حضرت فاطمه (س)
:
بهترين شما كساني هستند كه در برخورد با مردم نرم تر و مهربان ترند و با همسرانشان مهربان و بخشنده اند .
خياركم ألينكم مناكبه و أكرمهم لنسائهم .
دلائل الامامه طبري ، ص 7
حضرت فاطمه (س)
:
اگر روزه ، زبان و گوش و چشم و دست و پاي روزه دار را از ارتكاب اعمال ناپسند حفظ نكند ، روزه را مي خواهد چه كند ( و به چه دردش مي خورد ) .
ما يصنع الصائم بصيام إذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه .
مستدرك الوسائل ، ج 7 ، ص 366
امام سجاد (ع)
:
و سپاس خداي را كه به محمد پيغمبرش - صلي الله عليه و آله - بر ما منت نهاد ( او را به ما ارزاني داشت ) منتي كه امتهاي گذشته و مردم پيش از ما از آن بي بهره بودند به قدرت و توانايي كه از چيزي هر چند بزرگ باشد ناتوان نيست و چيزي از آن نمي رهد اگر چه خرد باشد ( و او در و سپاس خداي را عطف است به آنچه در دعاي يكم بيان شد ، زيرا امام - عليه السلام - اين دعا را به آن وصل مي نموده ، چنان كه از ظاهر عنوان اين دعا به دست مي آيد ، يا اين كه واو استيناف است ، و اين جمله از دعا اشاره است به قول خداي تعالي " سوره 3 ، آيه 164 " : لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم و يعلمهم و الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين يعني خدا بر اهل ايمان منت نهاد كه فرستاده اي از خودشان در ميان آنها برانگيخت كه بر آنان آيات او را بخواند و آنها را پاك گرداند و كتاب و حكمت " احكام و حقايق " را بياموزد هر چند از آن پيش در گمراهي آشكار بودند )
و الحمد لله الذي من علينا بمحمد نبيه - صلي الله عليه و اله - دون الامم الماضية و القرون السالفة ، بقدرته التي لا تعجز عن شي ء و إن عظم ، و لا يفوتها شي ء و إن لطف .
صحيفه سجاديه
امام حسن (ع)
:
سفاهت ، به پستي گراييدن و با گمراهان نشستن است .
السفه اتباع الدناة ومصاحبة الغواة .
بحار الانوار ، ج 78 ، ص 115
امام علی (ع)
:
[1] درباره ايمان از آنحضرت سؤال شد در پاسخ فرمود : ايمان برچهار پايه استوار است : [2] بر صبر و يقين و عدالت و جهاد .و صبر بر چهار شعبه تقسيم میشود . [3] بر اشتياق ،ترس ،زهد و انتظار : [4] کسی که مشتاق بهشت باشد از شهوات و تمايلات سرکش برکنار مي رود و آن کس که از آتش جهنم بيمناک باشد از محرمات دوریمي گزيند [5] کسيکه در دنيا زاهد باشد مصيبتها را ناچيز مي شمرد . و آن کس که منتظر مرگ باشد برای انجام اعمال نيک سرعت مي گيرد . [6] يقين نيز بر چهار قسمت است : بر بينش در هوشياری و زيرکی[7] رسيدن به دقايق حکمت پندگرفتن از حکمتها و توجه به روش پيشينيان : [8] کسیکه هوشيار و بينا باشد حکمت و دقايق امور برايش روشن مي شود و کسیکه دقايق امور و حکمت برايش روشن شد عبرت فرامي گيرد [9] و کسیکه درس عبرت فراگيرد گويا هميشه با گذشتگان بوده است . [10] عدالت نيز چهار شعبه دارد : دقت در فهم غور در علم [11] و دانش قضاوت صحيح و حلم و بردباری ثابت و پا برجا . بنابراين آن کس که خوب بفهمد به اعماق دانش آگاهی پيدا مي کند [12] و کسیکه به عمق علم برسد سيراب از سرچشمه احکام باز مي گردد . [13] و آن کس که حلم و بردباری داشته باشد در کار خود تفريط و کوتاهی نمي کند و در ميان مردم با آبرومندی و ستودگی زندگی خواهد کرد . جهاد نيز چهار شعبه دارد : [14] امر به معروف ، نهی از منکر صدق و راستی در معرکه نبرد [15] و کينه و دشمنی با فاسقان : آن کسیکه امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم کرده [16] و کسیکه نهیا ز منکر نمايد بينی کافران را بر خاک ماليده هر کس در معرکه نبرد صادقانه بايستد وظيفه اش را انجام داده [17] و آن کسی که فاسقان را دشمن دارد و بخاطر خدا خشم گيرد خداوند بخاطر او خشم و غضب مي کند و او را در روز قيامت خشنود مي سازد . [18] کفر نيز بر چهار پايه قرار دارد : دنبال او هام رفتن به گمان کنجکاوی از اسرار 00 [1] جنگ و ستيز با مردم انحراف از حق و پيروی از هوی و هوس : آن کس که به دنبال اوهام و جستجوی اسرار ديگران برود به حق باز نمي گردد [2] و کسی که در اثر جهل به نزاع و ستيز برخيزد همواره از شناخت حق محروم خواهد ماند و کسیکه از راه حق منحرف شود و به دنبال هوسها برود نيکیدر نزد او بد [3] و بدیدر پيش او خوب جلوه مي کند و گرفتار مستی گمراهی مي گردد [4] و آن کس که به عناد و لجاج پردازد راهها برايش پر از سنگ و ناهموار و کارها بر او سخت و پيچيده مي شوند و در تنگنا قرار مي گيرد . [5] شک نيز بر چهار شعبه است : بر مراء و جدال ترس ترديد [6] و خودباختگی آن کسیکه مجادله و لجاجت در بحث را عادت خويش قرار بدهد هرگز از تاريکی شک به روشنائی يقين گام نمي نهد [7] هر کس از آينده بترسد به قهق را برمي گردد [8] و آن کس که در ترديد و دو دلی باشد و نتواند تصميم بگيرد زير سم شيطانها له خواهد شد [9] و آن کس که در برابر وسائلیکه هلاکت دنيا و آخرت در آن است خود باخته شود در هر دو جهان هلاک خواهد شد . [10] شريف رضی مي گويد : سخن امام [ ع ] هنوز دنباله داشت که ما برای طولاني نشدن و خارج شدن از منظور در اين باب [ که جمع آوری سخنان کوتاه امام است ] از بقيه صرف نظر کرديم .
