کد:
3039
پرسش
در چه مواردی استخاره می توان گرفت ؟
اگر انسان به استخاره عمل كند و نتیجه نگیرد آیا
استخاره او مشكل داشته كه نتیجه نگرفته است ؟
تا چه اندازه انسان باید در زندگیش استخاره بگیرد؟
آیا استخاره گرفتن شرایط خاصی می خواهد؟در صورت داشتن شرایط آنها را بنویسید
پاسخ
استخاره به قرآن كریم و تسبیح امری است كه، از زمانهای قدیم در میان بسیاری از متدینین ما رائج بوده و هست، و مشهور علمای اسلامی آن را ـ در صورتی كه شرائط آن در نظر گرفته شود ـ امری مشروع می دانند.
مشروعیت استخاره ادله روایی بسیاری دارد و مبنای اعتقادی آن هم مسئله اعتماد و توكل بر خدا و نظام تكوین است.
یكی از آموزه های ادیان الهی توكل بر خداست. توكل مبتنی بر جهان بینی اعتماد به نظام تكوین و اعتقاد به كمال آن است. یكی از تعالیم مشترك همه ادیان الهی آن است كه نظام عالم به بهترین صورت ممكن آفریده شده است. در آن هر واقعه ای به همان شكل وجود می یابد كه می بایست واقع شود.
چگونه نظام تكوین از دیدگاه یك متدین می تواند نظام احسن نباشد در حالی كه عالم و تحولات آن را فعل خدا می داند؟!
دیندار معتقد است هر آنچه به نظر عادی تصادف و اتفاق است، در حقیقت واقعه ای است كه به خواست حكیمی خیر خواه و قادر تحقق یافته است.
حقیقت استخاره آن است كه مسلمان هرگاه مردد ماند و در مقام عملی چاره ای جز انتخاب و تصمیم ندید، ناامید نمی شود و امر را به خدا می سپارد؛ كه در صورتی كه بنده به بخش معلوم و اختیاری وظیفه خود عمل كرده باشد، پس از آن آنچه خدا برای او مقدر می كند حتماً خیر است.
اتفاقات در دید صاحبان ادیان الهی خواست خدایند، و "الخیر فیما وقع"؛ خیری برای همه كائنات منجمله انسانی كه استخاره گرفته است.
البته مؤمن تنها در صورتی، حقیقتا، مردد است و مجاز به رجوع به استخاره می باشد كه شرع و عقل او – به همراه مشورت و مطالعه ـ راه را به او نشان ندهد، و الا اگر انسان خود با سوء اختیار خود ـ یعنی عدم مراجعه به شرع و عقل ـ راه را بر خود دشوار كرده باشد، تضمینی بر خیر نیست.
استخاره در یك جمله رفع حیرت مؤمن است، به همراه القاء روح توكل و اعتماد و خوش بینی به عالم. روحی كه انسان دین گریز امروز از فقدان آن رنج می برد. در دعاهای مربوط به استخاره این روح به خوبی نمایان است.
مثلا امام معصوم در دعایی كه قبل از استخاره توصیه می كنند چنین می فرمایند:
"اللهم انی استخیرك لعلمك بعاقبة الامور و استشیرك لحسن ظنی بك فی المأمول و المحذور ...." یعنی خدایا به این سبب استخاره می كنم كه تو علم به عاقبت امور داری و همچنین با تو مشورت می كنم از آن رو كه به تو در همه كار حسن ظن دارم.
با توجه به بیان فوق، طریقه خاصی هم برای استخاره لازم نیست، بلكه هر روشی در استعمال این قرعه مجاز است.
استخاره نوعی قرعه است كه به اتفاق عقلاء و متشرعین رعایت روش خاصی در آن الزامی نیست؛ و لذاست كه می بینیم علماء گاهی روشهای ابداعی نیز در استخاره دارند. اصل مشروعیت قرعه در قرآن مجید آمده است. (ر.ك به آل عمران/40 – صافات.139-141)
آنچه گذشت بیانی قابل فهم بر جواز و وجاهت استخاره، و اشاره ای به شرائط آن بود.
