خودی خود وجود یافته باشند این است كه همه عالم ممكن الوجود است، و ممكن الوجود جز با علت هستی بخش وجود نمی یابد. ممكن الوجود موجودی است كه نسبت او با وجود و عدم مساوی است، یعنی وجود در ذات آن نیست.
دلیل بر این كه همه عالم ممكن الوجود است این كه عالم متغیر است و هر متغیری حادث است و نمی تواند همیشه موجود باشد. كون و فساد از اوصاف ممكنات است.
تنها موجودی می تواند واجب الوجود باشد كه خصوصیات مستلزم امكان را نداشته باشد. چیزی كه می میرد حتما روزی بوجود آمده است، و همین كه موجودی روزی بوجود آمده باشد دلیل بر این است كه وجود ضروری او نیست؛ یعنی واجب الوجود نیست.
همین كه عالم ممكن الوجود باشد خود اثبات می كند كه بالاخره واجب الوجودی باید وجود داشته باشد، والا ناچاریم دور یا تسلسل را بپذیریم؛ كه امری محال است. آن واجب الوجود خدا است.
از طرفی تنها خداوند خالق است، چرا كه خلق كردن یعنی به وجود آوردن چیزی از نیستی و عدم؛ و به عبارت دیگر، نیستی را به هستی تبدیل كردن. این در حالی است كه كار انسانها ـ و همچنین موجودات دیگر ـ اصلاً خلق كردن نیست، بلكه یك نوع تبدیل كردن است. انسان تنها می تواند از تركیب كردن دو یا چند چیز كه قبلا بوجود آمده اند، موجود دیگری بسازد؛ ولی نه این كه چیزی را از "عدم" به "وجود" آورد. پس انسان خلق نمی كند، بلكه تبدیل می كند.
از این رو خالقیت از صفات مختص خداوند است.
ضمنا لازم التفات داشته باشید كه اثبات خداوند و خالقیت او، نیازی به این همه بحث و جدل ندارد، بلكه هر انسان عاقلی كه تأمل كند، با دیدن نظام هستی می فهمد كه این ها باید خالق و آفریننده ای باشعور داشته باشد و نمی شود همه چیز به خودی خود و بصورت اتفاقی به وجود آمده باشند. این همه نظم شگفت آور نمی تواند محصول یك اتفاق باشد. حساب احتمال این كه همه عوامل موجود در یك نظم گسترده جهانی، به طور اتفاقی بوجود آمده باشد، آنچنان پایین است كه التزام به آن مانند آن است كه میلیارها میلیارد ـ بلكه بی نهایت ـ تاس را بریزیم و همگی شش بیاید! التزام به چنین قاعده ای ـ بلكه رأی بی قاعده ای ـ در مقابل التزام به وجود ناظم، مخالفت كردن با وجدان انسانی است. كمی تأمل كنید.
شما ـ دوست عزیز! ـ می توانید در این زمینه به كد 23999 كه در مورد اثبات وجود خدا، و به كد 29186 در مورد شناخت خدا، و به كد 33944 در مورد واجب الوجود بودن خدا، در بخش تازه های مذهبی سایت، مراجعه نمایید.
برای مطالعه بیشتر هم می توانید به كتب اعتقادی از جمله "عقاید اسلامی"، تألیف آیت الله جعفر سبحانی و "اصول عقاید"، تألیف آیت الله مكارم شیرازی و "آموزش عقاید"، تألیف استاد مصباح یزدی و كتب دیگری در این زمینه مراجعه نمایید.
اگر باز هم سؤالی بود با ما در میان بگذارید. ما از سؤال های مكرر شما هرگز خسته نمی شویم، بلكه وظیفه خود می دانیم كه به آن اهتمام بورزیم.
پیروز باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : دوشنبه 19/8/1382 | پاسخ : يکشنبه 16/9/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 89 بار

تگ ها :

UserName