کد:
13181
پرسش
سلام مدتی است كه احساس می كنم چیزهایی كه در مورد اسلام میدانم مرا ارضا نمی كند واحساس نیاز شدید دارم تا بیشتر از اسبلام بدامن در واقع می خواهم از خداوند بیشتر بدانم از اینكه چرا انسان را خلق كردند آیا خداوند انسان را فقط برای اینكه او را عبادت كند خلق كرد می خواهم ازپیامبر اسلام (ص) بیشتر بدانم دوست دارم اسلام را از اعماق وجودم درك كنم وقتی شبهاتی برایم پیش می آید از عاقبت خودم می ترسم از اینكه نكند مسلمان نمیرمالان كه این مطالب را مینویسم بغض گلویم را گرفته است من می خواهم وقتی مردم از من پرسیدند چرا اسلام را انتخاب كردی جوابی داشته باشم نگویو چون پدرانم مسلمان بودند من هم مسلمان شدم همین مساله باعث شده بود مدتی دچار افسردگی شوم خواهرم میگوید تا كسی كافر نشود مسلمان نمی شود او می گفت خودش هم چند سال این حالت را داشته وحتی نمازش را چون امام علی (ع) فرمدوند در هر حالتی نماتان را بخوانید میخوانده است ولی بعدا واقعا اسلام آورده است خواهش می كنم كمكم كنید
یكی از سوالاتم این است چگونه خداوند را بشناسم از همه مهمتر كه از خودم خجالت می كشكم كه مطرح كنم این است كه ازكجا بفهمم كه این ایات ونشانه هایی كه مبینم را خداوند خلق كرده است چه كنم میترسم به این پرسشها اعتنایی نكم همین باعث شود كه این شبهات در درونم ریشه دار شود خواهش می كنم كمكم كنید
پاسخ
برادر گرامی!
احساس نیاز خود را مغتنم شمارید، زیرا نقطه حركت همه كسانی كه به درجات عالی مادی و معنوی رسیده اند، احساس نیاز بوده است. به همان اندازه كه احساس غرور و تكبر، انسان را از راه رشد و تكامل باز می دارد، احساس نیاز انسان را برای حفظ آنچه دارد و رسیدن به آنچه ندارد به تلاش وامی دارد؛ و می توان گفت: اولین پله ترقی و صعود به قله های كمال، احساس نیاز است كه خوشبختانه شما به این سرمایه ارزشمند دست یافته اید.
اما نظر به اینكه این نوشتار گنجایش طرح مباحث مفصل پیرامون پرسش های گوناگون شما را ندارد، جهت كسب اطلاعات جامع و گسترده در باره خداوند، پیامبر، اسلام و … به كتابهایی كه توسط علمای اسلام در این زمینه ها نوشته شده است، به خصوص آثار استاد شهید مرتضی مطهری مراجعه فرمایید.
ما نیز برای ارائه پاسخ به مشكلات روحی شما كه در پرسش فوق مطرح شده است به آثار استاد مطهری مراجعه كردیم.
ایشان در پاسخ به این نگرانیها نوشته اند: « عصر ما از نظر دینی و مذهبی- خصوصاً برای طبقه جوان ـ عصر اضطراب و دودلی و بحران است. مقتضیات عصر و زمان، یك سلسله تردیدها و سؤالاتی بوجود آورده، و سؤالات كهنه و فراموش شده را نیز از نو مطرح ساخته است. آیا باید از این شك و تردیدها و پرس وجوها ـ كه گاهی به حد افراط می رسد ـ متأسف و ناراحت بود؟ به عقیده من هیچ گونه ناراحتی ندارد. شك مقدمه یقین؛ پرسش مقدمه وصول؛ و اضطراب مقدمه آرامش است. شك معبر خوب و لازمی است، هر چند منزل و توقفگاه نامناسبی است.
اسلام كه این همه دعوت به تفكر و ایقان می كند، بطور ضمنی می فهماند كه حالت اولیه بشر، جهل و شك و تردید است، و با تفكر و اندیشه صحیح باید به سرمنزل ایقان و اطمینان برسد. یكی از حكما می گوید : "فائده گفتار ما همین بس، كه تو را به شك و تردید می اندازد، تا در جستجوی تحقیق و ایقان برآئی".
