ÒäÏíäÇãå حضرت زهرا (س)
  
   
1.
مقدمه
 
2.
دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )             
3.
چگونگی ازدواج 
فاطمه ( ع ) و علی ( ع )             
4.
از 
شادی تا اندوه         مقدمه 
بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) 
محبوبترين       
چهره دينی ، علمی ، ادبی ، تقوايی و اخلاقی در ميان مسلمانان و ديگر مردم 
جهان به       
شمار مي رود . شخصيت فاطمه زهرا ( ع ) سيده نساء العالمين ( سرور زنان جهان 
)      
اسوه و الگويی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضيلت است .      
در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصيت ممتاز      
عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسين ( ع ) 
سرور      
شهيدان تربيت يافتند ، و نيز زينب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و      
نمونه يکتا در سخنوری و حق طلبی که پيام حسينی و حماسه عاشورا را در جهان 
اعلام       
کرد و نقاب شرک و ريا و پستی و دنياپرستی را از چهره يزيد و يزيديان به يک 
سو      
زد . کيست که نداند که مادر در تربيت فرزندان بويژه دختران ، سهم بسيار 
زيادی      
دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت 
و      
کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت .      
پدر و مادر : فاطمه يگانه دختر بازمانده پيغمبر ( ص ) از خديجه کبری      
مي باشد . چه بگويم درباره پدری که پيغمبر خاتم و حبيب خدا و نجات دهنده 
بشر از      
گمراهی و سيه کاری بود ؟ چه بگويم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات 
اخلاقی      
او نيست ؟ و فصيحان و بليغان جهان در توصيف سجايای او عاجز مانده اند ؟ و 
اما      
مادرش خديجه دختر خويلد از نيکوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در      
دوره اسلامی نخستين زنی که به پيامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ايمان آورد و آن 
چه       
از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - کريمانه بذل کرد .      
درجه وفاداری خديجه ( ع ) نسبت به پيامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و      
هستي اش ، تاريخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پيامبر اکرم نيز 
تا      
خديجه زنده بود زنی ديگر نگرفت و پيوسته از فداکاريهای او ياد مي کرد .      
از عايشه ، زوجه پيامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هيچ يک       
از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمي رسيد . رسول الله ( ص ) پيوسته از او 
به       
نيکی ياد مي کرد و به حدی او را محترم مي شمرد که گويا زنی مانند خديجه 
نبوده       
است " .      
عايشه سپس نقل مي کند : روزی به پيغمبر ( ص ) گفتم : او بيوه زنی بيش       
نبوده است ، پيغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پيشاني اش برآمد . سپس       
فرمود : به خدا سوگند بهتر از خديجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم 
کافر و      
بت پرست بودند ، او به من ايمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و 
دروغگويی      
نسبت مي دادند ، او مرا تصديق کرد ، روزی که همه از من روی مي گردانيدند ، 
خديجه       
تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بی دريغ خرج کرد 
.      
خداوند از او دختری به من بخشيد که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . 
عايشه سپس       
مي گويد : به پيغمبر عرض کردم از اين سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته 
خود پشيمان       
شدم .      
باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنين مادری داشت و چنان پدری .      
گفته اند : خديجه از پيغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد :      
قاسم که کنيه ابو القاسم برای پيغمبر از همين فرزند پيدا شد . وی قبل از      
بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله يا طيب که او هم قبل از بعثت فوت شد .      
طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زينب که به ازدواج       
ابو العاص درآمد . رقيه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان 
ازدواج       
کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نيز به ازدواج عثمان - پس 
از      
رقيه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به       
ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره اين 
ازدواج       
پر شوکت و برکت است .      
ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بيستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت مي 
دانند      
که در مکه اتفاق افتاد . بنابراين در هنگام هجرت ، سن آن بانوی يگانه نزديک 
نه       
سال بوده است .      
نامها و لقبهايی که فاطمه ( ع ) دارد ، همه بازگوينده صفات و سجايای      
ملکوتی اوست ، مانند : صديقه طاهره ، زکيه ، زهرا ، سيدة النساء العالمين و 
خير      
النساء و بتول ... .      
کنيه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنين ، ام الائمة ... .      
و شگفت تر از همه " ام ابيها " يعنی " مادر پدرش " مي باشد که نشان دهنده       
علاقه بسيار زياد فاطمه ( ع ) است به پدر بزرگوارش و اين که با همه کمی سن 
از      
آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکيه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند 
خديجه       
برای پدر بزرگوارش بوده است .      
لقب ام ابيها را پيغمبر ( ص ) به دختر عزيزش عنايت کرد . چون کلمه       
" ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار مي رود و مانند " ام       
الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زيانها و بديها ) مي گويند و " ام 
القری "      
که به مکه معظمه گفته مي شد ، بنابراين ام ابيها به معنی  منشأ و اصل 
و مظهر نبوت       
و ولايت است ، و براستی زهرا ( س ) درخت سايه گستری بود که ميوه های شيرين       
امامت و ولايت را به بار آورد .      
 دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )
فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خديجه بود - 
در جود و
بخشش و بلندی نظر و حسن تربيت وارث مادر و در سجايای ملکوتی وارث پدر و      
همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز      
خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پيامبر ( ص ) نقشی نبسته و از 
ناپاکی      
دوران جاهليت و بت پرستی به دور بود .      
نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال ديگر را در کنار شوهر      
گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی  در نشر تعليمات اسلام و 
خدمات       
اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربيت فرزند و کار      
و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار مي گذشت . فاطمه ( ع ) دختری است که 
در      
مکتب تربيتی اسلام پرورش يافته و ايمان و تقوا در ذرات وجودش جايگزين شده       
بود.      
فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربيت شد و علوم و معارف الهی را      
از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ، در خانه شوهر به مرحله       
عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانويی آزموده که تمام دوره 
های زندگی را      
گذرانده باشد - به اهل خانه و آسايش شوهر و تربيت فرزندان - توجه مي کرد و 
نيز      
آنچه را در بيرون خانه مي گذشت ، مورد توجه قرار مي داد و از حق خود و 
شوهرش       
دفاع مي کرد .      
  چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی  ( ع )
از آغاز معلوم بود و همه مي دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر 
( کفو ) فاطمه 
دختر پيامبر عاليقدر اسلام نيست . با وجود اين ، بسياری از ياران و 
کسانی که خود      
را به پيغمبر ( ص ) نزديک احساس مي کردند ، به اين وصلت چشم داشتند و اين       
آرزو را در دل مي پروردند .      
نوشته اند : پس از اين آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع )      
مي گفتند : چرا برای ازدواج با يگانه دختر پيغمبر ( ص ) اقدام نمي کنی ؟      
حضرت علی ( ع ) مي فرمود : چيزی ندارم که برای  اين منظور قدم پيش نهم 
.      
آنان مي گفتند : پيغمبر ( ص ) از تو چيزی نمي خواهد .      
سرانجام حضرت علی ( ع ) زمينه را برای  طرح اين درخواست آماده ديد .      
روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حيا مانع ابراز مقصود شد .      
نوشته اند دو سه بار اين عمل تکرار گرديد . سومين بار پيغمبر اکرم ( ص ) از 
علی      
( ع ) پرسيد : آيا حاجتی داری ؟      
علی ( ع ) گفت : آری . پيغمبر فرمود : شايد برای خواستگاری زهرا آمده ای ؟      
علی عرض کرد : آری . چون مشيت و امر الهی بر اين کار قرار گرفته بود و 
پيامبر      
از طريق وحی بر انجام دادن اين مهم آگاه شده بود ، مي بايست اين پيشنهاد را 
با      
دخت گراميش نيز در ميان بگذارد و از نظر او آگاه گردد .      
پيامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب مي شناسی ، علی      
نزديکترين افراد به من مي باشد . در اسلام ، سابقه فضيلت و خدمت دارد . من 
از      
خدا خواستم برای  تو بهترين شوهر را برگزيند .      
خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است . بگو چه نظر داری ؟      
فاطمه ساکت ماند . پيغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای      
تکبيرش بلند شد . آن گاه پيامبر ( ص ) بشارت اين ازدواج را به علی ( ع )      
فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از 
اصحاب       
بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و اين ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است 
که       
علی ( ع ) جز يک شمشير و يک زره و شتری برای  آب کشی چيزی در اختيار 
نداشت .      
پيغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشير را برای  جهاد نگه دار ، شترت را 
هم برای      
آب کشی و سفر حفظ کن ، اما زره خود را بفروش تا وسايل ازدواج فراهم شود .      
پيغمبر ( ص ) به سلمان فرمود : اين زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد 
درهم       
فروخت . سپس گوسفندی را کشتند و وليمه عقد ازدواج دادند . اين جشن در ماه 
رجب       
سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسايلی که به عنوان جهيزيه به خانه فاطمه 
زهرا      
( ع ) دخت گرامی پيامبر ( ص ) آورده شده است ، از 14قلم تجاوز نمي کند :      
چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - يک قطيفه - يک طاقه چادر پشمی - 4 بالش -      
يک تخته حصير - قدح چوبی - کوزه گلی - مشک آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی      
- يک طشت لباسشويی - يک آفتابه - يک زوج دستاس و مقداری عطر و بخور . اين       
است جهيزيه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم . 
در      
شب زفاف - به جای خديجه که به جهان باقی شتافته بود ، سلمی دختر عميس 
مواظبت       
از فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اکرم ( ص ) خود شخصا با عده ای از      
مهاجر و انصار و ياران باوفا در مراسم عروسی  شرکت فرمود - از بانک 
تکبير و      
تهليل فضای کوچه های مدينه روحانيتی خاص يافته بود و موج شادی و سرور بر 
قلبها      
مي نشست . پيامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج       
سعادتمند دعای خير کرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد . و بدين سان و با 
همين       
سادگی عروسی بهترين مردان و بهترين زنان جهان برگزار شد .      
