کد:
17887
پرسش
باسلام وخسته نباشید
لطفا در ارتباط با ÷اسخ سوالات ذیل راهنمایی بفرمایید.بدنبال جوابی كامل و قانع كننده خصوصا اثبات انها از دیدگاه علمی هستم.زیرا دانش من در این مورد بسیار كم استوبا دلایل اندكی كه دارم دانشجویانم در اوقات فراغت بسیار مشتاق به دانستن بیشتری در این مورد خصوصا از جانب من هستند حتی چند نفری اقرار به ان كرده اند كه نماز نمی خواندهاند واكنون دیددیگری دارند:
1)چراهمگی در موقع نماز رو به قبله می ایستیم_نمازاول وقت مستحب است ایا ربطی به كسب حداكثر نیرو دارد به طور علمی و كامل توضیح دهید.
2)تاثیر وضو ومراحل مختلف ان وعباراتی كه در نماز بكار می بریم وسایر واجبات با سلامتی روح وروان انسان وبحث متافیزیكی ان.
3)چرا قبله مسلمین تغییركرد.
منابعی كه بررسی كرده ام نظرم را تا كنون جلب نكرده است. متشكرم .
پاسخ
با عرض سلام و تحیت!
ابتدا توضیحاتی در مورد فلسفه عبادات ارائه میشود، و پس از آن به پرسشهای مطرح شده پاسخ داده خواهد شد.
الف ـ لازم نیست دلیل همه احكام را، همه مردم در همه زمانها بدانند. گاهی دلیل برخی از آنها فعلاً روشن نیست، ولی گذشت زمان، آن را روشن میسازد؛ و شاید بعضی هیچگاه روشن نشود.
ب ـ در فلسفه احكام، تنها نباید به فوائد و آثار مادی آنها عنایت داشت، و از آثار روحی و معنوی و آخرتی آن غافل بود.
ج ـ كسی كه خدا را حكیم، و دستورهایش را بر اساس حكمت میداند، نباید به خاطر این كه امروز دلیل حكمی را نمیداند از انجام آن تخلف كند. مریض، اگر بگوید تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمیكنم، از درد خواهد مرد.
د ـ در هر جا كه از قرآن و حدیث، دلیل محكمی بر فلسفه حكمی نداریم، بهتر است ساكت باشیم و با یك سری توجیهات و حدسیات، دلیل تراشی نكنیم. و اگر هم فلسفه ای برای آن به نظرمان رسید، آن را تنها در حد یك احتمال ارزش نهیم.
ه ـ اگر از بعضی اسرار علمی جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم كه دلیل همه چیز را بدانیم؛ زیرا معلومات ما نسبت به مجهولات ما مانند ارزنی در برابر كوه است. آن كه دست خود را در دریا فرو میبرد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، بگوید: این آب دریاست. بلكه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به انگشت من رسیده است.
و ـ گاهی كسی علاقه دارد خدمتگزار دیگری باشد، بدون آن كه چشمداشت اقتصادی و مادی داشته باشد. خود خدمت به آن شخصیت والا و اطاعت او برایش ارزشمند است و هدف به حساب میآید؛ و اگر این گونه رفتار نكند، در نفس خود احساس گناه و كمبود و قدرناشناسی میكند. در رابطه با خدا این احساس كاملا منطقی، و بلكه مطلوب است. بنابراین بندگی كردن او میتواند هدف قرار گیرد و كمال محسوب شود.
"بنده آن باشد كه بند خویــش نیست
جز رضای خواجهاش در پیش نیست"
"گر ببـرد خواجـه او را پــا و دســت
دسـت دیـگـر آورد كــاین نیز هست"
"نه ز خدمـت مزد خواهـد نـه عــوض
نه سبب جـویـد ز امـرش نـه غــرض"
در ادعیه داریم: «الهی كفی بی فخراً أن أكون لك عبدا» یعنی خدایا افتخارم همین بس كه بنده تو هستم.
ز ـ بعضی ژست عالمانه میگیرند و مطرح میكنند كه انسان عقل دارد و دوره، دوره علم و آگاهی است، و ما تا به فلسفه چیزی پی نبریم، آن را نمیپذیریم.
باید به آنها گفت كه شما در موارد متعددی چیزی را ندانسته میپذیرید و یا از آن تقلید میكنید، و نسبت به آن حساسیت ندارید؛ مثلا در مقوله آداب، مد، رسوم، رفتار و … همه جا فلسفه ای سراغ دارید؟!؟ در حالی كه وقتی نوبت به مسائل دینی میرسد، روح تحقیق در شما گل میكند!
