کد:
19324
پرسش
به نام خدا و با صلوات بر محمد و ال محمد
ضمن عرض سلام و خسته نباشید
خواستم بدانم كه تفسیر أیه وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَمَا لَا یَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ
یَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ
جیست؟
و من متاسفانه حس میكنم من دجار این بیماری هستم
و خلاصی از ان ندارم
پاسخ
دوست عزیز!
به تفسیر آیات فوق ـ آیات 11-13 سوره "حج" ـ از تفسیر نمونه توجه نمایید:
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیرٌ إطمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ إنقَلَب عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَ الاَخِرَةَ ذَلِك هُوَ الخُْسرَانُ الْمُبِینُ یَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا یَضرُّهُ وَ مَا لایَنفَعُهُ ذَلِك هُوَ الضلَلُ الْبَعِید یَدْعُوا لَمَن ضرُّهُ أَقْرَب مِن نَّفْعِهِ لَبِئْس الْمَوْلى وَ لَبِئْس الْعَشِیر»
در این آیات سخن از افراد ضعیف الایمان است. قرآن در توصیف این گروه چنین مى گوید: بعضى از مردم خدا را تنها با زبان مى پرستند، اما ایمان قلبى شان بسیار سطحى و ضعیف است. «و من الناس من یعبد الله على حرف» تعبیر به "على حرف " ممكن است اشاره به این باشد كه ایمان آنها بیشتر بر زبانشان است، و در قلبشان جز نور ضعیف بسیار كمرنگى از ایمان نتابیده است؛ و ممكن است اشاره به این باشد كه آنها در متن ایمان و اسلام قرار ندارند، بلكه در كنار و لبه آنند؛ زیرا یكى از معانى حرف لبه كوه و كناره اشیاء است؛ و مى دانیم كسانى كه در لبه چیزى قرار گرفته اند مستقر و پا بر جا نیستند، و با تكان مختصرى از مسیر خارج مى شوند. چنین است حال افراد ضعیف الایمان كه با كوچكترین چیزى ایمانشان بر باد فنا مى رود.
سپس قرآن به تشریح تزلزل ایمان آنها پرداخته و مى گوید: آنها چنانند كه اگر دنیا به آنها رو كند و نفع و خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى كنند! و آن را دلیل بر حقانیت اسلام مى گیرند؛ اما اگر به وسیله گرفتاریها و پریشانى و سلب نعمت مورد آزمایش قرار گیرند دگرگون مى شوند و به كفر رو مى آورند! «فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنة انقلب على وجهه» گوئى آنها دین و ایمان را به عنوان یك وسیله رسیدن به مادیات پذیرفته اند كه اگر این هدف تأمین شد دین را حق مى دانند و گر نه بى اساس!
"ابن عباس" و جمعى دیگر از مفسران پیشین در شأن نزول این آیه چنین نقل كرده اند كه گاهى گروهى از بادیه نشینان خدمت پیامبر مى آمدند، اگر حال جسمانى آنها خوب مى شد، اسب آنها بچه خوبى مى آورد، زن آنها پسر مى زائید و اموال و چهار پایان آنان فزونى مى گرفت خشنود مى شدند و به اسلام و پیامبر (ص) عقیده پیدا مى كردند!، اما اگر بیمار مى شدند، همسرشان دختر مى آورد و اموالشان رو به نقصان مى گذاشت، وسوسه هاى شیطانى قلبشان را فرا مى گرفت، و به آنها مى گفت تمام این بدبختیها بخاطر این آئینى است كه پذیرفته اى و آنها هم روى گردان مى شدند!
قابل توجه اینكه قرآن در مورد روى آوردن دنیا به این اشخاص تعبیر به خیر مى كند، و در مورد پشت كردن دنیا تعبیر به فتنه (وسیله آزمایش) نه شر؛ اشاره به اینكه این حوادث ناگوار شر و بدى نیست، بلكه وسیله اى است براى آزمایش.
و در پایان آیه اضافه مى كند: و به این ترتیب آنها هم دنیا را از دست داده اند و هم آخرت را. «خسر الدنیا و الاخرة»، و این روشن ترین خسران و زیان است كه انسان هم دینش بر باد رود و هم دنیایش. «ذلك هو الخسران المبین»
در حقیقت این گونه افراد دین را تنها از دریچه منافع مادى خود مى نگریستند و معیار و محك حقانیت آن را روى آوردن دنیا مى پنداشتند. این گروه كه در عصر و زمان ما نیز تعدادشان كم نیستند، و در هر جامعه اى وجود دارند، ایمانى آلوده به شرك و بت پرستى دارند؛ منتها بت آنها همسر و فرزند و مال و ثروت و گاو و گوسفند آنها است، و بدیهى است كه چنین ایمان و اعتقادى سست تر از تار عنكبوت است! البته بعضى از مفسران این آیه را اشاره به منافقانى كه بهره بسیار كمى از ایمان دارند دانسته اند.
