کد:
3393
پرسش
فو اید دین برای بشر امروز چیست؟
پاسخ
قبل از جواب سؤال توجه شما را به چند مطلب جلب می كنیم:
1) حس دینداری و خدا جویی و تعبد نسبت به خواست خدا مانند بسیاری دیگر از احساسات درونی انسان، بدون یادگیری و آموختن در درون انسانها وجود دارد. این حاكی از فطری بودن گرایشات دینی و مذهبی در انسان است. این حس در همه انسانها و در همه دورانها و در همه نقاط جهان وجود داشته و دارد.
البته شاید بتوان گفت كه عوامل محیطی، تربیتی و ... در شدت و ضعف آن مؤثر هستند، ولی در هر صورت این حس دین گرایی و خدا جویی در انسانها، خاموش نشدنی است.
شواهد باستانشناختی و تاریخی بر این مطلب دلالت دارد.(ر.ك. به تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج1، ص87)
تجربیات شخصی در شدائد و سختی های زندگی نیز یكی دیگر از شواهد فطری بودن حس دین گرایی و ایمان به خدا است. هر كس كه دچار مشكل و سختی در زندگی اش می شود، یك نقطه روشن و امید در دل او، او را به حل مشكل و رفع سختی امیدوار كرده و توجه او را به یك قدرت و نیروی ماوراء طبیعت ، متوجه می سازد.
روانشناسان و روانكاوان و همچنین فلاسفه اخلاق می گویند: روح آدمی دارای ابعاد چهارگانه است: حس حقیقت دوستی، حس زیبائی شناختی، حس اخلاقی، و حس مذهبی كه از آن تعبیر به گرایش به كمال ، یا بعد قدسی و یزدانی نیز می شود. از حس گرایش به حقیقت، علم و فلسفه، و از حس گرایش به زیبایی ها هنر، و از حس اخلاقی، اخلاق بوجود آمده است.
پذیرش ادیان، و به عبارتی ایمان، محصول مجموعه احساسات فوق بالاخص احساس اخیر است. دین و ایمان دینی ارضا كننده همه احساسات فوق است. یعنی بدون آن انسان در درون خود دچار كمبود وجدانی است.
حاصل این بخش كلام آن كه انسان به اختیار خود نیست كه به دین تمایل پیدا می كند؛ بلكه اعتقادات دینی با فطرت او عجین است. لذا بحث ما بیش از آن كه به فوائد دینداری معطوف باشد، می بایست در ضرورتهای روانی انسان در پذیرش آن و عواقب عدم ایمان باشد.
2) دین در یك نگاه كلی به دو موضوع می پردازد: بیان آنچه كه هست و آنچه كه باید باشد؛ البته هست و بایدی كه دانستن آن برای سعادت انسان لازم است.
انسان هم در بعد شناخت هست ها و هم در بعد شناخت بایدها دچار ضعف هایی است كه به دنبال آن نیاز به منبعی فوق انسانی برای دستگیری دارد.
دین در بیان آنچه می گوید، گاه در مقام یك معلّم است كه آنچه را بشر نمی داند به او می آموزد.
«وأنزل الله علیك الكتاب والحكمه وعلّمك ما لم تكن تعلم و كان فضل الله علیك عظیما» یعنی و خداوند، كتاب و حكمت بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمی دانستی، به تو آموخت، و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. (نساء/113)
و گاه در مقام یك مذكّر(یادآور) است كه آنچه را در فطرت انسان نهفته، بر او آشكار می نماید و در حقیقت غفلت را از انسان می زداید.
«لقد أنزلنا إلیكم كتابا فیه ذكركم أفلا تعقلون» یعنی ما بر شما كتابی نازل كردیم كه وسیله تذكر و بیداری شما در آن است؛ آیا نمی فهمید؟ (انبیاء/10)
تربیت و تزكیه نفوس نیز یكی دیگر از وظائف انبیاء است، كه آن هم از وحی سرچشمه می گیرد.
«كما أرسلنا فیكم رسولا منكم یتلو علیكم آیاتنا و یزكّیكم و یعلّمكم الكتاب و الحكمه و یعلّمكم ما لم تكونوا تعلمون» یعنی همان گونه كه (با تغییر قبله نعمت خود را بر شما كامل كردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بیاموزد؛ و آنچه را نمی دانستید، به شما یاد دهد. (بقره/151)
شاید تثبیت قلب (ایجاد اطمینان قلبی) نیز كه قرآن بدان اشاره دارد، از جمله تربیت نفس باشد.
