• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 13321

پرسش

درباره برده داری در زمان پیامبر . و اسلام من از توضیحات شما قانع نشدم
چه طور میشود انسانی را به خاطر شرایط جامعه و دلایل ی كه شما گفتید اسیر دیگری وبنده دیگری كرد واز جسم و جان او سو استفاده كرد
من زیاد اهل كتاب خواندن نیستم ولی اگر كتابی هست معرفی كنید

پاسخ

برادر گرامی!
سخن شما درست است. هیچكس حق ندارد دیگری را اسیر كند و از او سوء استفاده كند و به بیگاری بكشد. اسلام هیچگاه این امر را اجازه نداده است. برخورد اسلام با برده داری برخوردی آرمانخواهانه، و در عین حال واقع بینانه بوده است.
توجه به سیر تاریخی برده گیری، ما را در رسیدن به قضاوتی صحیح نسبت به برخورد اسلام با برده گیری یاری خواهد كرد. بعضی از این مطالب در جواب سابق ما هم بود، اما به جهت تأكید ناچار به تذكر مجدد آن هستیم.
در ابتدا، به صورت فشرده به اسباب برده گیری اشاره می كنیم:
عمده ترین اسباب برده گیری سه چیز بوده است: 1- جنگ. 2- زور و قلدوری 3- داشتن ولایت ابوت و زوجیت و امثال آن.
یكی از تضییقات اسلام همین بود كه دو سبب اخیر را لغو كرد و حقوق جمیع بشر را از شاه و رعیت و حاكم و محكوم و بطور یكسان محترم شمرد.
اسلام با ارائه شیوه حكومتی خود، موضوع و زمینه برده گیری به زور و قلدوری توسط حاكمان اسلامی را گرفت و همچنین ولایت پدران را هم نسبت به فرزندان محدود نمود و اگر به آنها ولایتی نسبت به اولادشان داده است، آن را در دائره مصلحت آنان محدود ساخته است؛ پدر نمی تواند برخلاف مصلحت فرزندش اعمال ولایت كند.
در حقیقت، در كنار وجوب حفظ حرمت و اطاعت از پدر، این بار سنگین تعلیم و تربیت و حفظ اموال كودكان است كه بر دوش پدران گذاشته شده است. و لذا پدر به هیچ عنوان نمی تواند فرزند خود را بنده و برده دیگری كند.
اسلام همچنین ولایتی را كه بشر آن روز برای شوهران نسبت به زنان قائل بود از بین برد، و بر عكس برای زنان در جامعه را باز كرد، و ارزش اجتماعی برای آنها قائل شد.
در نتیجه این روش، زنان در برابر مردان و دوش به دوش آنان یكی از دو ركن اجتماع شدند. اسلام اجازه برده كردن زنان را برای شوهرانشان لغو كرد.
در فقه اسلامی تنها جنگ می تواند سبب بردگی یكی برای دیگری باشد؛ و البته آن نیز فقط در جنگهایی معتبر است كه بین مسلین و كفار اتفاق می افتد كه در این صورت مسلمانان می توانند ـ در صورتی كه امام مسلمین مصلحت جامعه تشخیص دهد ـ اسیر كافر را استرقاق كنند، یعنی برده خود بگردانند.
دلیل امضاء برده گیری اسرای جنگی توسط اسلام، این است كه بطور كلی دشمن محارب هدفی جز نابودی انسانیت و از بین بردن نسل بشری و ویران ساختن آبادیها ندارد، و فطرت بشر بدون هیچ تردیدی چنین كسی را مستحق نابودی می داند، همچنانكه در طول تاریخ دشمن خطرناك را به حال خود وانمی گذاشته اند. اسلام به جای آن كه حكم به قتل كند، استرقاق را پیشنهاد كرده است. (ر.ك. به ترجمه المیزان، ج6، ص8- 494) این مطلب را در جواب سابق خود توضیح كافی دادیم.
پس اسلام استرقاق و برده گیری را منحصر به جنگ دانسته است و با دیگر اسباب استرقاق مبارزه كرده است.
تا اینجا شكی نیست كه اسلام به جامعه انسانی خدمت كرده، و حقوق انسانی افراد را محترم شمرده، و از حقوق زنان و فرزندانی كه به استرقاق گرفته می شدند به خوبی دفاع كرده است؛ و به هیچ كس اجازه نداده زنان و فرزندان را به بردگی بگیرند، و یا به زور و قلدری كسی را اسیر خود كنند.
