کد:
22377
پرسش
با عرض سلام.
در قرآن كریم در مورد حضرت عیسی (ع)آمده است كه ویكلم الناس فی المهد و كهلا .با توجه به اینكه ایشان در جوانی عروج كرده اند منظور از سخن گفتن با مردم در كهنسالی چیست؟
2-با توجه به اینكه طبیعت قوانینی دارد و برای مثال اگر من درست راه نروم یا زمین لغزنده باشد
به زمین می خورم.آیا این زمین خوردن و موارد مختلف دیگر را كه در زندگی روز مره ÷یش می آید
فقط یك قانون طبیعی فرض كنیم یا مثلا تنبیه خداوند در مورد غروری كه قبل از آن رخ داده بود؟
با تشكرفراوان.
پاسخ
با عرض سلام و تحیت!
به سؤال جناب عالی به ترتیب، در دو بخش پاسخ میدهیم:
1ـ واژه "كهلاً" از نظر لغوی دوران بین جوانی و كهنسالی است؛ یعنی محدوده سنی بیست یا سی تا چهل سالگی. به كهنسال در عربی "شیخ" و "شیب" ـ نه كهل ـ گفته میشود.
2ـ اتفاقات روزمره زندگی خارج از قوانین طبیعی نیست، ولی با یك دید عمیق و معنوی ترتیب و تنظیم آنها، اسبابی غیرطبیعی دارد و حوادثی از طرف خداوند میباشد. مشكل این جا است كه همه این دید معنوی و احساس عرفانی را ندارند و این اسباب غیبی را درك و احساس نمیكنند.
"دیدهای خواهم سبب سوراخ كن تا سبب را بركند از بیخ و بُن"
در روایت معتبر داریم كه معصوم(ع)، در تفسیر آیه شریفه «وما أصابكم من مصیبة فبما كسبت أیدیكم و یعفو عن كثیر» یعنی آن چه بر شما از ناراحتی وارد می شود سبب عمل كرد خودتان است و خدا از بسیاری از(آنها) درمیگذرد.(شوری/30)، میفرمایند كه حتی جهش یك رگ یا خوردن پا به سنگ و یا سردرد و یا مریضی هم به خاطر انجام گناه است.(ترجمه اصول كافی، ج3، ص370) این مضمون در روایات زیادی هست.
بنابراین حتی كوچكترین و كم اهمیت ترین مشكل و مصیبت، اگر چه امری ظاهراً طبیعی و معلول اسباب مادی است، ولی در واقع مجازاتی است كه از طرف خداوند به سمت انسان فرستاده شده است، و علتی ماوراءالطبیعی دارد.
البته نباید فراموش كنیم كه حكمت مجازاتها بحث پیچیدهای است و همیشه دلیلی بر بد بودن مصیبت دیده نیست. و چه بسا برای پاك شدن بنده محبوب خدا از آثار گناه و تقصیر و قصورات نازل میشود. خداوند سنتهای بسیاری در مقدرات خود دارد كه یكی از آنها سنت مجازات است.
در اصطلاح فلسفی علت طبیعی و علت غیبی، در عرض و در سطح هم نیستند، كه با یكدیگر تعارض و تناقض داشته باشند، بلكه در طول و راستای هم قرار دارند. درست مثل این كه در جایی طرحی پیاده شده است و ما میدانیم كه یك شركت آن را انجام داده است و در ضمن اطلاع داریم كه كارفرمای این طرح شهرداری بوده است. در این جا دو تعبیر متفاوت میتوانیم داشته باشیم: یكی این كه "شهرداری این طرح را اجرا كرد"؛ و دیگری آن كه "فلان شركت این طرح را اجرا كرد". علی رغم این كه این دو تعبیر و گزاره تناقض نما است، ولی در واقع هر دو قابل قبول است. زیرا ما متوجه این موضوع هستیم كه خواست شهرداری و خواست و اراده شركت در طول و راستای یكدیگر قرار دارند و انجام طرح را میتوان به هر دو نسبت داد.
شناخت و درك ماهیت و مكانیزم مسئله "قضا و قدر" برای انسانهای عادی امری محال است، و معیار و روش قابل آموزش و اثبات عقلانی برای آن وجود ندارد، و غور در آن موجب سرگردانی و حیرت میشود؛ و به عبارتی جدید، این مسئله از مفاهیم و گزارههای خردگریز و یا مافوق خرد است.
مرحوم مجلسی از قول مرحوم صدوق چنین نقل میكند: «اعتقاد ما در قضا و قدر همان نظریه امام جعفر صادق(ع) است كه در سؤال زراره فرمودند: "... سخن گفتن در چگونگی مسئله قضا و قدر ممنوع است". همان طور كه امیرمؤمنان علی(ع) در جواب شخصی در این مورد گفتهاند: دریای عمیقی است كه نباید وارد آن شوی، ... راه تاریكی است كه پیمودن آن برای تو روا نیست، ... و از اسرار الهی است كه نباید خودت را به خاطر آن به زحمت بیندازی...»(بحارالانوار، ج5، ص121)
جهت بررسی بیشتر میتوانید به كتابهای "انسان و سرنوشت" و "عدل الهی" تألیف مرحوم شهید مطهری مراجعه كنید.
كامروا باشید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
چهارشنبه 12/6/1382
| پاسخ :
پنج شنبه 20/6/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
85 بار