«وكلا نقصّ علیك من أنباء الرّسل ما نثبّت به فؤادك» یعنی ما از هر یك از سرگذشتهای انبیاء برای تو باز گو كردیم تا به وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم؛ (و اراده ات قوی گردد). (هود/120)
خداوند اگر چه انسان را تكریم می كند و بر كرامت انسانی تأكید دارد.
«ولقد كرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر ورزقناهم من الطیّبات وفضّلناهم علی كثیر ممن خلقنا تفضیلا» یعنی ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشكی و دریا، (بر مركبهای راهوار) حمل كردیم و از انواع روزیهای پاكیزه به آنها روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی كه خلق كرده ایم، برتری بخشیدیم. (إسراء/70)
و این به جهت كمالاتی است كه در خلقت او نهفته است، و شاید برترین این كمالات توانایی او در فهم و درك حقایق عالم باشد.
«إقرء باسم ربك الذی خلق. خلق الإنسان من علق. إقرء و ربك الأكرم الذی علم بالقلم علم الإنسان ما لم یعلم» یعنی بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفرید. (همان كس كه) انسان را از خون بسته ای خلق كرد. بخوان كه پروردگارت (از همه چیز) بزرگوارتر است. همان كسی كه به وسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد. (علق/1ـ5)
ولی با این وجود، انسان محتاج دستگیری خداوند است تا در چاه غرور سرنگون نشود. خداوند كریم پس از آیات فوق در بیان كرامت انسان، بلا فاصله می فرماید:
«كلا إن الإنسان لیطغی أن رآه استغنی» یعنی چنین نیست (كه شما می پندارید) بیقین انسان طغیان می كند، از این كه خود را بی نیاز می بیند. (علق/6ـ7)
و این حاكی از ضعف های اوست؛ كما این كه آیات دیگر الهی در وصف انسان می فرماید:
«إنه كان ظلوما جهولا» یعنی انسان بسیار ظالم وجاهل بود. (احزاب/72)
«إن الإنسان لظلوم كفار» یعنی انسان، ستمگر و ناسپاس است. (ابراهیم/34)
«كان الإنسان عجولا» یعنی انسان همیشه عجول بوده است. (اسراء/11)
«وخلق الإنسان ضعیفا» یعنی انسان، ضعیف آفریده شده است. (نساء/28)
«إن الإنسان خلق هلوعا» یعنی به یقین انسان حریص و كم طاقت آفریده شده است. (معارج/19)
و ...
ضعف بشر در شناخت كامل حقایق عالم ـ و از جمله سعادت خویش ـ از یك سو (ضعف در عقل نظری)، و ضعف روحی او- از وجود هوای نفس گرفته تا تأثر و انفعال او از محیط طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود- از سوی دیگر (ضعف در عقل عملی) موجب آن شده است كه انسان:
اولا) نداند، دقیقا، چه چیزی به صلاح اوست.
و ثانیا) نتواند، به طور كامل، به احساس و وجدان خود اعتماد كند.
این بیان نما و شاكله كلی نیاز بشر به وحی است.
وحی از دو طریق به كمك انسان می شتابد: یكی از طریق نفس تعالیم دینی، و دیگری با ارائه انسان كامل.
«لقد كان لكم فی رسول الله أسوه حسنه» یعنی مسلما برای شما در زندگی رسول خدا سر مشق نیكویی بود. (احزاب/21)
3) همان طور كه گذشت، ضعفهای انسانی هم در زمینه شناخت حقائق حیات است، كه اعتقادات دینی در جهت تعلیم و یادآوری آن به انسان آمده است.
و هم در زمینه شناخت ارزشهای اخلاقی است كه اخلاق دینی به كمك آن می آید. و هم در زمینه نظام زندگی اجتماعی و حقوقی كه فقه به هدایت بشر در این زمینه می پردازد.
با بیان مطالب سه گانه فوق به نظر می رسد موقع آن رسیده باشد كه به جواب سؤال شما بپردازیم.