شك ناآرامی است، اما هر آرامشی بر این ناآرامی ترجیح ندارد. حیوان شك نمی كند، ولی آیا به مرحله ایمان و ایقان رسیده است؟ آن نوع آرامش، آرامش پایین شك است، بر خلاف آرامش اهل ایقان كه بالای شك است.
بگذریم از افراد معدود مؤید من عند الله، دیگر اهل ایقان از منزل شك و تردید گذشته اند، تا به مقصد ایمان و ایقان رسیده اند … مسلما این نوع از شك، از آرامش های ساده لوحانه ای كه بسیار دیده می شود پایین تر نیست.
آنچه می تواند مایه تأسف باشد این است كه شك یك فرد او را به سوی تحقیق نراند و یا شكوك اجتماعی افرادی را بر نیانگیزد كه پاسخگوی نیازهای اجتماع در این زمینه ها باشند.»(مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج1، ص37، كتاب "عدل الهی")
با توجه به پاسخ استاد مطهری به نگرانی شما، امید ما این است كه هرگز از شك نترسید؛ چرا كه این حالت نشانه زنده بودن فكر و اندیشه شما است، و با فكر و اندیشه می توانید پاسخ پرسش های خود و از جمله پرسش پایانی خود، در باره آیات و نشانه های الهی را دریابید.
اضافه كنیم كه این شك به هیچ عنوان كفر نیست. خواهر شما در همین مرحله شك هرگز نماز خود را ترك نكرد. این شك صادقانه است و كسی كه با خود صادق است، بی گدار به آب نمی زند، و با سعادت خود بازی نمی كند! شك صادقانه مقدمه تحقیق است؛ همان كه شما را به فتح باب گفتگو با ما واداشته است.
در مورد سؤال اخیر، برای خالی نبودن عریضه فقط به این نكته اشاره می كنیم كه رشته ای كه همه موجودات كوچك و بزرگ را به هم پیوند داده و به همه لباس هستی پوشانده است، همان وجود است؛ و به دیگر سخن، هر چند موجودات عالم در صورتها و رنگهای مختلف خود نمایی می كنند، اما همه آنها برای خودنمایی به یك چیز نیازمندند، و آن چیزی جز وجود نیست؛ و وجود بر خلاف صورتها و قیافه های رنگارنگ، ثابت، ازلی و ابدی است و باید از موجودی ثابت، ازلی و ابدی سرچشمه بگیرد ـ و به عبارتی تجلی او باشد ـ كه به آن خدا، آفریدگار، الله و … گفته می شود.
آیا شما برای این وجود مطلق كه همه موجودات در پیدایش به او نیازمند هستند، نام دیگری سراغ دارید؟! و یا برای منبع و منشاء هستی موجود دیگری می شناسید؟!
برای حسن ختام به آیه زیر توجه فرمایید: «إن فی خلق السموات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الألباب» یعنی محققاً در خلقت آسمان و زمین و رفت و آمد شب و روز نشانه های روشنی برای خردمندان است.(آل عمران/189)
خلاصه، با فكر و اندیشه اذعان خواهید كرد كه آیات و نشانه هایی كه می بینید همه در حال تغییر و دگرگونی هستند باید به وجودی ثابت، ازلی و ابدی ختم شوند، و نام آن وجود خداست. و همانطور كه در وجود نمی توان شك كرد، در وجود خدا هم جای تردید نیست، چون خداوند وجود مطلق است. «أفی الله شك فاطر السموات و الارض» یعنی آیا در وجود خدایی كه آسمانها و زمین را آفریده است شكی وجود دارد؟
تفكر، تفكر، تفكر و مطالعه، مطالعه و مطالعه را فراموش نكنید. توفیق هماره با انسانهای درست كار و صادق است.
خدا نگهدار شما.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
سه شنبه 17/4/1382
| پاسخ :
سه شنبه 17/4/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
68 بار