• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 18830

پرسش

سلام:
ایه های ناسخ و منسوخ حیستند. لطفا ایه هایی كه منسوخ شدند را نام ببرید.
تشكر.

پاسخ

دوست عزیز!
ما در این نوشتار فرصت را غنیمت می شماریم و توضیح كامل و جامعی در مورد نسخ، معنای نسخ، اقسام نسخ و ... خدمت شما ارائه می دهیم.
الف) معنای نسخ:
نسخ در لغت چندین معنا دارد؛ ولی آنچه كه در بحث علوم قرآنی مورد نظر ماست، به معنای "ابطال و ازاله" است، مانند آیه شریفه قرآن كه می فرماید: «فینسخ الله ما یلقی الشیطان» یعنی خداوند القائات شیطان را از میان می برد.(حج/52)
البته باید توجه داشت كه نسخ در میان صحابه رسول خدا(ص) و مسلمانان دوره های بعد، بیشتر در همین معنا استعمال شده است؛ و البته دائره وسیعی داشته و به مخصص و مقید و هر آنچه استثناء و تبصره ای بر كلیات و عمومات باشد نیز ناسخ می گفته اند.
اما نسخ در اصطلاح خاص علما و دانشمندان دینی، با الهام از معنای لغوی آن، عبارت است از: "برداشته شدن حكمی از احكام ثابت دین، پس از گذشت وقت و مدتی خاص"؛ یعنی برداشتن حكم سابق كه بر حسب ظاهر اقتضای دوام داشته، بوسیله تشریع حكم لاحق(بعدی) به گونه ای كه جایگزین آن گردد و امكان جمع میان هر دو نباشد.
البته نكته قابل توجه اینكه اگر حكمی بخواهد ناسخ و باطل كننده حكم قبلی باشد، باید دارای شرایطی باشد:
1 ـ منسوخ(حكم اول) حكم شرعی باشد نه عقلی؛ والا حكم عقل قابل نسخ نیست.
2 ـ منسوخ، از ابتدا، محدود به زمان معینی نشده باشد؛ یعنی در ظاهر بصورت حكمی دائمی و همیشگی جعل شده باشد.
3 ـ زمان ناسخ(حكم دوم) متأخر از زمان منسوخ باشد.
4 ـ میان حكم اول و دوم تعارض كلی و تام برقرار باشد، به گونه ای كه امكان جمع میان هر دو حكم نباشد.
5 ـ تشریع و جعل حكم ناسخ از سوی شارع مقدس صورت گرفته باشد.
در میان مسلمانان در مورد وقوع نسخ اختلافی نیست، زیرا بیشتر احكام شرایع و ادیان گذشته با احكام دین مقدس اسلام نسخ شده، و همچنین در خود دین اسلام نیز قسمتی از احكام نسخ شده، و به جای آن احكام دیگری وضع گردیده است؛ مثلاً قرآن كریم به نسخ حكم نخستین قبله كه پیامبر(ص) و مسلمانان قبلاً به سوی آن نماز می خواندند، تصریح می كند. نسخ در این موارد، مورد قبول تمام مسلمانان است.
ب) اقسام نسخ:
در نسخ اقسامی تصویر دارد.
1 ـ نسخ فقط در ناحیه تلاوت باشد نه در حكم؛ یعنی آیه ای داشته باشیم كه تنها تلاوت آن نسخ شده باشد؛ یعنی از قرآن حذف شده باشد، ولی حكم آن باقی باشد؛ مثل "رجم" (سنگساركردن) كه حكم آن در میان مسلمانان جاری و مورد عمل می باشد، در حالیكه تلاوت آن نسخ شده، و از قرآن حذف گردیده است.
2 ـ نسخ هم در ناحیه تلاوت، هم در ناحیه حكم باشد؛ در این مورد عده ای می گویند، آیاتی در قرآن وجود داشته كه با آیه و یا سنت دیگری، حكم آنها نسخ شده است؛ یعنی در میان مسلمانان مورد عمل نمی باشد و تلاوت آن هم نسخ شده و از قرآن حذف گردیده و خوانده نمی شود.