در پایان سخن خوب است یك مطلب را یادآور شویم؛ و آن این كه همه كسانی كه با استخاره در موارد تردید مأنوسند، در زندگی خود شواهدی دارند كه حاكی از عنایت ویژه الهی در امر استخاره است. قضایای متعددی از متدینین اعم از عوام و خواص در این ارتباط نقل شده است.
اگر چه این امر ممكن است قابل اثبات عینی نباشد، ولی وجدان انسانی را تحت تأثیر قرار می دهد و روح اعتماد را می افزاید.
شاید پس از داستان تاریخی قرعه كشی برای یونس پیامبر(ع) در كشتی كه از قضا به نام حضرتش درآمد و خداوند در قرآن آن را، به حكمت خاصی تفسیر می كند، و یا حكایت قرآنی قرعه كشی بر تكفل مریم كه به نام ذكریا دست داد نیازی به ذكر مثالهای دیگر بر عنایت ویژه الهی در امر استخاره نباشد، ولی در پایان، ذكر یك نمونه مشهور دیگر خالی از لطف نیست.
در قصص العلمای مرحوم تنكابنی از علمای قرن 13 هجری آمده است كه یكی از علما نسبت به همه اعمال خود دچار تردید می شد، به نحوی كه چندان مقید به استخاره بود كه شبی برای رفتن به بام و خوابیدن به پشت بام هم استخاره می گیرد كه آیا از نردبان بالا رود یا از پلكان؟ استخاره از نردبان خوب می آید.
ایشان از نردبان بالا می رود و اتفاقاً از نردبان می افتد پای او می شكند. و از آنجا كه در قدیم جراحی ـ به شكل امروزی ـ پیشرفته نبوده است پای این عالم لنگ می ماند.
این عالم می گوید: من متحیر بودم كه حكمت آن استخاره چه بود؟ تا آنكه سی سال از آن قضیه گذشت، و هنگامه حملات مغول رسید. در حمله به نجف سركرده مغولها دستور می دهد همه علما را از دم تیغ بگذرانند. وقتی نوبت به این عالم می رسد و او را به حضور آن ظالم می آورند، آن ظالم نگاهی به آن عالم می كند و می گوید او را رها كنید. وقتی از او علت را می پرسند می گوید، او لنگ است و مانند مادرم راه می رود.
آن عالم می گوید: آن وقت بود كه حكمت استخاره سی سال پیش برایم آشكار شد.
عمل به استخاره، اگر با شرائطی كه در بالا گفته شد همراه باشد، همیشه خیر است. ولی این بدان معنا نیست كه ما لزوما صلاح موجود در آن را دریابیم. شاید این مصلحت امری معنوی و مخفی باشد، همچنانكه در داستان فوق آمد.
به مضمون روایتی در استخاره توجه كنید:
آمده است كه شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و برای انجام دادن تجارتی استخاره كرد. استخاره بد آمد، ولی به هر حال آن شخص به آن تجارت اقدام كرد، و از قضا سود وافری عائد او شد. در بازگشت خدمت امام رسید و عرض كرد: من سود بسیار كردم، پس چرا استخاره بد آمد؟
حضرت فرمود: آیا در یكی از روزهای این سفر تا دیر وقت شانگاه كاروان به راه خود ادامه نداد، به نحوی كه در اواخر شب امكان استراحت یافتید؟
جواب داد: آری.
امام(ع) فرمود: آیا نماز صبح شما فوت نشد؟ كه به ناچار قضای آن را به جای آوردید؟
آن مرد در حالی كه از علم امام متعجب بود، عرض كرد: آری. از قضا آن شب نماز صبح ما قضا شد.
امام فرمود: همین مصلحت بد آمدن استخاره بود. مصلحتی كه از قضا شدن آن نماز صبح از تو فوت شد بیشتر از سودی است كه از تجارت عائد تو شده است.
امیدواریم از كلام نسبتا طولانی ما جواب خود را گرفته باشید.
اگر باز هم سؤالی بود در خدمت شما هستیم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 18/12/1381
| پاسخ :
يکشنبه 18/12/1381
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
144 بار