به پزشك مراجعه میكنید و با خیال راحت تمام وجود خود را در اختیار او و یا جراح مربوطه قرار میدهید. اتومبیل خود را به تعمیرگاه میبرید و كار را به مكانیك میسپارید و از او دلیل نمیخواهید و او را در مورد كاری كه میكند، سؤال پیچ نمیكنید؛ پس صحیح نیست كه در مسائل دینی كه طرف شما خداوند مهربانتر از مادر و دلسوزتر از پدر و آگاهتر از همه وجود دارد، این قدر كنجكاوی و حساسیت داشته باشید.
یكی از دانشمندان نقل كرده است كه روزی فردی از من پرسید: چرا نماز صبح دو ركعت است؟ گفتم: نمیدانم، دستور خداوند است و باید انجام دهیم. همین كه فهمید نمیدانم، قیافه روشنفكری گرفت و گفت: دنیا، دنیای علم است، امروز دیگر دین بدون علم صحیح نیست و … . پرسیدم: حال تو بگو: چرا برگ درخت انار كوچك است، ولی برگ درخت انگور بزرگ و پهن؟ اندكی از غرورش كاسته شد. گفتم: برادر! قبول داریم كه دنیا، دنیای علم است، ولی نه به این معنی كه همه اسرار هستی را باید همین امروز بدانیم. حتماً میان برگ باریك انار و برگ پهن انگور و مزه میوههایشان، رابطهای در كار هست، و هنوز دانشمندان تجربی مربوط به این مسأله پی نبردهاند.
اگر ما قبل از عمل، اول فلسفه احكام را بدانیم، آن گاه عمل كنیم، پس خدا پرستی و تسلیم كجا میرود؟ وحی، برتر از علم و رمزآلودتر از دانش بشری است. چرا باید با شعار"اعتماد به علم" هر قانون و برنامه علمی را بدون آگاهی از دلیل آن بپذیریم، ولی در برابر قوانین مسلم خدا و دین، به دنبال دلیل و برهان باشیم و بیاعتمادی از خود نشان دهیم؟
با این وجود، تحقیقات تجربی در رابطه با تأثیرات مثبت روحی و روانی عبادات را میتوانید مشروحاً در دو كتاب با ارزش "انسان در جستجوی معنا"، دكتر ویكتور فرانكل و "انسان موجود نا شناخته"، دكتر الكسیس كارل، مطالعه نمائید.
اخیراً خبری در رسانهها منتشر شد كه نشان میداد در تحقیقات روانشناسی، اخیراً اثبات شده است كه تكرار یك جمله امیدوار كننده در هر روز میتواند اثرات مفیدی در آرامش روانی و رفع فشارهای عصبی(استرس) داشته باشند. نیازی كه نماز میتواند آن را برآورده سازد.
البته باز هم تكیه میكنیم كه فلسفه حقیقی عبادات عمدتاً معنوی است. به دلیل آن كه ما میتوانیم برای رسیدن به آرامش و سلامتی، به اموری مانند ورزش، گوش دادن به یك موسیقی ملایم و دل انگیز، دیدن یك فیلم منطقی و آرام بخش، گردش و تفریح در طبیعت و رؤیت مناظر دلگشا، پیاده روی مخصوصاً در كنار ساحل، خواندن رمان و شعر، خواندن سرود و … بپردازیم، و آثار مادی و فیزیكی و روانی مثبتی هم كسب كنیم، ولیكن در عبادات نتایج معنوی و متافیزیكی مسئلهای اصلی و جداگانه است كه در فلسفه عبادات نقش عمدهای دارد؛ حتی بعضی اوقات عبادات موجب خستگی و یا فشار جسمی و روحی میگردد و یا ضررهای مادی و اقتصادی دارد.
در روایتی یكی از یاران امام صادق(ع) همین پرسش را مطرح میكند كه "بعضاً نماز، آدمی را از بعضی كارهای لازم باز میدارد و جسم را خسته میكند. دلیل این كه خداوند نماز را واجب كرده است، چیست؟" این مسئله نشان میدهد كه ملاك، آثار و نتایج سودمند عینی و دنیوی نیست، بلكه فلسفهای والاتر و خطیرتر در میان است. اگر چه نهایتاً تأمین كننده تمامی منافع مادی و غیرمادی ما خواهد بود؛ مثلاً بجاآوردن نماز با شرایط آن موجب بركت روزی میشود، و یا روزه موجب سلامتی جسمانی میگردد، و یا حج اتحاد مسلمانان و پیشرفت امور دنیوی آنان را به ارمغان میآورد.
