• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 18859

پرسش

فامیلی دارم كه هر وقت در شهر ستان برایش تلفن می زنم شروع به عیبت خانواده ام میكند . چه كنم ؟؟

پاسخ

با عرض سلام و تحیت!
بنا نداریم طبق رسم معمول وارد قضیه شده و از در موعظه وارد شویم كه "غیبت" صفتی مذموم است و عواقب دنیوی و اخروی بدی دارد و می باید سعی گردد تا این عادت قبیح با مراقبت از نفس و مجازات آن در صورت تخلف برطرف شود، و تذكر دهیم كه در آیات و روایات با چه لحن تندی در باره زشتی این صفت یاد شده است. اینها همه درست است و در جای خود مفید و سودمند؛ لیكن این پندها را معمولا می دانیم و به آن عمل نمی كنیم، و حساسیت خود را نسبت به آن از دست داده ایم كه امیدواریم به خود آئیم.
ما قصد ورود به این مسائل را نداریم؛ البته اگر بخواهید بازهم مروری بر این مسئله و راههای علاج آن داشته باشد می تواند به منابع مربوط، مانند "معراج السعادة"، اثر ملااحمد نراقی، "چهل حدیث"، اثر مرحوم امام خمینی و "گناهان كبیره"، اثر شهید آیةالله دستغیب مراجعه كنید؛ و با تعریف غیبت، انگیزه های آن، روش معالجه و مقابله با غیبت آشنائی و آگاهی كامل پیدا كنید.
بنا داریم، ابتدا با شما همدردی كنیم و سپس با هم به بوستان عطرآگین نیایش وارد شویم و رائحه دل انگیز مهر و گذشت را در فضای آكنده از صفا و معنویت استشمام كنیم و از آن شفاخانه روح برای دردهایمان داروهائی برگزینیم.
لابد بعضی اوقات دل از دست می دهید و از نزدیكانی كه به نظرتان بر شما جفا كرده اند و سبب رنجش شما را فراهم آورده اند، گلایه و شكایت می كنید. البته این یك واكنش طبیعی و انسانی است و چندان هم نمی توان در نگاه اول بر آن ایرادی گرفت و كسی را ملامت كرد. بالاخره انسان است و تحمل او نیز اندازه ای دارد. «خلق الانسان ضعیفا»(نساء/28) و واقعا ممكن است بعضی از اقوام و نزدیكان، بی وفائی را از حد بگذرانند كه مشهور است: «أقاربك عقاربك»؛ اما اگر قرار باشد ما هم مثل آنها باشیم و برای تلافی كردن آزار آنها، از سلاح زشت غیبت استفاده كنیم، و ما هم انها را آزار دهیم كه سنگ روی سنگ نمی ماند و بندهای ارتباط پاره می شود و قطع رحم می گردد؛ پس چه كنیم كه این اتفاق نیفتد؟
در دعای "مكارم الاخلاق" در صحیفه سجادیه مضامین آموزنده و شكوهمندی برای حل این مشكل وجود دارد كه در ذیل به قسمتی از آن اشاره می كنیم:
«اللهم … سدّدنی لأن … أجزی من هجرنی بالبرّ … أكافی من قطعنی بالصلة … أخالف من اغتابنی الی حسن الذكر … و … اغضی عن السیئة …»
یعنی خدایا … كاری كن تا … به كسی كه از من فاصله گرفت، نیكی كنم… به كسی كه ازمن برید، اتصال جویم … كسی را كه غیبت مرا نمود، در مقابل، به خوبی یادآورش شوم … از بدی چشم پوشم …
«اللهم اجعل ما یلقی الشیطان فی روعی من … التظنی و الحسد ذكرا لعظمتك و تفكرا فی قدرتك و تدبیرا علی عدوك …»
یعنی خدایا بجای بد گمانی و حسدی كه شیطان در دل من قرار داده است، یاد آوری عظمت تو و تفكر در قدرت تو و چاره اندیشی علیه دشمن خودت را قرار ده…
«اللهم اجعل … ما اجری علی لسانی من لفظة فحش … أو شتم عرض … أو اغتیاب مؤمن … نطقا بالحمد لك و اغراقا فی الثناء علیك … و شكرا لنعمك … و احصاء لنفسك …»
یعنی خدایا بجای … آنچه بر زبانم از بكاربردن فحش … و یا ریختن آبرو … و یا غیبت مؤمنی جاری می شود … گفتگویی در باره ستایش تو و غوطه خوردن در ثنای تو … و سپاس نعمتهایت … و شمارش الطافت قرار ده …
«اللهم انت عدتی إن حزنت و انت منتجعی إن حرمت و بك استغاثی إن كرثت …»
یعنی خدایا تو ذخیره منی آنگاه كه آزرده شوم و اندوخته منی هنگامی كه دستم خالی شود و به فریادم می رسی هر گاه كه اندوهگین شوم …
گفتار را با كلام شیرین شاعر بی بدیل "لسان الغیب" شیراز پایان می بریم.
"هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر كز مدعی رعایت"
"وفا كنیم و ملامت كشیم و خوش باشیم
كه در طریقت ما كافری است رنجیدن"
"دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش
كه بد بخاطر امید وار ما نرسد"
كامروا باشید.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : يکشنبه 26/5/1382 | پاسخ : يکشنبه 26/5/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 130 بار

تگ ها :

UserName