- نبود نقش دو عالم كه رنگ الفت بود
- زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت
-
واژه نامه
- نقش :
تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
Not the picture (of existence) of the two worlds was, when was the colour of love:
First Mesra Translation:
Not at this time, Love's foundation, did Time -- cast.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اثري از دو عالم وجود نداشت كه نشان الفت و وفا بود; روزگار طرح محبت را تازه در اين زمان نريخته است ،دو عالم مقصود دنيا و آخرت است ، مي گويد پيش از آنكه دنيا و آخرتي به وجود آيد محبت وجود داشت ، و اين مضمون اشاره به جاذبه و اتحاد ميان خالق و مخلوق دارد، چنانكه سعدي مي گويد:پيش از آب وگل من در دل من مهر تو بود با خود آوردم از آنجا نه به خود بربستماين عقيده عرفاني كه روح آدمي پيش از اتصال به بدن و آمدن به عالم خاكي در عالم علوي وجود داشته و به روح كلي جهان متعلق بوده و مهر مي ورزيده ، ظاهراً انعكاسي است از افكار افلاطون در عرفان ايراني ، حكيم يوناني معتقد است : روح انسان در عالم مجردات پيش از ورود به دنيا حقيقت زيبائي و حسن مطلق يعني خير را بي پرده و حجاب ديده است ، پس در اين دنيا چون حسن ظاهري و نسبي و مجازي را مي بيند، از آن زيبائي مطلق كه پيش ازين درك نموده ياد مي كند، غم هجران به او دست مي دهد و هواي عشق او را بر مي دارد فريفته جمال مي شود و مانند مرغي كه در قفس است مي خواهد به سوي او پرواز كند، عواطف و عوالم محبت همه همان شوق لقاي حق است ، اما عشق جسماني مانند حسن صوري مجازي است و عشق حقيقي سودائي است كه به سر حكيم مي زند و همچنانكه عشق مجازي سبب خروج جسم از عقيمي و مولد فرزند و مايه بقاي نوع است ، عشق حقيقي هم روح و عقل را از عقيمي رهائي داده مايه ادراك اشراقي و دريافتن زندگي جاوداني يعني نيل به معرفت جمال حقيقت و خير مطلق و زندگاني روحاني است ،،، **