کد:
29944
پرسش
من به اینده بدبین شده و چون نمیخواهم ÷یر شوم ووهیچ امیدی به زندگی ندارم و وقتی میبینم جوانی غیر قابل برگشت ومردان میگویند جوانی كجایی یادت بخیر وابته من از نظر جسمی سالم واز ظاهری مثل هیكل قیافه مشكلی ندارم و نسبت به زنان بدبین هستم چون میبینم مرد چرا بیهوده شكم یك فرد و زندگی او را تامین كند بچه بیاورد كه انها فقط به فكر مال دنیا وتامین زندگی و بعد مرگم یادی از من نكنند
پاسخ
سلاااااااام،
دوست عزیز، گمان نمی كنم كه شما یك روزه نسبت به" آینده" و نسبت به "زنان" بدبین شده باشید: افكار و اندیشه های ما از اطلاعاتی كه به دست می آوریم تغذیه می شوند و ما همیشه به تناسب تغذیه اطلاعاتی خود ، دیدگاههای خاصی را اتخاذ می كنیم.
فقط مردان نمی گویند جوانی كجایی كه یادت بخیر ، زنها هم همین را می گویند چون گویا اصولا آدمیزاد خوشش می آید جوانی اش را مصرف كند و وقتی پیر شد افسوس آن را بخورد!
اگر از دیدگاه والدین به قضیه نگاه كنیم، می بینیم كه هر چقدر از نتیجه زندگیشان راضی باشند ( از بچه هایشان راضی باشند) دیگر افسوس جوانی از دست رفته را نمی خورند چون می دانند كه آن را صرف تربیت بچه های خوبی كرده اند كه برای خودشان و اجتماع مفید هستند . اما اگر بچه ها نا اهل از آب درآمده باشند و نسبت به پدر و مادر خوب رفتار نكنند و در جامعه هم آدم چندان مفیدی نباشند، معمولا والدین عمر و جوانی خود را هدر رفته می بینند و آرزو می كنند كه ای كاش در مسیر دیگری از این همه انرژی و توان، بهره گرفته بودند .
گاهی هم چنین است كه علیرغم رضایت از فرزندان و از زندگی ، والدین به سبب طبع خاص آدمی ( كه همیشه طالب كمال است) دوست دارند كه باز هم جوان می بودند . این یكی دلیل خاصی ندارد یعنی به بچه ها و زندگی مربوط نمی شود چون مربوط به ذات آدمی است .
* نسبت به زنان بدبین هستید چون مرد مجبور است زندگی اش را تامین كند؟ این چه حرفی است ؟ زنها متقابلا معتقدند كه به خاطر مردان و برای اینكه آسایش و آرامش آنها را در خانه تامین كنند و بچه های همان مردان را بزرگ كنند ، تمام زنها همه كار و زندگی و هم و غم خود را كنار می گذارند و نهایت تلاش خود را انجام می دهند تا یك مرد و فرزندانش زندگی خوبی داشته باشند .
در واقع زنها مجبورند از كار بیرون و از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و ... چشم بپوشند چون ناچارند در خانه بنشینند و دراكولاهای كوچكی را بزرگ كنند كه قدر زحماتشان را نمی دانند. ( می گوئید نه، از مادرتان بپرسید) .
عملاً پدر و مادر خود شما تمام توانشان را صرف بزرگ كردن شما كرده اند ( كاری به رضایت شما نداریم ) اما هیچ معلوم نیست خود شما همین الان یا در بزرگی، موفق شوید تاج یا گل بزرگی به سر پدر و مادرتان بزنید.؟!
* مگر قرار است كه خود شما پس از ( خدای نكرده)مرگ پدر و مادرتان، یادی از آنها نكنید ؟ و فقط به فكر مال دنیا و تامین زندگی خودتان باشید ؟
* پسرم، یك سوزن به خودتان بزنید و یك جوالدوز به دیگران . به عبارت دیگر "هر كسی از ظن خود شد یار من ..."
ببنید خودتان به عنوان یك فرزند چه در سر دارید و متقابلا انتظار دارید كه اگر فرزندی در این سن می داشتید ، دلتان می خواست كه فرزندتان چه فكری بكند و چه افكاری در سر داشته باشد و برای شما چه كارهایی انجام دهد؟
* خیلی وقت پیش مقاله زیبایی را در یكی از روزنامه ها خواندم كه مضمون اصلی آن، همین حرف شما بود . اگر یك وقت فرصت شود آن را برایتان ارسال می كنم. یا روی سایت می گذارم كه همه كاربران ببینند. آخر آن مقاله شعری از صائب هم آمده بود :
" ز سادگی است به فرزند هر كه خرسند است/ كه مادر و پدر غم، وجود فرزند است"
موفق باشید، مشاور اجتماعی
مشاور :
خانم پاكرو
| پرسش :
جمعه 25/7/1382
| پاسخ :
شنبه 6/10/1382
|
|
|
0
سال
|
پای درد و دل شما
| تعداد مشاهده:
87 بار