پرسش

من بینهایت از زندگی ناامیدم. علتش یه شكست عاطفی هست توی زندگی ام. نمی دونم چی كار كنم. بینهایت خسته ام از همه چی. دوست دارم زودتر بمیرم.

پاسخ

سلام ،
متاسفانه یا خوشبختانه مردن ما دست خودمان نیست . خود شما هم پس از مدتی كه توانستید دوباره سر بلند كنید و دنیا را همانطور كه هست ببینید ، متوجه می شوید كه دشواریهای زندگی سبب مرگ ما نمی شود .
آدمها گاهی اوقات آنقدر قوی هستند كه خودشان هم باورشان نمی شود . " یك " شكست عاطفی ، فقط "یك" شكست است . خدا را شكر كه چند تا نیست .
احتمالا چون به تازگی با این واقعه مواجه شده اید ، خیلی توی ذوقتان خورده و دیگر امید خاصی به چیزی ندارید . صبر كنید و ببینید كه دنیای دور و برتان تا چند ماه دیگر رنگی بهتر از سیاه و سفید به خود می گیرد . در واقع همین الان هم خودتان می گویید كه "من" از زندگی ناامیدم . ولی اگر از والدین و افراد خانواده تان سوال شود خواهند گفت كه به آینده شما امیدوارند و حالا حالاها آرزو دارند و می خواهند بهروزی و موفقیت شما را ببینند .
"زمان" بهترین داروی درد "ناامیدی" است . به آن فرصت دهید تا كارش را به درستی انجام دهد . خود من یك زمانی ( درست تر بگویم، بارها) مثل الان شما فكر كرده ام ، ولی روح پرتوان انسانی به من اجازه نداده خودم را به مردن بزنم و پس از مدتی ، روزی از روزها كه هیچ خبر خاصی هم نبوده ، دیده ام كه حالم خوب است ، آسمان سخت آبی است و چه نسیم خوبی می وزد ....
مشاور اجتماعی