کد:
19325
پرسش
همجنین این ایه شریفه
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا
الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا
أُولَئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا
ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا
خیلی مرا میرنجاند
پاسخ
دوست عزیز!
به تفسیر آیات 103-106 سوره "كهف" از تفسیر نمونه توجه نمایید:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بالاَخْسرِینَ أَعْمَالا الَّذِینَ ضلَّ سعْیهُمْ فى الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحْسبُونَ أَنهُمْ یحْسِنُونَ صنْعا أُولَئك الَّذِیـنَ كـَفـَرُوا بِئَایَتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحَبِطت أَعْمَلُهُمْ فَلا نُقِیمُ لهَُمْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ وَزْناً ذَلِك جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَ اتخَذُوا ءَایَتى وَ رُسلى هُزُواً»
در این آیات نـخـست به معرفى زیانكارترین انسانها و بدبختترین افراد بشر مى پردازد، اما براى تـحـریـك حـس كـنـجـكـاوى شـنـونـدگـان در چـنـیـن مـسـاله مـهـمـى آن را در شـكـل یـك سـؤ ال مـطـرح مـى كـنـد و بـه پـیامبر دستور مى دهد: بگو آیا به شما خبر دهم زیانكارترین مردم كیست ؟! «قل هل ننبئكم بالاخسرین اعمالا»
بـلافـاصـله خـود پـاسـخ مـى گـویـد تـا شـنـونـده مـدت زیـادى در سـرگردانى نماند :زیـانـكارترین مردم كسانى هستند كه كوششهایشان در زندگى دنیا گم و نابود شده؛ با ایـن حـال گـمـان مـى كـنـنـد كـار نـیـك انـجـام مـى دهـنـد! «الذیـن ضل سعیهم فى الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا»
مسلما مفهوم خسران تنها این نیست كه انسان منافعى را از دست بدهد، بلكه خسران واقعى آنست كه اصل سرمایه را نیز از كف دهد، چه سرمایه اى برتر و بالاتر از عـقـل و هـوش و نـیـروهـاى خـداداد و عـمـر و جـوانـى و سـلامـت اسـت؟ هـمـیـن هـا كـه محصولش اعمال انسان است و عمل ما تبلورى است از نیروها و قدرتهاى ما. هنگامى كه این نیروها تبدیل به اعمال ویرانگر یا بیهوده اى شود، گوئى همه آنها گم و نـابـود شـده انـد.
درسـت بـه ایـن مى ماند كه انسان سرمایه عظیمى همراه خود به بازار ببرد، اما در وسط راه آنرا گم كند و دست خالى برگردد.
البـته در صورتى كه انسان بداند سرمایه خویش را از دست داده گر چه خسران كرده، امـا خـسـران خـطـرناكى نیست؛ چرا كه این زیان درسهائى براى آینده به او مى آموزد كه گاهى این درسها معادل آن سرمایه یا بیشتر از آن است و به این ترتیب در واقع چیزى را از دست نداده است. اما زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است كه انسان سرمایه هاى مادى و معنوى خویش را در یـك مـسـیـر غـلط و انـحـرافـى از دسـت دهـد و گـمـان كـنـد كار خوبى كرده است، نه از این كوششها نتیجه اى برده، نه از زیانش درسى آموخته، و نه از تكرار این كار در امان است.
جـالب اینكه در اینجا تعبیر به "اخسرین اعمالا" شده، در حالى كه باید "اخسرین عملا" باشد؛ این تعبیر ممكن است اشاره به این باشد كه آنها فقط در یك بـازار عـمـل گـرفـتـار زیـان و خـسـران نـشـده انـد، بـلكـه جـهـل مـركـبـشـان، سـبـب خـسـران در هـمـه بـرنـامـه هـاى زنـدگـى و تـمـام اعمال و كارهایشان شده است. به تعبیر دیگر گاه انسان در یك رشته تجارت زیان مى كند، و در یك رشته دیگر سود، و در پـایـان سـال آنـهـا را روى هـم مـحاسبه كرده مى بیند چندان زیانى نكرده است؛ ولى بدبختى آن است كه انسان در تمام رشته هائى كه سرمایه گذارى كرده زیان كند.
ضـمـنـا تـعـبـیـر بـه گـم شـدن گـویـا اشـاره بـه ایـن حـقـیـقـت اسـت كـه اعمال انسان به هر صورت در عالم نابود نمى شود، همانگونه كه ماده و انرژیهاى جهان هر چند دائما تغییر شكل مى دهند، اما به هر حال از بین نمى روند، ولى گاه گم مى شوند؛ چـون آثـار آنـهـا بـه چشم نمى خورد و هیچگونه استفاده از آن نمى گردد؛ همانند سرمایه هاى گم شده اى كه از دسترس ما خارج و بلا استفاده است.
در ادامه آیـات بـه مـعـرفـى صـفات و معتقدات این گروه زیانكار مى پردازد و چند صفت كه ریشه تمام بدبختیهاى آنها است، بیان مى دارد.
