• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 14282

پرسش

ایا بیامبر و دیگر ائمه به تمام علوم و حوادث غیبی اگاه بودند؟ اگر مطلع بودند چرا در بسیاری از دانستانهای تاریخی نمی شه این نتیجه را گرفت؟

پاسخ

با سلام و تشكر!
پیامبران و امامان اهل بیت دارای علم غیب بوده اند. روایات زیادی دلیل بر این مدعا است، كما این كه روایاتی كه در آن اهل بیت عصمت و طهارت از این اخبار غیبی گزارش داده اند بسیار زیاد است.
و اما این علم غیب با قضایای تاریخی مورد نظر شما منافات ندارد.
برای روشن شدن مطلب به چند نكته در ارتباط با علم غیب حضرات معصومین توجه كنید:
اول این كه علم غیب بالاصاله از آن خداوند است و بس. و او هر گاه بخواهد بعضی از آن را به بعضی از خواص بندگان خود می دهد.
خداوند در قرآن كریم می فرماید: «قل لایعلم من فی السموات و الأرض الغیب إلا الله» یعنی كسی در آسمان و زمین علم به غیب ندارد الا خداوند.(نمل/65)
رسول اكرم(ص) فرمود: «لااعلم من ذلك الا ما علمنی الله» یعنی آنچه كه خداوند مرا به آن عالم نماید، علم پیدا می كنم، نه به همه چیز و در همه زمانها.
داستان روایت از این قرار است كه روزی شتر پیامبر(صلی الله علیه و آله) گم می شود، منافقین فرصت را مناسب دیده، شروع كردند به القاء این شبهه كه این شخص ادعای علم غیب دارد، ولی محل شتر خود را نمی داند؟
پیامبر وقتی این سخنان را شنید، فرمودند: من از لطائف اسرار به شما خبر می دهم [یعنی علم به غیب دارم]، ولی باید بدانید كه "لااعلم من ذلك الا ما علمنی الله"(بحارالانوار، ج18، ص109)
از امام باقر(علیه السلام) در باره آگاهی ایشان بر غیب سؤال می شود، می فرمایند: وقتی علم الهی برای ما گشوده شود می دانیم، و چون برچیده شود نمی دانیم.(اصول كافی، ج1، بابٌ نادرٌ فیه ذكر الغیب، ج1)
نكته دوم در این ارتباط روایات دیگری است كه از اهل بیت رسیده است، و آن این كه اراده معصومین در تحقق علم غیب مؤثر بوده است. در ماهیت این خواست و اراده چیزی نمی دانیم، ولی شاید بتوان از روایات این برداشت را داشت، كه این اراده با اراده معمولی فرق داشته، بلكه نوع خاصی از اراده و قصد است؛ یعنی توجهی خاص لازم بوده تا علم به غیب به آنان الهام شود.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده كه فرموده اند: امام هر گاه بخواهد بداند، می داند. (اصول كافی، ج1، باب "أن الائمة اذا شاؤوا أن یعلموا علموا"، ح1) و شكی نیست كه در این جهت فرقی بین پیامبر و امام نیست.
شاید به نوعی ارتباط و یگانگی بین این نكته و نكته سابق وجود داشته باشد.
شاید به نوعی ارتباط و یگانگی بین این نكته و نكته سابق وجود داشته باشد؛ بدین نحو كه معصوم هر وقت اراده كند، خواست الهی نیز بدان تعلق می گیرد و علم الهی بر معصوم گشوده می شود، و همچنین معصوم هرگز دانستن چیزی را اراده نمی كند، الا آن كه خدا بخواهد.
این تلاقی خواست انسان كامل با خداوند كاملا قابل دفاع، و هم در میان اهل عقل و عرفان، و هم در میان اهل حدیث امری پذیرفته است.
با توجه به این دو نكته باید گفت: اولا، چنین نیست كه آن بزرگواران همیشه و در تمام حالات به همه امور غیبی آگاه باشند، بلكه چه بسا خواست خدا و اراده خود حضرات ـ آن هم به اراده ای خاص ـ بدان تعلق نگیرد.
نكته آخر اینكه، چه بسا در برخی موارد ایشان به مطلبی علم دارند، ولی مامور به اظهار آن نمی باشند؛ لذا با اینكه می دانند فلان اتفاق قرار است رخ دهد، ولی عكس العمل خاصی كه نشان بدهد ایشان از آن آگاهند، از ایشان نمی بینیم، زیرا كه مامور به عمل به مقتضای آن علوم نمی باشند؛ چنانكه پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: من با ادله و شواهد قضائی و قسم طرفین متخاصم بین شما حكم می كنم، یعنی از علم غیب و الهی استفاده نمی نمایم.
با توجه به این نكات، می توان آنچه كه از وقایع تاریخی كه ظاهر آن با علم غیب ناسازگار است را فهمید و تبیین كرد.
با تشكر؛ خدا یار و نگهدار شما باد.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : پنج شنبه 26/4/1382 | پاسخ : پنج شنبه 26/4/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 79 بار

تگ ها :

UserName