پرسش

ba arze salam va khaste nabashid dar pasokh be kode 14193 farmoode boodid ke mardha tanavo talaban ke az nazare man in aslan dorost nist va ghavanine jameye mast ke mitavanad in azadi ra az anha begirad dar zemn zanha hamanande marha haghe mosavi az zendegi darand hamantor ke momken ast yek mard tanavo talab bashad(albate tebghe gofteye shoma)yek zan ham mitavanad bashad dar natije be nazare shoma bayad chekar konad?va dar akhar be nazare shoma hamash zanha bayad bordbar bashand va marha hich vazifeyi nadarand?hamantor ke yek zan bayad tebghe tain shodeye jamee ta akhare omr be paye yek mard beshinad va dar gheyre in soorat chareyi be talagh nadarad aya mard nabayad faghat paye zane khod beshinad ?age ma mosalmanim midanim ke khoda farmoode hame ensanha mosaviand pas chera shoma mifarmayid mardha mitavanand chand zan dashte bashand dar soorati ke zanha nemitavanand dar zemn hameye zanha yeksan nistand ham bordbar hast ham tanavo talab va ma haghe ino nadarim begim ke hameye zanha bayad yeksan bashand chon anha ham zendeand va haghe zendegi darand (lotfan pasokh ra saree va vazeh va dar ghesmate moshahedeye digaran gharar dahid)va tavajoh be mosavi boodan haghe ensanha dashte bashid .ba tashakor az shoma .
movafagh bashid.

پاسخ

با سلام و تحیت.
دوست محترم!
مجددا تأكید می كنیم كه طبیعت اولیه مرد از نظر روانشناسی ـ چه آنان كه با علقه های دینی به مسئله پرداخته اند، و چه آنها كه چنین علقه ای نداشته اند (بطور مثال دیدگاههای علامه طباطبایی و ویل دورانت) ـ تنوع طلب است و میل به چند همسری دارد، و یا لااقل طبع او با تنوع طلبی مغایرت ندارد (نظریه شهید مطهری در" نظام حقوق زن در اسلام") و در نقطه مقابل آنان اذعان دارند كه به طور كلی زنها از چند همسری متنفرند.
حال اگر بواسطه عوامل اجتماعی یا شرایط زندگی خاص، زن و یا مردی از طبیعت اولیه خود خارج شده، و مثلا زن حالت تنوع طلبی پیدا كرده و یا مرد مایل به كامجوئیهای نامحدود و حالات افراطی آن گردید، در اینجا وضعیت استثنائی و غیرعادی پیش آمده است، و باید به موضوع و راه حل آن به صورت دیگری توجه نمود.
از نظر فرهنگ دینی خارج شدن مرد و یا زن از مدار طبیعی خود "موقعیت نامطلوب" ـ یا فتنه ـ تلقی می شود؛ فتنه ای كه لزوما نباید تسلیم آن شد. در این شرائط می بایست ابتدا از خدا جهت رهایی و نجات از این وضعیت كمك و یاری خواست، و سپس در صورت توان با آن مبارزه كرد و به تغییر شرایط ناهنجار در محدوده شخصی و یا در سطح اجتماع پرداخت.

به دنباله بحث از حالات طبیعی مردان و زنان بازگردیم.
یكی از محققان معروف آمریكائی بنام رابرت كیننری می گوید: «زن بر خلاف مرد از تنوع طلبی در عشق و لذت بیزار است؛ بهمین دلیل بعضی از اوقات از رفتار مرد سردرنمی آورد».
به قول مرحوم دكتر شریعتی زن وحدت طلب است و مرد كثرت طلب.
این هم كه مطرح اید كه چند همسری با تساوی زن و مرد مغایرت دارد، باید گفت كه تساوی هنگامی است كه شرایط مساوی در كار باشد ـ یعنی وضع طبیعی مرد و زن یكسان باشد و تعداد مردها و زن ها در اجتماع مساوی باشند و… ـ در غیر اینصورت قانون یكسان با عدالت همخوانی ندارد.
البته حق با شما است كه مسئله بردباری و كنترل بر خویشتن مسئله ای است كه اختصاص به زن ندارد؛ به این معنی كه مرد نیز باید خود را كنترل كرده و از هوسرانی و كامجوئیهای خارج از محدوده قانون خودداری نماید. ولی، با توجه به آنچه گذشت، شرائط نامساوی روحی زن و مرد باعث می شود فشاری كه بر مرد در مسئله مورد بحث هست، مضاعف باشد. پس برای رعایت عدالت می بایست شرائط مرد را سهل تر گرفت.
در نهایت در یك مسئله كاملا با شما موافقیم، و آن این كه فرهنگ هرزگی كه امروزه با قیافه ای متمدنانه خودنمایی می كند، شرائط ناهنجار روحی ای برای هم زنان و هم مردان بوجود آورده است. زنان ممكن است در اثر این جو شهوت آلود تنوع طلب هم بشوند، كما این كه مردان ممكن است در پی بی بند و باری و هرج و مرج جنسی برآیند. در این شرائط همانطور كه گذشت، باید با همتی دینی به مبارزه با این شرائط پرداخت. در روایات آخرالزمان شرائط سخت برای حفظ دین در اثر وجود ساختارهای غلط اجتماعی و فرهنگی گوشزد شده است.
اجازه بدهید، در همین جا بحث را ببندیم و ادامه آن را به سؤالات بعدی موكول كنیم. اگر مایل به ادامه بحث بودید، ما در خدمتیم.
خدا یار و نگهدار شما باد.