• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 15369

پرسش

با توجه به اینكه در اسلام زنان به دلیل احساساتی بودن و تحت تاثیر قرار گرفتن نمیتوانند قضاوت كنند چطور است كه ما به زنان حق رای میدهیم چه بسا آنها تحت تاثیر تبلیغات انتخاباتی كه در بسیاری مواقع فریبنده هستند قرار گرفته و در راه حیات جامه اسلامی
ایجاد خلل نمایند.
و آیا ما تنها به این دلیل كه جلوه خود را نزدكشورهای غربی بالا ببریم و یا اینكه خود نیز از حمایت نیمی از اغشار جامه كه بر نیم دیگر تاثیر زیادی دارند بهرهمند شویم حاضر به نادیده گرفتن اصولی شدیم كه قوانین اسلام بر پایه آنها قرار دارند؟
((در صورت امكان امام خامنه ای پاسخ گویند))

پاسخ

با سلام و عرض تحیت!
در اول یاد آور می شویم كه طبیعی است كه مقام معظم رهبری و حتی دفتر ایشان، به دلیل مشغله های زیاد، امكان پاسخگویی چنین سؤالاتی را ندارند؛ لذا ما آنچه به نظرمان می رسد خدمتتان تقدیم می داریم.
رأی دادن در زمانه ما، یا مشاركت شورائی در امور كشورداری است و یا نوعی بیعت؛ و وجود ادله شرعی بر جواز هر دو شكل مشاركت زنان در امور اجتماعی و سیاسی مسلم و قطعی است.
اما در مشاركت شورائی چه دلیلی قوی تر از آیه شریفه قرآن كه در وصف مؤمنین می فرماید: «والذین استجابوا لربهم وأقاموا الصلوة وأمرهم شوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون»(شوری/38) شكی نیست كه این آیه اختصاصی به مردان ندارد، و همه مؤمنان را شامل است. توجه كنید كه امور اجتماعی همان طور كه به مردان تعلق دارد، به زنا هم ارتباط دارد و آنان هم در آن شریكند. و به عبارت دیگر همه در آن مسئولند.«كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته»
حتی حاكم اسلامی موظف است با مشورت تصمیم بگیرد و طرف مشورت اختصاص به مردان ندارد ـ «و شاورهم فی الأمر» ـ چنانچه پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هم در مسئله مهمی مثل صلح حدیبیه با برخی زنان مشورت كرد. (ر.ك. به "تاریخ سیاسی اسلام"، ج1، رسول جعفریان)
همچنین است امر بیعت، كه باز می بینیم پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) به غیر از مردان، از زنان هم بیعت می ستاند.
از دلیل شرعی مسئله هم كه بگذریم، مگر ممكن است حكومتی بدون ملاحظه رأی نیمی از جامعه اش پایدار بماند. مقبولیت حكومت اسلامی، اگر نپذیریم كه در مشروعیت آن مؤثر است، لااقل در امكان عملی تشكیل و بقاء حكومت اسلامی دخالت دارد. این هم اقتضای آن را دارد كه زنان صاحب رأی باشند و به رأی آنان حرمت نهاده شود.
در خصوص قضاوت و ولایت دلیل خاص روائی از پیامبر و اهل بیت حضرتش هست كه به موجب آن ادله فوق تخصیص می خورند.
این از نظر فقهی؛ اما از دید فلسفه احكام، این مناط كه علت قاضی شدن زن، احساسی بودن او است، نص شرعی بر آن نداریم، گر چه احتمال قابل توجهی است. ولی تفاوت اساسی ای كه آنجا با مورد ما دارد این است كه در قضاوت ولایت بر امر دو نفر دیگر به قاضی ارجاع می شود، اما در رأی دادن زن حق خود را اعمال می نماید. گذشت كه همانطور كه مملكت و امور آن به مرد مربوط است، به زن هم مربوط است.
در مواجهه با خطر تبلیغات هم بهتر است به نحوی جلوی تبلیغات سوء گرفته شود، نه آن كه حق رأی رأی دهندگان را محدود كنیم، كه اساسا چنین حقی نداریم.
التماس دعا.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : جمعه 3/5/1382 | پاسخ : جمعه 3/5/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 76 بار

تگ ها :

UserName