کد:
29774
پرسش
salam man sale dovome riazi hastam va az shimi hichi halim nashode plz be man kami yad bedin
khayli mamnun
پاسخ
برای تفهیم و علاقهمند شدن به شیمی میتوان به نحوه تدریس معلم ، تلاش فردی ، محدود نشدن به كتب درسی و مشخص كردن مسیر اشاره كرد . همانگونه كه میدانید شیمی به دو بخش اساسی تقسیم می شود :1- شیمی معدنی 2- شیمی آلی . اكثر دانشآموزان در بخش شیمی معدنی كه پایه كاری آنان است به مشكل برمیخورند و موقعی هم كه میخواهند وارد فضای شیرین شیمی آلی شوند آنچنان هیولایی از شیمی آلی برای خود میسازند كه جرات نزدیك شدن به آن را ندارند حال آن كه اصلا به این نكته توجه ندارند كه در زندگی روزمره شیمی تا چه اندازه نقش اساسی ایفا میكند . البته ناگفته نماند كه كتب درس شیمی در سالهای گذشته حاوی مطالب خشك و غیر مورد نیاز فراوانی بوده است كه خوشبختانه این مطلب مورد توجه مولفین كتب شیمی در دفتر تالیف قرار گرفت و لذا با یك فعالیت جمعی دست به تالیف كتب جدید تحت عنوان شیمی برای زندگی زده شد . شما باید دیدتان را نسبت به شیمی عوض كنید و با علاقه بیشتری مطالعه كنید. از آنجا كه مطالب درسی شیمی 2 نسبت به شیمی 1 مشكلتر و سنگینتر شده شما باید مطالب كتاب را با دقت بیشتری مطالعه فرمائید و در صورت لزوم هر مطلب را چند دور مرور نمائید. فصل اول كتاب شما تاریخ كشف اتم را بیان میكند و به ارائه نظریات مختلف میپردازد .
ارسطو ( قرن چهارم ق – م ) عقیده داشت كه ماده پیوسته است و بنابراین ، فرضا میتواند به طور بیپایان به ذرات كوچكتر تقسیم شود . نظریههای باستانی ، بر پایه تفكر محض استوار بودند و اساس تجربی نداشتند . آن نظریه اتمی كه رویداد برجستهای در پیشرفت علم شیمی محسوب میشود ، توسط جان دالتون پیشنهاد شد ( قرن نوزدهم ) . نظریه دالتون كه بر پایه تجربیات و قوانین شیمیایی شناخته شده در آن زمان بود ، وزن و ظرفیت تركیبی معینی را برای اتمهای مفروض قائل شد . نظریه دالتون به دلیل آنكه ماهیتی كمی داشت توانست بسیاری از واقعیات مشاهده شده را به طریقی قانع كننده تفسیر كند و كارها و اندیشههای نوینی را برانگیزد . نظریه دالتون در مفهوم كلی خود هنوز هم معتبر است ولی ، در پرتو اكتشافات جدید ،در برخی جزئیات آن تغییراتی داده شده است . گرچه دالتون مانند یونانیها ، اتم را به عنوان ذرهای تقسیم ناپذیر در نظر گرفت ، امروزه میدانیم كه اتم خود از ذرات ریزتری كه به آنها قابل تقسیم است ، تشكیل شده است .در حقیقت بعضی اتمهای رادیواكتو به خودی خود به پارههای ریزتری متلاشی میشوند . در حال حاضر تقریبا 35 ذره ریزتر از اتم تشخیص داده شدهاند . بسیاری از این ذرات ناپایدارند و طول عمری كمتر از یك ثانیه دارند و وضع آنها نسبت به اتم كاملا دانسته نشده است . سه نوع ذره یعنی الكترون ، پروتون و نوترون به عنوان ذرات بنیادی در نظر گرفته میشوند .