از سوی دیگر باید دانست كه صرف اسارت و برده گیری استثمار و سوء استفاده نیست، چرا كه ـ چنانكه گذشت ـ اولا، در جنگ با دشمن كافر گریزی از آن نیست؛ و ثانیا، راهی انسانی تر از این وجود ندارد؛ و ثالثا، همچنان كه خواهد آمد ـ اسلام با وضع قوانین حمایتی، بردگی را تبدیل به ابزاری برای تربیت كرده است.
در حقیقت با توجه به سیره پیامبر با بردگان، استرقاق اسرای جنگی نوعی نظارت همراه با تربیت بر جنگ طلبانی بوده است كه تا آخرین نفس برای نابودی انسانها مقاومت می كردند، و پس از پایان جنگ نیز اگر قدرت می یافتند بار دیگر برای جنگ با مسلمانها آماده می شدند. اسلام چنین افرادی را به عنوان اسیر جنگی دستگیر می كند، اما برای جلوگیری از كشته شدن آنها، و نیز در امان بودن از شرشان، آنها را در میان خانواده های مسلمان پخش می كند، و به آنها سفارش می كند كه‌ «مولا با عبد خود معامله پدر و فرزندی نموده، و او را یكی از اهل بیت خود به حساب آورد؛ و بین او و فرزندش در لوازم و احتیاجات زندگی فرق نگذارد؛ و نیز توصیه می كند كه بر غلام و كنیز سخت نگیرد، شكنجه ندهد و ظلم روا ندارد؛ و اجازه داده بردگان و كنیزان به اذن صاحبانشان ازدواج كنند؛ و همچنین به افراد آزاد اجازه و توصیه كرده است با آنان ازدواج نمایند.
اینها نشان دهنده این است كه اساساً استرقاق نوعی پیشرفت حقوقی نسبت به حقوق جنگی بوده است. اگر اسلام این قانون را لغو می كرد، عملاً كمك به تضییع حقوق اسرای جنگی بود؛ اسلام آن را امضاء كرد، تا گامی مثبت در راه تثبیت حقوق اسراء برداشته شود، و بار دیگر شرایط به گذشته بازنگردد، و همه اسراء كشته نشوند.
در كتاب "دائرةالمعارف" فرید وجدی، و كتاب "المذهب و الاخلاق"، تالیف جان هیینك، و كتاب "روح القوانین"، تالیف مونتسكیو آمده است: بردگی در آغاز پیدایش، نخست در باره اسرای جنگی تحقق یافت، و قبل از آن رفتار قبایل در باره اسرای جنگی این بود كه آنان را هر چه هم زیاد بودند تا آخرین نفر می كشتند؛ بعد از آن بنا را بر این گذاشتند كه ایشان را زنده نگه داشته، مانند سایر غنیمتهای جنگ تملك كنند؛ و این بنا را، نه برای استفاده از كار آنان گذاشتند، بلكه منظورشان احسان در حق ایشان و نوع دوستی و رعایت قوانین اخلاقی بوده است. وضع مادی بشر در آغاز آن گونه مناسب نبود كه بتواند اسرای جنگی خود را زنده نگه داشته و نان خور خود را بیشتر سازد؛ و لذا وقتی به فكر اسیر كردن آنها افتاد كه سطح زندگیش بالا رفته بود، و این بهبود وضعیت به او اجازه چنین ترحمی را می داد.(ر.ك. به ترجمه المیزان، ج6، ص501)
اسلام چنین حكمی را، با وضع قوانین حمایتی از بردگان، امضا كرد.
نتیجه آن كه اسلام اولا، همه راههای برده گیری غیر از جنگ را ممنوع ساخت، و نسبت به اسرای جنگی نیز چون آن را پیشرفتی در رعایت حقوقی و اخلاقی نسبت به اسرای جنگی می دانست این رسم را امضاء كرد؛ و ثانیا، با سفارشها و سیره عملی پیامبر و امامان معصوم علیه السلام صاحبان بندگان موظف شدند با بردگان همانند فرزندان خود برخورد كنند.
این در حالی است كه لغو اصل بردگی می توانست عملاً حمایت از كشتن آنان و بازگشت به برخوردهای خشن گذشته باشد، كه مورد رضایت اسلام نبود.
حاصل كلام در یك جمله آن كه برده گیری اسلامی نه تنها تضییع حقوق انسانی نیست، بلكه تقویت آن است.
خدا نگهدار شما.

مشاور : موسسه ذکر | پرسش : چهارشنبه 18/4/1382 | پاسخ : چهارشنبه 18/4/1382 | | | 0 سال | معارف اسلامي | تعداد مشاهده: 81 بار

تگ ها :

UserName