نقل شده است كه عارف برجسته روزگار ما، مرحوم سید علی قاضی(ره) به مرحوم علامه طباطبایی(ره) فرموده بود: اگر دنیا را میخواهی نماز شب بخوان، و اگر آخرت را میخواهی نماز شب بخوان. و یا در جایی ایراد كرده بودند كه اگر كسی نماز اول وقت را مستمراً بخواند، و در امورات خود دچار مشكل شود، مرا لعنت بفرستد.(ر.ك. به "اسوه عارفان" شرح احوال مرحوم قاضی طباطبایی)
اجمالاً ثابت شده است كه از نظر علمی، عباداتی مانند نماز، روزه، وضو، و … ضرری به آدمی نمیزند، بلكه فواید جسمانی و روانی هم دارد. لیكن اعتقاد به نماز و غیره با دانستن فواید آن ایجاد نمیشود، بلكه ابتدا باید توحید و نبوت را قبول كرد، و بعد به امر و نهی خدا و رسول او سر تسلیم فرود آورد.
اگر كسی به فلسفه دین و اصول دین اعتقاد نداشته باشد، توجیه او نسبت به نماز با اثبات فواید علمی آن چندان مؤثر نخواهد بود؛ و حتی از نظر فقهی، اگر نماز را برای آثار مادی آن و یا حتی آثار روانی مثبت آن بخوانیم، بدون قصد قربت و امتثال امر الهی، مقبول نخواهد افتاد. بنابراین در برابر اشكالات و ناباوریها ابتدا میبایست اعتقادات زیربنایی را مطرح كرد، و سپس به اثبات لزوم انجام نماز پرداخت و در مرحله بعد، برای دلگرمی به معرفی و یاد آوری فواید جسمانی و روحی و روانی آن اقدام نمود.
اما پاسخ به پرسشهای شما:
1 ـ دلیل این كه همه مسلمانان به طرف قبله نماز میخوانند این است كه با این عمل اتحاد عقیدتی و عملی مسلمانان و نظم و ترتیب سپاه توحید به نمایش گذاشته شود.
منظورتان را از"كسب حداكثر نیرو" متوجه نشدیم، ولی به طور كلی میدانیم كه دلیل ثواب زیاد نماز اول وقت، پذیرش بهتر آن از طرف خداوند و همراه شدن آن با نماز امام زمان(عج) است و به دیگر سخن دلیل آن، خواست معشوق و معبود است، و در عالم عرفان و عاشق و معشوق دلیلی گویاتر از خواست معشوق و معبود وجود ندارد. توجه داشته باشید كه در این عالم آن چیزی واقع می شود كه خدا ـ معشوق حقیقی ـ می خواهد، پس كسب رضایت او تضمین سعادت دنیا و آخرت است.
2 ـ وضو، علاوه بر آثار متافیزیكی و نقشی كه در تطهیر روح دارد، دارای فواید مادی هم هست؛ از جمله، كمك به نظافت و بهداشت آدمی، تسكین اعصاب و طراوت روح. دانشمندان می گویند تماس آب با پوست بدن، اثر خاصی در تعادل اعصاب سمپاتیك و پاراسمپاتیك دارد.
از نظر اخلاقی و معنوی، چون وضو با قصد قربت و برای خدا انجام میشود، اثر تربیتی دارد، مخصوصاً مفهوم كنایی آن این است كه از فرق تا قدم ـ محل مسح سر و پا ـ در راه اطاعت تو گام برمیدارم.
در روایتی از امام رضا(ع) میخوانیم: «برای این دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامی كه در پیشگاه خدا میایستند و با او مناجات میكنند پاك باشند … و از آلودگیها بركنار شوند.»
علاوه بر این، وضو سبب میشود كه آثار خواب و كسالت از انسان برچیده شود و قلب برای قیام در پیشگاه خدا نور و صفا پیدا كند.
جملاتی كه در نماز میخوانیم، بیشتر تكرار مبادی دین ـ یعنی توحید، نبوت، معاد ـ است، و بالاخص به توحید ذاتی، توحید افعالی و توحید در عبادت توجه میشود، كه اساسیترین مبانی جهان بینی و اعتقادی ما است.
در صورتی كه به محتوا و لوازم نماز توجه شود، تأثیرات بنیادین و فوق العادهای در اصلاح رفتاراجتماعی و اعمال فردی ما خواهد داشت؛ به طور مثال اگر كسی توحید افعالی را باور و فهم واقعی كند، محال است كه دروغ بگوید، كلاهبرداری كند، رشوه بدهد یا بگیرد، تملق بگوید، از كسی یا قدرتی واهمه و ترس داشته باشد، خودمحور و منفعت طلب یا بخیل باشد.
3 ـ بر اساس آیه 143 سوره بقره، تغییر قبله، یك آزمایش بزرگ، برای مشخص شدن موضع مؤمنان و ناباوران بود.
دلایل دیگری نیز میتوان بر آن برشمرد:
الف ـ از آنجا كه خانه خدا در آن زمان كانون بتهای مشركان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتاً به سوی بیت المقدس نماز بخوانند، تا صفوف خود را از مشركان جدا كرده باشند. با هجرت مسلمانان به مدینه و تشكیل حكومت مستقل از اهل مكه و متمایز شدن صفوف آنها از مشركان، دیگر ادامه وضع سابق ضرورت نداشت، و زمینه قبله قرار گرفتن كعبه، این اصیل ترین و قدیمی ترین مركز توحید، فراهم گردید.
