کد:
12910
پرسش
بسمه تعالی
باسلام وخسته نباشید
باتوجه به اینكه در احادیث وروایات گفته شده كه ایات قران نباید براساس نظر افراد تفسیر شود(تفسیربه رای)÷س مراجع محترم عظام چگونه با توجه به دریافت خود ازایات حكم می دهندواگر براساس تفاسیررسیده از ائمه است÷س چرابعضی احكام متفاوت است؟
با توجه به اینكه اینجانب درمورد گفته شده مشكلی ندارم لطفا ÷اسخی بدهید كه برای جوانانی كه این سوال رادارند قانع كننده باشد.
باتشكر
پاسخ
دوست محترم!
با سلام و تحیت؛ در ارزیابی اجتهاد فقهی به این مطالب توجه نمایید:
1) در روایات ما از اجتهاد نهی شده است، ولی باید دانست كه اجتهادی كه مورد نهی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرار گرفته، غیر از اجتهادی است كه امروزه توسط فقها در استنباط حكم شرعی می شود.
محصل مطلب آن است كه بر كلمه اجتهاد، در سه مرحله، معانی متعددی گذشته است. اصطلاحی كه در محافل علمی و حتی عرفی رسوخ داشته است.
توضیح آن كه اجتهاد در لغت از واژه جهد ـ به فتح هاء ـ به معنای تلاش و كوشش، و یا از واژه جهد ـ به ضم هاء ـ به معنای بكارگیری غایت وسع و توان در یك كار است. و اما در اصطلاح، همچنانكه گذشت، معانی متعددی را از سرگذرانده، و در هر مرحله به گونه ای متفاوت تعریف شده است.
در مرحله اول، اجتهاد به این معنا بوده است كه فقیه بتواند، در صورت فقدان دلیل شرعی(منظور دلیل از كتاب و سنت است)، در یك مسأله، با اعتماد بر فكر و عقیده شخصی خود حكمی را برای آن مسأله صادر كند. در این روش، استنباط فقیه از فكر شخصی و ذوق خاصی كه دارد سرچشمه می گیرد، بدون اینكه دلیل و مدرك شرعی به دنبال آن باشد. این معنا در زمان صدور روایات فوق الذكر معنای رائج و دارج این كلمه در عرف و محافل علمی بوده، و در آن روایات به شدت مورد مذمت قرار گرفته، و از عمل به آن نهی شده است.
نكته مذموم این روش همان است كه در تفسیر به رأی از آن یاد می شود. به عبارت دیگر این روش داخل كردن نظر و سلیقه شخصی خود در دین است.
در مرحله دوم، معنای اجتهاد تحولی اساسی می یابد. در این مرحله، اجتهاد روش خاصی در استنباط احكام شرعی نیست، بلكه خود تلاش برای استنباط حكم شرعی را اجتهاد نامیدند. البته در خصوص این مرحله هر تلاشی اجتهاد نامیده نشد، بلكه خصوص تلاشی اجتهاد نامیده شد كه مستند به تصریحات و ادله آشكار شرعی نباشد. در این معنا خصوص استنباطی اجتهاد است كه از پیچیدگی برخوردار، و چندان واضح و آماده درك و فهم نباشد. شاید بتوان گفت كه این معنا از قرن سوم رواج یافته است.
در مرحله سوم، اجتهاد در معنای دوم آن توسعه معنایی پیدا كرده است. در این معنا نفس تلاش برای استنباط حكم شرعی اجتهاد نامیده شد. ماهیت این معنا همان معنای دوم است، با این تفاوت كه این اجتهاد شامل استنباط احكام از هم تصریحات و واضحات و هم ظواهر ادله شرعی، هر دو می گردد. این معنا همان است كه از اجتهاد در زمان ما قصد می شود، و از قرن ششم هجری تا كنون رائج است.
آنچه از این توضیحات بدست می آید آن است كه روایاتی كه در مذمت اجتهاد وارد شده، اجتهاد به معنای اول را اراده كرده است. یعنی در حقیقت با آن تفسیر به رأی و وارد كردن نظر شخصی و سلیقه ای خود در دین مورد نهی روایات است، نه تلاش برای استنباط احكام از ادله شرعی.
2) اجتهاد، سعی و تلاشی است كه فقیه برای به دست آوردن حكم الهی، از ادله ای كه خود شرع مقرر داشته، مبذول می دارد. در مواردی كه حكم الهی به طور صریح آمده، می دانیم كه این حكم واقعی الهی و همان مطلوب خداوند است. اما در مواردی كه حكم الهی تصریح نشده است و فقیه باید حكم را از ادله شرعی استنباط و استخراج نماید، آن حكم استنباط شده همانطور كه می تواند مطابق واقع ـ و به عبارت دیگر حكم واقعی الهی ـ باشد، احتمال خطا هم در آن هست؛ ولی از آنجا كه به طریقی استنباط شده كه خود شرع مقرر فرموده، در حقیقت انسان ـ یعنی مجتهد ـ در عمل به آن معذور است.
به عبارت دیگر، حكم استنباطی مجتهد در صورت خطا حكم ظاهری خداوند، و مبرئ ذمه مكلفین است.
شاید این عبارت جامع مطلب فوق باشد كه "ما موظف هستیم به آن حكمی كه از ادله مورد تأیید شرع به دست می آید عمل كنیم، و لو اینكه در واقع، حكم واقعی الهی نباشد"؛ بدین بیان كه هر مجتهدی اگر حكمی را كه استنباط كرده معلوم شود كه همان حكم واقعی بوده و بعبارتی او راه صواب را پیموده است، فهو المطلوب، و اجر و پاداش هم دارد؛ و اگر معلوم شود كه او به خطا رفته و حكمی كه او داده است حكم واقعی نبوده است، او معذور است و عقاب نمی شود، چرا كه بر اساس ادله موجود به این نتیجه رسیده است.
3) هر جا پای غیر معصوم به میان آمد، تفاوت برداشت و احتمال خطا امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. ولی باید توجه داشت كه با توضیحی كه گذشت، این غیر از تفسیر به رأی و رجوع به ذوق شخصی در بیان حكم دین است. در اجتهاد شیعی، مجتهد دقیقا پا به پای مدارك شرع قدم برمی دارد و در راهی می رود كه متن دین او را بدان فراخوانده است؛ و اما این كه احیانا مجتهدی در فهم یك متن و یا تشخیص بعضی مصادیق، با مجتهد دیگر اختلاف پیدا كند امری گریزناپذیر است. ادعای مجتهدین هیچگاه وصول به واقع نیست، ولی آنها به این اطمینان دارند كه راه آنان در استنباط احكام شرع راهی است كه رضایت الهی را در پی دارد.
نمی دانیم بیان ما وافی به مقصود شما بود یا نه؟ متواضعانه از شما می خواهیم كه اگر مطلبی بازمانده، به ما گوشزد كنید و توضیح بخواهید.
پیروز باشید.
مشاور :
موسسه ذکر
| پرسش :
يکشنبه 15/4/1382
| پاسخ :
يکشنبه 15/4/1382
|
|
|
0
سال
|
معارف اسلامي
| تعداد مشاهده:
87 بار