این دو قسم، از نظر دانشمندان و علمای اسلامی مردود و نفی شده است. آنها قائلند كه چنین نسخی در قرآن كریم نداریم؛ زیرا:
اولا، قائل بودن به این نوع نسخ، همان عقیده به تحریف قرآن است، در حالیكه علما و دانشمندان اسلامی، بر عدم تحریف در قرآن اتفاق نظر دارند.
ثانیا، روایت كننده این اخبار، فقط یك نفر می باشد، پس خبر واحد می باشد؛ مثلاً در مورد قسم اوّل فقط عمر(خلیفه دوم) آیه رجم را آورده، و ادعا نموده كه از قرآن است، و در مورد قسم دوم، راوی آن فقط عایشه است؛ از این رو مسلمانان این ادعا را نپذیرفتند؛ زیرا قرآنی بودن یا نبودن مطلبی با خبر یك نفر ثابت نمی شود؛ از طرفی، هیچ كدام از بزرگان و مفسران بزرگ قرآن در آن زمان، چنین حرفی را تأیید نكرده اند. قرآن تنها با خبر متواتر و یا قطعی قابل اثبات است، و به تبع آن نسخ در مورد آنها قابل قبول نیست. در حقیقت چنینی آیاتی از ابتدا ثابت نبوده اند تا بعدا نسخ شوند.
3 ـ نسخ فقط در ناحیه حكم باشد، نه در تلاوت. مشهورترین نسخ در قرآن كریم این است كه آیه ای از آیات قرآن نسخ شود، و دیگر مفهوم و حكم آن در میان مسلمانان واجب العمل و یا اصلاً جایز نباشد، ولو از نظر تلاوت در قرآن مضبوط و محفوظ بوده، و مانند سایر آیات تلاوت می شود.
اكثر دانشمندان و مفسّران این نوع نسخ را می پذیرند؛ ولی باید به این نكته توجه نمود كه در وقوع نسخ و وجود ‌آیه منسوخ در قرآن،‌ در بین علما اختلاف وجود دارد. البته در اصل امكان نسخ، و همچنین در وجود آیاتی كه ناسخ احكام ادیان گذشته بوده، و یا ـ همچنان كه گذشت ـ صریحا ناسخ پاره ای از احكام اسلام در صدر اول باشند، هیچ اختلافی وجود ندارد.
مثالی كه برای این نوع نسخ می اورند آیه 12 سوره مجادله است كه معروف به آیه "نجوی" می باشد. در این آیه خداوند بر مسلمانان شرط فرموده كه اگر می خواهید با پیامبر(ص) بصورت نجوی و "درگوشی"، صحبت كنید، باید قبل از آن صدقه بدهید، در حالی كه این حكم توسط آیه بعدی آن ـ یعنی آیه 13 همین سوره، كه بعدها نازل شد ـ نسخ گردید. در آن خداوند حكم وجوب صدقه را از عهده مسلمانان برداشت. همچنانكه می دانید، در اینجا فقط حكم آن برداشته شده است، والا تلاوت آن‌ مانند بقیه آیات به اعتبار خود باقی است.
ج) فلسفه و حكمت وجود نسخ در قرآن كریم:
بنابر عقیده تمام عقلاء و دانشمندان اسلامی، ‌نسخ در احكام محال نیست، زیرا همانطور كه زمان گاه از نظر اوقات و روزها دارای ویژگیها و مصالحی است، به نحوی كه حكم مقید به زمانی خاص جعل میشود، و مثلا گفته می شود كه نماز خاصی را در روز جمعه بخوانید، ممكن است از نظر مدّت و استمرار هم دارای خصوصیت و امتیاز خاصی باشد، و انجام دادن امری در مدّت معین و خاصی دارای مصلحت باشد و پس از انقضای آن مدت این مصلحت از بین برود، و بالعكس.