ب ـ رفع اشكال و ایراد یهودیان به اسلام و این كه آئین محمد(ص) آئین مستقلی نیست، و دنباله روی ادیان گذشته است، بطوری كه قبله جداگانه و مستقلی ندارد.
ج ـ فاصله گرفتن از یهود آن روز كه در شرایط آن وقت مدینه، دیگر امیدی به ایمان آوردن آنان نبود. بالاخص آسودگی مسلمانها از اشكال تراشیهای یهودیها كه موجب ایذاء پیامبر و اتلاف وقت ایشان میشد.
با تغییر قبله و ایجاد فاصله از یهودیها این نوع مشكلات فكری و اجتماعی از میان رفت و از فشار تبلیغاتی یهودیان علیه مسلمانان كاسته شد.
دوست محترم!
در پایان نظر جناب عالی را به دو نكته زیر جلب میكنیم:
1 ـ بعضی از مفاهیم و گزارههای معرفتی هستند كه قابل اثبات عقلانی نیستند؛ و به اصطلاح، "خردگریز" یا "فرامنطقی" ـ در برابر خردستیز و خردپذیر ـ هستند، به طوری كه دست عقل آدمی مستقلاً به دامان آنها نمیرسد. مانند بعضی از آموزهها و احكام دینی كه عقل و معلومات مستقل بشری بدون منبع وحی، قدرت درك آنها را ندارد.
با توجه به این مقدمه باید بدانیم كه بسیاری از آموزههای دینی از نوع گزارههای خردگریز یا فرامنطقی هستند. روی این اصل، ما در مقام محاجه و برهان پردازی در دفاع از این گونه دستورات دینی، بدون پیش فرض اعتقاد به اصول دین، پایمان لنگ خواهد بود، و چارهای نداریم، جز این كه ابتدائاً مبانی را اثبات عقلانی كنیم، و در گام بعدی به توجیه منطقی آموزههای دینی بر اسا آن مبانی اقدام كنیم. اگرچه حتی در قابلیت اثبات عقلانی مبانی و اصول دین بدون كمك گرفتن از فطرت و شهود وجدانی و قلبی تردیدها و نقطه نظرات ضد و نقیضی وجود دارد.(ر.ك. به نظرات كانت، ویتگنشتاین، غزالی و آگوستین قدیس و مكتب تفكیك)
2 ـ باید درنظر داشت كه بسیاری از ناباوریهای نسل جوان معلول بیاطلاعی نیست كه مثلا دلیل علمی وجود ندارد، بلكه دلایل اجتماعی و عاطفی دارد. نارسائیهای اجتماعی و اقتصادی موجود در جامعه گاه احساس جوان را سرخورده كرده، با یك تداعی و واكنش روانی آن را به حساب دستورات اسلامی گذاشته، و به طور طبیعی ـ بدون آن كه این احساس را تأیید كنیم ـ به آموزههای دینی بدگمان شده است.
او با یك سلسله شعارها و ادعاها و برنامههای اسلامی مواجه شده كه ـ به درست یا غلط ـ گمان می كند جامه عمل نپوشیده و یا درست پیاده نشده، و خواستهای اجتماعی، و احیاناً سیاسی او، حل نگردیده است.
بنابراین تحلیل ناباوریهای جوان و دید غبارآلود او نسبت به مسائل اسلامی معلول احساس اوست، نه عقلانیت او، و یا توجیه شدن و یا توجیه نشدن او.
مدعی نیستیم كه بعضاً بی اطلاعیهایی هم وجود ندارد، ولی در مقایسه با سایر مسائل، این مسئله چندان نقش اساسی در سمت گیری اعتقادی نسل جوان ندارد.
خلاصه كلام آن كه باید با هماهنگی همه نهادهای فرهنگی و سیاسی ـ داخل دانشگاه و خارج ازآن ـ با واقع بینی تمام به حل ریشهای مسئله "دین گریزی" جوانان امروز پرداخته شود.
با این وجود، نگارنده معتقد است دین ممكن است در كوتاه مدت دچار چالشهایی بشود، ولی در دراز مدت دین در حال تقویت است. انقلاب اسلامی هم در توجه عمومی مردم جهان به دین، تأثیر جدی داشته، و بالمآل آن را تقویت كرده، و ان شاءالله در آینده هم می كند. موجهای زودگذر نمی بایست ما را هراسان كند، بدون ان كه با این بیان، احیانا، تنبلی خود را توجیه كنیم.
كامروا باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
دوشنبه 20/5/1382
| پاسخ :
دوشنبه 3/6/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
120 بار