آیه بعد به عقیده شرك آلود این گروه مخصوصا بعد از انحراف از توحید و ایمان به خدا اشاره كرده مى گوید: او جز خدا كسى را مى خواند كه نه زیانى مى تواند به او برساند و نه سودى. «یدعوا من دون الله ما لایضره و لاینفعه» اگر به راستى او خواهان منافع مادى و گریزان از زیان است، و به همین دلیل معیار حقانیت دین را اقبال و ادبار دنیا مى گیرد، پس چرا به سراغ بتهائى مى رود كه نه امیدى به نفعشان است، نه ترسى از زیانشان؛ موجوداتى بى خاصیت و فاقد هر گونه اثر در سرنوشت انسانها؟! آرى این گمراهى بسیار عمیقى است. «ذلك هو الضلال البعید»
فاصله آن از خط صراط مستقیم آنچنان زیاد است كه امید بازگشتشان به سوى حق بسیار كم است.
باز مطلب را از این فراتر برده مى گوید: او كسى را مى خواند كه زیانش از نفعش نزدیكتر است! «یدعوا لمن ضره اقرب من نفعه» چرا كه این معبودهاى ساختگى در دنیا فكر آنها را به انحطاط و پستى و خرافات سوق مى دهند، و در آخرت آتش سوزان را براى آنها به ارمغان مى آورند.
و در پایان آیه اضافه مى كند: چه بد مولا و یاورى هستند این بتها، و چه بد مونس و معاشرى! «لبئس المولى و لبئس العشیر»
از آنجا كه روش قرآن این است كه مسائل نیك و بد را در مقایسه با هم بیان كند تا نتیجه گیرى آن كاملتر و روشنتر باشد در آیه آخر - كه ما برای تكمیل بحث و تفسیر این چند آیه با هم می آوریم - مى فرماید: خداوند كسانى را كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغهائى از بهشت وارد مى كند كه نهرها زیر درختانش جارى است. «ان الله یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجرى من تحتها الانهار»
برنامه آنها روشن، خط فكرى و عملى آنها مشخص، مولاى آنها خدا، و همدم و مونسشان انبیاء و شهداء و صالحان و فرشتگان خواهند بود.
آرى، خدا هر چه را اراده كند انجام مى دهد. «ان الله یفعل ما یرید» این پاداشهاى بزرگ براى او سهل و آسان است؛ همانگونه كه مجازات مشركان لجوج و رهبران گمراهشان براى او ساده است.
در این مقایسه، در حقیقت گروهى كه تنها ایمان بر زبانشان قرار دارد، در كناره دین قرار گرفته اند و با جزئى وسوسه ای منحرف مى شوند و عمل صالحى نیز ندارند، اما مؤ منان صالح در متن اسلامند و سختترین طوفانها تكانشان نمى دهد، درخت ایمانشان ریشه دار و میوه اعمال صالح بر شاخسار آن آشكار است.
این از یكسو؛ از سوى دیگر معبودهاى گروه اول بى خاصیتند، بلكه زیانشان بیشتر است؛ اما مولا و سرپرست گروه دوم بر همه چیز قدرت دارد، و برترین نعمتها را براى آنها فراهم ساخته است.
(تفسیر نمونه، ج14، ص33)
اما شما – دوست عزیز- اگر به گفته خود احساس كرده اید كه از گروه اول هستید ـ كه حتما نیستید، والا این دغدغه را نداشتید ـ در ابتدا باید به شما تبریك گفت كه به فكر خودسازی افتاده اید، و تا این مرحله پیش رفته اید كه عیب خود را پیدا كنید. این خود اولین قدم رسیدن به پیروزی است. چه بسا افرادی كه سالیان دراز به گمان اینكه ایمانشان قوی است، به فكر اصلاح ضعف ایمان خود نیفتند و در این زمینه قدمی بر ندارند؛ ولی شما در این دوران جوانی به فكر تقویت ایمان و روحیه معنوی خویش افتاده اید. این را قدر بدانید و مطمئن باشید كه از عنایات خاص خداوند است كه شما را در مسیر تقویت ایمان انداخته است؛ توفیقی كه شامل هر كس نمی شود.
خداوند برای كسانی كه بخواهند ایمان خود را تقویت نمایند فرموده كه همراه ایمانتان عمل صالح هم داشته باشید، لذا شما سعی كنید كه اعمال صالحتان را بیشتر نموده و بر تجربه دینی و عملی خود بیفزایید كه تقویت ایمان راهی به غیر از تجربه و تمرین عملی ندارد.
در همه مراحل بر خداوند توكل نمایید و از او كمك بخواهید. امیدواریم كه در این راه موفق بوده و ما را هم مشمول دعای خود قرار دهید.
پیروز باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
چهارشنبه 29/5/1382
| پاسخ :
دوشنبه 3/6/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
80 بار