کد:
2916
پرسش
چند ماه پیش در محل كار با دختری كه از همكارانم بود آشنا شدم و توسط كس دیگری از او تقاضای ازدواج كردم. پس از چند روز كه شخصا با او در این مورد صحبت كردم متوجه شدم كه او چهار سال از من بزرگتر است و خانواده من به همین دلیل با این ازدواج مخالفند. حالا از یك طرف به او علاقمندم و نمی توانم از او بخواهم كه قضیه را فراموش كند و از طرف دیگر مخالفت خانواده ام آزارم میدهد و باعث دغدغه فكری ام شده است حال از شما می خواهم كه مرا راهنمایی كنید
پاسخ
سلام ، در درجه اول برای این كه با مشكلات حاد تری مواجه نشوید خودتان را با بدترین وضعیت ممكن مواجه كنید :یعنی فكر كنید كه خانواده تان صد در صد با این وصلت مخالفندو به هیچ روی با شما همراهی نمی كنند.سپس در عین اینكه این "بدترین وضعیت ممكن " را نمی پسندید ،سعی كنید با آن كنار بیاییدو آن را بپذیرید. روی دلایلی كه در مخالفت با شما ذكر می كنند تامل كنید و بكوشید به دور از احساسات ، این دلایل را به طور كامل بشنوید و انها را تحلیل كنید؛ اگر نتوانستید آن ها را منطقاً رد كنید باید متوجه باشید كه خود تان هم در صورت ازدواج با این خانم ،بعدها، همین دلایل را علیه ایشان به كار خواهید برد! كه البته در آن زمان كار منصفانه ای هم نخواهد بود (به ویژه موضوعی مانند سن ایشان ،كه سبب می شود هنگام 40 سالگی شما ،او 44 ساله باشد وچندان جوان به نظر نرسد.) در درجه دوم ،با یكی از بزرگتر های خانواده كه فكر میكنید تا حدی با شما همفكری دارد صحبت كنید و از طریق او سعی كنید خانواده تان را با نظرات خود آشنا كنید و اگر خصایصی در این خانم هست كه نظر شما را به خود جلب نموده، آن ها را مطرح كنید. با رعایت این موارد امیدوارم كه بتوانید با خانواده تان به نقطه نظرات مشابهی دست یابید و معقول ترین تصمیم ممكن را بگیرید. { یك چیز دیگر:جدولی درست كنید ودر آن محاسن و معایب این ازدواج را یك به یك بنویسید. پارتی بازی هم نكنید و هیچ نكته ای را بی علت از نظر دور ندارید! این جدول در دیدن واقعیات به شما كمك خواهد كرد .انشاا...} موفق باشید. بخش اجتماعی
مشاور :
خانم پاكرو
| پرسش :
جمعه 16/12/1381
| پاسخ :
جمعه 16/12/1381
|
|
|
0
سال
|
پای درد و دل شما
| تعداد مشاهده:
98 بار