 از شادی  تا اندوه 
در سال يازدهم هجری در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پيامبر ( ص ) 
پيش آمد و
چه دردآور بود جدايی اين پدر و دختر - پدری چون پيامبر گرامی که هميشه 
هنگام سفر      
با آخرين کسی که وداع مي کرد و او را مي بوييد و مي بوسيد ، دخت گراميش بود 
و چون       
از سفر بازمي گشت ، اولين ديدار را با دخترش داشت . پيوسته از حالش جويا مي 
شد      
و رازی از رازها را در گوش جانش مي گفت و دختری  که پيوسته از 
کودکی در کنار      
پدر بود و از او پرستاری مي کرد ، گاهی با زنان هاشمی به ميدان جنگ مي 
شتافت تا      
حال پدر را جويا شود . چنانکه در جنگ احد که به دروغ آوازه درافتاد که 
پيامبر      
( ص ) در جنگ کشته شده ، به دامنه کوه احد شتافت و سر و صورت خونين پدر را      
شستشو داد و از خاکستر حصيری که سوخته بود بر جراحات پدر پاشيد و از 
زخمهای آن       
حضرت مواظبت کرد تا بهبود يافت - دختری که لحظه به لحظه که از کارهای      
خانه داری و بچه داری فراغت مي يافت ، به خدمت پدر مي رسيد و از ديدارش 
بهره مند      
مي شد ... آری لحظه جدايی اين چنين پدر و دختری  فرارسيد و چه زود 
فرارسيد .      
پيامبر ( ص ) در بستر بيماری افتاد و رنگ رخسارش نمايانگر واپسين لحظات       
عمرش بود .      
عايشه روايت مي کند که پيغمبر ( ص ) در حالت جان دادن و آخرين رمقهای      
حيات ، دختر عزيزش فاطمه ( ع ) را خواست و نزديکش نشانيد و در گوش او رازی      
گفت که فاطمه سخت به گريه افتاد . پس از آن سخن ديگری گفت که ناگهان چهره       
فاطمه شکفته شد . همگان از ديدن اين دو منظره متضاد متعجب شدند . راز اين       
رازگويی را از حضرت فاطمه زهرا خواستند ، فرمود : نخست پدرم خبر مرگ خود را      
به من گفت ، بسيار محزون شدم و عنان شکيبايی از دستم بشد ، گريه کردند ، او 
نيز      
متأثر شد ، ديگر بار در گوشم گفت : دخترم ! بدان تو نخستين کسی از خانواده 
هستی      
که به زودی به من ملحق خواهی شد . به شنيدن اين بشارت خوشحال شدم . پدرم 
فرمود      
راضی  هستی که " سيده نساء العالمين و سيده نساء هذه الامة " باشی ؟ 
فاطمه گفت :      
به آنچه خدا و تو بپسنديد راضي ام .      
باری ، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان اين امت - اين نو گل خندان باغ       
رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، زود پر پر شد و چندی بعد از پدر بزرگوارش 
به       
وی پيوست . وه که چه کوته بود عمر آن ملکه اسلام .      
آری ، مرگ پدری مهربان و دگرگونيهايی  که پس از رسول خدا ( ص ) روی      
نمود ، روح و جسم دختر پيغمبر ( ص ) را آزرده ساخت . وی در روزهايی که پس 
از      
مرگ پدر زيست ، پيوسته رنجور ، پژمرده و گريان بود . هرگز رنج جدايی پدر را      
تحمل نمي کرد و برای همين بود که چون خبر مرگ خود را از پدر شنيد لبخند زد 
. او      
مردن را بر زيستنی جدا از پدر ، ترجيح مي داد .      
سرانجام ، آزردگيها و ناتوانی تا بدان جا کشيد که دختر پيغمبر ( ص ) در      
بستر افتاد . در مدت بيماری او ، از آن مردان جان بر کف ، از آن مسلمانان       
آماده در صف ، از آنان که هر چه داشتند ، از برکت پدر او بود ، چند تن او 
را      
دلداری دادند و يا به ديدنش رفتند ؟ ظاهرا جز يکی  دو تن از محرومان و 
ستمديدگان       
چون بلال و سلمان کسی از اين بانوی گرانقدر غم خواری  نکرد . اما زنان 
مهاجر بويژه       
انصار ، که از آزردگی و بيماری فاطمه ( ع ) خبر يافتند ، با مهربانی نزد او 
گرد      
آمدند و از او عيادت و دلجويی نمودند . دختر پيامبر ( ص ) در بستر بيماری      
نيز ، در پاسخ کسانی که از او احوالپرسی مي کردند ، سخنانی فصيح و بليغ بر 
زبان       
مي راند . سخنانی که در آن روز ، درد دل و گله و شکوه بانويی داغديده و ستم 
رسيده       
مي نمود ، اما بحقيقت اعلام خطری بود ، که مسلمانان را از تفرقه افکنی و      
فتنه انگيزی در آينده بيم مي داد . باری ، دخت پيامبر ( ص ) گفتنيها را گفت 
و      
بر اثر مصائب جانکاه و دوری از پدر مهربان گرانقدرش رسول مکرم ( ص ) به       
" گلشن رضوان " شتافت .