ما در قوانین بشری شاهد نسخ برخی آیین نامه ها و دستورالعملها می باشیم؛ زیرا در یك حركت تدریجی، وجود مراحل پی در پی و تغییر شرایط ذهنی ـ و گاهی هم خارجی ـ لزوم بازنگری در برنامه را ضروری می سازد، البته این تا موقعی است كه شرائط ذهنی ـ و گاهی هم خارجی ـ به رشد نهایی و كمال مقصود نرسیده باشد؛ لذا هرگاه تعالیم و آمادگی ها كامل شد، مسأله نسخ نیز منتفی می شود. از این روست كه نسخ در شریعت اسلام تا موقعی است كه پیامبر حیات داشته باشد. پس از رحلت پیامبر دیگر جایی برای نسخ در شریعت باقی نمی گذارد.
خداوند می فرماید: «ما ننسخ من آیةٍ أو ننسها نأت بخیرٍ منها أو مثلها» یعنی هر حكمی را نسخ كنیم، ‌و یا نسخ آن در به تأخیر اندازیم ـ یعنی در حال و آینده نسخ كنیم ـ بهتر از آن، ‌یا همانند آن را می آوریم، پس هر گونه نسخ كه صورت می گیرد، هر یك در جای خود درست بوده، و در حقیقت نسبت به شرایط، رعایت اصلح شده است. مقصود از "خیرٌ منها أو مثلها" نیز به لحاظ حالت جدید است؛ اگر حكم دیروز نسبت به شرایط امروز نگریسته شود، حكم امروز اصلح (خیر) است، والا اگر هر یك در جای خود ملاحظه شود، هر دو حكم در زمان خود اجتناب ناپذیر بوده اند، زیرا هر یك با شرایط متناسب خود توافق كامل داشته است.
این آیه می خواهد یك شبهه را بزداید و بگوید در نسخ احكام یا شرایع هیچ گونه اشتباه یا تغییر در رأی كه حاكی از پی بردن به ناروایی حكم سابق باشد رخ نداده است، بلكه هر یك در جای خود روا می باشد. ولی بهبود و ترقی شرائط ذهنی انسانها، و همچنین گاهی تغییر طبیعی در شرائط خارجی، اقتضای تغییر حكم به حكم اصلح را دارد.
این كه حكمی نسخ شود، نه به این معنا كه آن حكم برای همیشه تشریع شده بود، و بعداً در اثر كشف مصلحت واقعی یا برخورد با اشكال در مقام اجرا، به ناچار از طرف شارع تبصره خورده و یا تغییر پیدا كرده است، بلكه بدین معنی كه مدت آن حكم در علم خدا از روز اول كوتاه و موقّت بوده، و پس از تمام شدن مدت آن مدت، رفع و یا تغییر آن اعلام شده است. بنابراین نسخ شرعی در واقع به این معنی است كه مدت حكم از اول موقّت و محدود بوده، و با سپری شدن دوران آن، بعنوان نسخ اعلان می شود.
نسخ به این معنی هیچ اشكال و محذوری ندارد، و قطعا امكان پذیر می باشد؛ زیرا تأثیر و دخالت خصوصیات و شرایط زمان در ملاك و حكمت احكام و تشریع آن قابل انكار نیست، و ممكن است یك زمان، شرایط و خصوصیتی داشته باشد كه حكم مخصوص را ایجاب كند زمان دیگر، با شرایط خاص دیگر، حكم دیگر را.