دانشمندان همواره دوست داشتند تصویر درستی از اتم و اینكه ذرات تشكیل دهنده اتم در چه موقعیتی نسبت به هم قرار گرفتهاند داشته باشند . اولین مدل اتم در سال 1909 توسط تامسون ارائه گردید . آقای تامسون اتم را به صورت یك كره در نظر گرفت كه در همه جای آن بار مثبت پراكنده شده و یك سری الكترون دارای بار منفی مانند خالهایی در روی آن توزیع شدهاند . اما یك سال بعد آقای رادرفورد با انجام آزمایش عبور اشعه آلفا از ورقه نازك طلا كشف كرد كه هسته اتم كه بار مثبت اتم در آن قرار دارد بسیا بسیار كوچك است و مثلا اگر قطر اتم 6/1 كیلومتر باشد قطر هسته اتم فقط حدود یك سانتیمتر است. با این كشف رادرفورد مدل اتم تامسون مردود شد. تا اینكه آقای بور در سال 1913 مدل جدیدی برای اتم ارائه كردند كه تا حدود زیادی با واقعیات تجربی مطابقت داشت . او گفت كه هسته اتم در مركز اتمم قرار دارد و المترونها به دور آن میچرخند. شما منظومه’ شمسی را در نظر بگیرید كه سیارگان روی مدارهای خاصی به دور خورشید در حركت هستند و نمیتوانند در حركت هم تداخل ایجاد كنند ، آقای بور هم چنین حالتی برای الكترونها در نظر گرفت كه الكترونها روی مدارهای خاصی به مركزیت هسته قرار گرفتهاند و به دور هسته میچرخند . هر الكترون فقط در مدار خودش میتواند حركت كند و هر مدار هم گنجایش تعداد محدود و معینی از الكترون دارد .
اما در سالهای اخیر نظریه جدید كوانتومی ارائه گردیده كه در این نظریه با اصطلاح جدیدی به نام اوربیتال روبرو هستیم. اوربیتال فضایی در اطراف هسته است كه بیشترین احتمال حضور الكترون را دارد . هر اوربیتال تنها میتواند دو الكترون در خود جای دهد و برای جلوگیری از دافعه’ دو بار منفی ، دو الكترون حتما باید دارای عدد اسپینی مخالف باشند . عدد اسپینی نشاندهنده’ جهت چرخش الكترون به دور خویش است. پس دو الكترون باید در جهتهای عكس یكدیگر به دور خویش بجرخند . شكل و سطح انرژی اوربیتالهای مختلف با یكدیگر متفاوت است. مثلا اتم ئیدروژن كه تنها یك الكترون دارد ، یك اوربیتال s دارد كه شكل آن كروی است و آن اوربیتال هم در نزدیكترین فاصله به هسته قرار دارد . اما با افزایش تعداد الكترونها ، به اوربیتالهای بیشتری برای استقرار الكترونها نیاز داریم. و با افزایش اوربیتالها فاصله آنها از هسته نیز افزایش مییابد. الكترون سوم و چهارم به اوربیتال s دیگری كه در سطح بالاتری از انرژی قرار دارد میرود اما از الكترون پنجم به بعد ، الكترونها وارد اوربیتال p میشوند كه دمبلیشكل است ، میروند و به همین ترتیب ادامه مییابد و اوربیتالهای دیگری نیز هستند كه آنها شكل پیچیدهتری دارند و فاصله بیشتری نیز از هسته پیدا میكنند.
در نظریه جدید كوانتومی انرژی سطوح انرژی كوانتیده است یعنی مثلا اگر انرژی یك سطح 1 باشد انرژی سطح دیگر 2 است و انرژی 5/1 نداریم . پس اگر الكترونی بخواهد از سطح 1 به سطح 2 برود ، حتما باید مقدار انرژی لازم 2 را داشته باشد.
این مطالب خلاصهای از مهمترین سرفصلهای بخش اول بود . شما این فصل را به دقت مطالعه فرمائید و در صورت اشكال سؤال فرمائید .
مشاور :
خانم ايلي
| پرسش :
پنج شنبه 24/7/1382
| پاسخ :
يکشنبه 27/7/1382
|
دبیرستان
|
|
0
سال
|
شيمي
| تعداد مشاهده:
87 بار