نـخـسـت مـى گـویـد: آنـها كسانى هستند كه به آیات پروردگارشان كافر شدند. «اولئك الذین كفروا بآیات ربهم» آیاتى كه چشم و گوش را بینا و شنوا مى كند؛ آیاتى كه پرده هاى غرور را درهم میدرد، و چـهـره واقـعـیـت را در بـرابـر انـسـان مـجـسـم مى سازد؛ و بالاخره آیاتى كه نور است و روشـنـائى، و آدمـى را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده؛ به سرزمین حقایق رهنمون مى گردد.
دیگر اینكه آنها بعد از فراموش كردن خدا به معاد و لقاء الله كافر گشتند. «و لقائه»
آرى تا ایمان به معاد در كنار ایمان به مبدء قرار نگیرد و انسان احساس نكند كه قدرتى مـراقب اعمال او است و همه را براى یك دادگاه بزرگ و دقیق و سختگیر حفظ و نگهدارى مى كند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد كرد، و اصلاح نخواهد شد.
سپس اضافه مى كند: به خاطر همین كفر به مبدء و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است. «فحبطت اعمالهم»؛ درست همانند خاكسترى در برابر یك طوفان عظیم . و چـون آنـهـا عـمـلى كـه قـابـل سـنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم كرد. «فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا»؛ چـرا كـه توزین و سنجش مربوط به جائى است كه چیزى در بساط باشد؛ آنها كه چیزى در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!
سـپـس ضـمـن بـیـان كـیفر آنها سومین عامل انحراف و بدبختى و زیانشان را بیان كرده مى گـویـد: كـیـفـر آنـهـا جـهنم است، به خاطر آنكه كافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و سخریه گرفتند ـ «ذلك جزائهم جهنم بما كفروا و اتخذوا آیاتى و رسلى هزوا» ـ و بـه ایـن تـرتـیـب آنـهـا سـه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدء و معاد و رسالت انبیاء) را انكار كرده، و یا بالاتر از انكار، آن را به باد مسخره گرفته اند.
بسیار دیده ایم كه گاه انسان كار خلافى انجام میدهد، در حالى كـه فـكـر مـى كـنـد كـه كـار خـوب و مـهـمـى انـجـام داده اسـت. ایـن گـونـه جـهـل مـركـب مـمـكـن اسـت یـك لحـظـه و یا یك سال، و یا حتى یك عمر، ادامه یابد، و راستى بدبختى از این بزرگتر تصور نمى شود. و اگر مى بینیم قرآن چنین كسان را زیانكارترین مردم نام نهاده دلیلش روشن است؛ براى اینكه كسانى كه مرتكب گناهى مى شوند، اما مى دانند خلافكارند، غالبا حد و مرزى براى خلافكارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسیار مى شود كه به خود مى آیند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعـمـال صـالح مـى رونـد؛ امـا آنـهـا كـه گـنـهـكـارنـد و در عـیـن حال گناهشان را عبادت، و اعمال سوئشان را صالحات و كژى ها را درستى ها مى پندارند، نـه تـنـها در صدد جبران نخواهند بود بلكه با شدت هر چه تمامتر به كار خود ادامه مى دهـنـد؛ حـتـى تـمـام سـرمایه هاى وجود خود را در این مسیر به كار مى گیرند، و چه تعبیر جالبى قرآن در باره آنها ذكر كرده: «اخسرین اعمالا»
در روایات اسلامى تفسیرهاى گوناگونى براى "اخسرین اعمالا" آمده است كه هر یك از آنها اشـاره به مصداق روشنى از این مفهوم وسیع است، بى آنكه آنرا محدود كند.
در حدیثى مى خوانیم كه شخصى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) از تفسیر این آیه سؤ ال كرد؛ امام فرمود: منظور یهود و نصارى هستند، اینها در آغاز بر حق بودند سپس بـدعـتهائى در دین خود گذاردند؛ و در حالى كه این بدعتها آنها را به راه انحراف كشانید گمان مى كردند كار نیكى انجام مى دهند.
در حـدیث دیگرى از همان امام (علیه السلام) مى خوانیم كه پس از ذكر گفتار فوق فرمود: خوارج نهروان نیز چندان از آنها فاصله نداشتند!
و در بعضى از روایات به منكران ولایت امیر مؤ منان على (علیه السلام ) تفسیر گردیده است.
البته آیـه آنـچـنـان مـفـهـوم وسـیـعـى دارد كـه اقـوام زیـادى را در گـذشـتـه و حال و آینده در برمى گیرد.
(تفسیر نمونه، ج12، ص559)
دوست عزیز! در ادامه این سؤال نیز همان توصیه سؤال قبلی شما را برای شما تكرار می كنیم، چون تقویت ایمان راهی جز انجام اعمال صالح و تجربه نمودن ایمان عملی ندارد. به رحمت الهی ایمان داشته باشید و ارزش این عنایتی كه از طرف خداوند متعال به شما شده را بدانید، و هر چه هم كه می خواهید از خود خداوند مسئلت نمایید و بر او توكل كنید، او بخشنده و مهربان است.
پیروز باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
چهارشنبه 29/5/1382
| پاسخ :
دوشنبه 3/6/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
316 بار