د) به چند نكته مهم توجه كنید:
1ـ مورد نسخ كجاست؟ نسخ فقط در اوامر و نواهی ـ و به عبارتی احكام و اعتبارات شرعی ـ است. لذا در مورد مسائل عقلی و اعتقادات، مثلاً در مورد ذات یا صفات خداوند متعال،‌ و یا نسبت به ارسال پیامبران و كتابهای آسمانی آنها، و همچنین در مورد روز قیامت، و نیز اصول عبادات و معاملات و ... نسخ وجود ندارد؛ زیرا این اصول اعتقادی در تمام شرایع الهی وجود داشته و مورد اتفاق نظر همه شرایع می باشند؛ همان طور كه خداوند متعال فرموده: «شرع لكم من الدّین ما وصّی به نوحاً و الّذی أوحینا الیك و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی، ان اقیمو الدّین ولا تتفرّقوا فیه» یعنی آیینی را برای شما تشریع كرد كه به نوح توصیه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش كردیم این بود كه دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نكنید.(ابراهیم/13)
2ـ ناسخ كیست؟ ناسخ آیات قرآن تنها و تنها باید شارع حكیم باشد. البته پیامبران و امامان معصوم چون از منبع وحی سخن می گویند ـ «وما ینطق عن الهوی، ان هو وحیٌ یوحی» یعنی پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلكه هر چه می گوید چیزی نیست مگر این كه به او وحی شده است ـ لذا آنان هم حق نسخ دارند، كما این كه به آنان نیز اطلاق شارع می گردد. ولی غیر از اینها، دیگران حق نسخ ندارند.
3) تعداد آیات منسوخه چقدر است؟ بعضی آمار آیات منسوخه را تا 228 آیه رسانده اند، ولی به نظر می رسد كه این عدد با واقع سازگار نیست و با ضوابط نسخ سازگاری ندارد. به نظر می رسد این گروه نسخ را به مفهوم عام آن گرفته اند، كه نزد پیشینیان كاربرد داشته و چنانكه گذشت، شامل عام و خاص و مطلق و مقید نیز می شده است.
از طرفی می بینیم كه آیةالله خویی(ره) در كتاب "البیان" قائل شده اند: بیش از یك آیه(آیه نجوی) نسخ نشده است.
ولی برخی دیگر با ملاحظه آیات دیگری در این باب قائل شده اند: آیات منسوخه حدود بیست و اندی است.
از آنجا كه تعداد آیات منسوخه كم و بیش مشخص است، بنابراین شبهه وجود آیات منسوخه در قرآن و گمراهی به سبب آن، اساساً منتفی است.
نتیجه: یك آن كه نسخ در احكام محال نیست. دیگر آن كه نسخ در شرایع الهی نسخ ظاهری است ـ یعنی برحسب ظاهر مردم گمان می برند كه تغییر رأیی برای شارع صورت گرفته است، درحالیكه واقعا چنین نیست ـ و خداوند از اول و همان موقع كه حكم سابق را تشریع نمود می دانست كه آن حكم تداوم ندارد و مدت دوام آن محدود است و صرفاً به خاطر رعایت مصالحی، از بیان مدت آن خودداری شده كه به موقع و هنگام سررسید اجل آن، بیان می گردد، كه این اصطلاحاً تأخیر بیان تا وقت حاجت است كه از نظر اصولیون خالی از اشكال است.
با این بیان می توان گفت كه در واقع، نسخی در كار نیست، بلكه خداوند از همان نخست حكم سابق را بصورت محدود تشریع نموده است، ولی حدّ و نهایت آن را بیان نداشته كه در موقع خود بیان می دارد.
برای مطالعه بیشتر می توانید به این منابع مراجعه نمایید:
1- البیان فی تفسیر القرآن، اثر آیت الله خویی(ره)، كه به فارسی نیز ترجمه شده است.
2- التمهید فی علوم القرآن، نوشته استاد محمد هادی معرفت، و همچنین كتاب علوم قرآنی از همان نویسنده.
3- علوم القرآن، نوشته سید محمد باقر حكیم، كه به فارسی ترجمه شده است.
4- درسنامه علوم قرآنی، نوشته حسین جوان آراسته.
5- علوم قرآنی، نوشته محمد باقر سعیدی روشن.
پیروز باشید.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : يکشنبه 26/5/1382 | پاسخ : دوشنبه 3/6/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 115 بار

تگ ها :

UserName