انسان و ناتوانیهای او در جهان امروز كمتر از دنیای قبل نیست، تا كسی توهم كند كه با پیشرفت های امروز دیگر نیازی به دین نیست؛ بلكه به اعتقاد نگارنده این نیازها بیشتر نیز شده است.
توضیح مطلب آن كه:
اولا) انسان ها نیازهای ثابتی دارند كه برای همیشه محتاج یادگیری و یادآوری آن می باشند.دین در این بخش برای همیشه مورد نیاز بشر است. با توجه به این كه در دنیای جدید انگیزه تخلف و انكار حقائق مسلم و بدیهی و امكان آن ـ با توجه به وجود مكاتب فكری متعدد و پیچ در پیچ امروز ـ این نیاز نه تنها كمتر نشده، كه بیشتر شده است. تا دیروز چه كسی تصور می كرد كه در قرن نوزدهم و بیستم نحله فكری ای اصل احسان و كمك به فقیر را انكار كند!؟ اما امروزه شاهد این نوع تفكرات هستیم. امروزه قناعت در زندگی گاه به عنوان ضد ارزش تبلیغ می شود، و مصرف هر چه بیشتر و اسراف مایه توسعه تلقی می گردد! هم جنس بازی تا دیروز بداهتا مورد تنفر بود، اما امكروزه در صدد توجیه آن هستند! این ها همه نیاز بشر امروز به دین را، حتی در بدیهیات و اصول و نیازهای ثابت زندگی، نشان می دهد.
ثانیا) مشكل در آنجا بیشتر احساس می شود كه ما با نیازهای متغیر حیات بر می خوریم. با تغییر نیازها دیگر جوابهای سابق به نیازها كافی نیست، و می بایست برای جوابهای جدید به آنها تلاش كرد. این تلاش اگر بدون هیچ مبنای فكری باشد چگونه می تواند به صحت نتیجه خود مطمئن باشد؟
تا دیروز نیازها به توسط سنتها پاسخ داده می شد و امروز بسیاری این سنتها جوابگو نیستند. آیا می توان در پاسخ های جدید به هیچ ارزشی توجه نداشت؟!
دین ارزشها و مبانی مشترك برای پاسخگویی به این نیازها را در اختیار انسان قرار می دهد. این نقاط مشترك برای تفكر می تواند سكوی پرش مورد اعتمادی باشد كه از انحرافات بزرگ انسانها جلوگیری نماید.
از سوی دیگر باید گفت سنتهای گذشته هر چه می گذرد با سرعت بیشتری تغییر می یابند، و این نیاز بشر امروز به یادآوری و یادگیری ارزشهای ثابت را دوچندان می كند.
این نیازها ـ چه ثابتات و چه متغیرات ـ همچنانكه گذشت هم در اعتقادات و هم در اخلاقیات و هم در قوانین و روابط اجتماعی هست. و به همین خاطر به كلام و اخلاق و فقه دین نیاز است.
درستی و غلطی جوابی كه انسان به نیازهای خود می دهد از یك سو، و اطمینانی كه می تواند به درستی جواب خود داشته باشد از سوی دیگر، علت احتیاج انسان به دین ـ كه پیام از منبعی متعالی و برتر آورده ـ است.
روانشناسان به این نتیجه رسیده اند كه درمان و جلوگیری از بسیاری از بیماریهای جسمی، در سایه داشتن آرامش روحی و روانی انسان ها است، و چه بسا تحمل سختی ها و امید به سلامتی وخلاصی از بیماریها، در انسانهای متدین و آنهایی كه به نوعی اعتقاد و اتكاء به یك نیروی عظیم وقدرتی ماورای این عالم و جهان طبیعت دارند، آسانتر و راحت تر می باشد . حضرت علی (ع) می فرمایند:«خیر العیش ما لایطغیك و لایلهیك» یعنی بهترین زندگی آن است كه تو را به سركشی و بیهودگی نكشاند. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص301)
باید توجه داشت كه در دنیای جدید شاید نیازهای جسمی با تكنولوژی های جدید بیش از سابق تامین شود، ولی نیازهای روحی و كمبودهای روانی، اگر بیشتر نشده باشد ـ كه قطعا بیشتر شده ـ كمتر نشده است.
پیروز باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 26/12/1381
| پاسخ :
دوشنبه 26/12/1381
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
91 بار