• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
کد: 12320

پرسش

به نام خدا
من از خودم بدم می آید.من لیاقت هیچ چیز را ندارم و وقتی كه بچه های كنار خیابان را میبینم بیشتر از خودم بدم میآید چون آنها از من لایق ترند .
رفتارم مثل خول و چلا و كودنا می مونه و این من را آزار می ده از اینكه خانواده ام به خاطر كودن بازی ها و نفهمیهایم توی دردسرل می افتن ونمی توانم باعث افتخارشان شوم.مثل انسان رفتار درست و منطقی دگاشته باشم مادرم همش به خاطرم حرص می خوره كه چرا دخترم باید این جوری باشه؟از اسمم خجالت می كشم چون می بینم لیاقت آن را ندارم.گاهی وقتها یه هویی میزنه به سرم و همش دوست دارم همه چیز را خراب كنم همه را بزنم یك گوشه بنشینم و گریه كنم آدم بی ظرفیت و سطحی نگری ام.منفی گرا ه ام.دوست دارم از هر چیز ایراد بگیرم بداخلاق و كم حرفم.
به نظر خودم آدم باهوشی هستم كه از فكرش استفاده نمی كنه.دیگه از درس و مدرسه بدم اومده.دیوانه شدم و خسته.همش به دیده منفی به اطرافیانم نگاه می كنم.انگار همه می خوان منو نابود كنند.

پاسخ

سلام ،
این همه توضیح دادی ولی ننوشتی كه چه رفتاری داری كه باعث می شود خانواده ات به دردسر بیفتند ؟ مگر شما چه جوری هستید كه مادرتان به خاطر شما حرص می خورد ؟ مگر شما چه كرده اید ( یا نكرده اید ) كه بچه های كنار خیابان از شما لایق ترند؟
از كجا قضاوت می كنید كه بی ظرفیت ، سطحی نگر ، منفی گرا ، بداخلاق و كم حرف هستید ؟ و باهوش ؟
خانواده از شما چه توقعی دارد كه قادر به برآوردن آن نیستید؟ راستی فرزند چندم هستی ؟ وضعیت تحصیلی ات چطور است ؟
مشاور اجتماعی

مشاور : خانم پاكرو | پرسش : چهارشنبه 11/4/1382 | پاسخ : چهارشنبه 11/4/1382 | | | 0 سال | پای درد و دل شما | تعداد مشاهده: 95 بار

تگ ها :

UserName