31 - [1] و سئل عن الايمان ، فقال : الايمان علی اربع دعائهم : [2] علی الصبر ، و اليقين ، و العدل ، و الجهاد و الصبر منها علی اربع شعب : [3] علی الشوق ، و الشفق ، و الزهد ، و الترقب : [4] فمن اشتاق الی الجنه سلا عن الشهوات ، و من اشفق من النار اجتنب المحرمات ، [5] و من زهد فی الدنيا استهان بالمصيبات ، و من ارتقب الموت سارع الی الخيرات [6] و اليقين منها علی اربع شعب : علی تبصره الفطنه ، [7] و تاول الحکمه ، و موعظه العبره ، وسنه الاولين [8] فمن تبصر فی الفطنه تبينت له الحکمه ، و من تبينت له الحکمه عرف العبره ، [9] و من عرف العبره فکانما کان فی الاولين [10] و العدل منها علی اربع شعب : علی غائص الفهم ، و غور العلم [11] و زهره الحکم ، و رساخه الحلم ، فمن فهم علم غور العلم ، [12] و من علم غور العلم صدر عن شرائع الحکم ، [13] و من حلم لم يفرط فی امره و عاش فی الناس حميدا الجهاد منها علی اربع شعب : [14] علی الامر بالمعروف ، و النهی عن النمکر ، و الصدق فی المواطن ، [15] و شنان الفاسقين : فمن امر بالعروف شد ظهور المؤمنين ، [16] و من نهی عن المنکر ارغم انوف الکافرين و من صدق فی المواطن قضی ما عليه ، [17] و من شنی ء الفاسقين و غضب لله ، غضب الله له و ارضاه يوم القيامه [18] و الکفر علی اربع دعائهم : علی التعمق ، [1] و التنازع ، و الزيغ ، و الشقاق : فمن تعمق لم ينب الی الحق ، [2] و من کثر نزاعه بالجهل دام عماه عن الحق ، و من زاغ ساءت عنده الحسنه ، [3] و حسنت عنده السيئه ، و سکر سکر الضلاله ، [4] و من شاق و عرت عليه طرقه ، و اعضل عليه امره ، و ضاق عليه مخرجه [5] و الشک علی اربع شعب : علی التماری ، و الهول ، و التردد ، [6] و الاستسلام : فمن جعل المراء ديدنا ، لم يصبح ليله ، [7] و من هاله ما بين يديه نکص علی عقبيه ، [8] و من تردد فی الريب ، وطئته سنابک الشياطين ، [9] و من استسلم لهلکه الدنيا و الاخره هلک فيهما [10] قال الرضی : و بعد هذا کلام ترکنا ذکره خوف الاطاله و الخروج عن الغرض المقصود فی هذا الباب
نهج البلاغه
امام حسین (ع)
:
از امام حسين (ع ) پرسيدند: يا ابن رسول الله روزگار را چگونه مي گذراني ؟ فرمودند: روزگار را در حالتي مي گذرانم كه پرودگار بزرگ ناظر بر اعمال من است و آتش جهنم را در پيش روي خود مشاهده مي كنم . مرگ در تعقيب من است و از گير حساب بازپسين رهايي ندارم و در گرو اعمال خويشتن مي باشم . آنچه دلم بخواهد، نمي شود و قدرت دفع مكروهي از خويشتن ندارم . كارها در دست ديگري است ، اگر اراده كند عذابم فرمايد و اگر بخواهد، مورد عفوم قرار مي دهد. بنابر اين كدام مسكين است كه از من درمانده تر باشد؟
سئل الحسين بن علي (ع ) فقيل له : كيف أصبحت يا ابن رسول الله ؟ قال (ع ) : أصبحت و لي رب فوقي، و النار أمامي، و الموت يطلبني، و الحساب محدق بي، و أنا مرتهن بعملي، لا أجد ما أحب ، لا أدفع ما أكره ، و الأمور بيد غيري، فإن شاء عذبني و إن شاء عفا عني، فأي فقير أفقر مني؟
بحار الانوار، ج 78، ص 116
امام باقر (ع)
:
چه بسيار خوب است نيكي ها پس از بدي ها ، و چه بسيار بد است بدي ها پس از نيكي ها .
ما احسن الحسنات بعد السيئات ، و ما اقبح السيئات بعد الحسنات
امام صادق (ع)
:
اگر شخصي از شما چنانچه از مرگ مي گريزد از روزيش بگريزد روزيش به او مي رسد همچنان كه مرگ به او مي رسد .
لو أن احدكم فر من رزقه كما يفر من الموت لادركه رزقه كما يدركه الموت .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 95 - 96
امام کاظم (ع)
:
تدبير نيمي از زندگي است .
التدبير نصف العيش
تحف العقول ، ص 425
امام رضا (ع)
:
بر شما باد راز پوشي در كارهاتان در امور دين و دنيا . روايت شده كه " افشاگري كفر است " و روايت شده " كسي كه افشاي اسرار مي كند با قاتل شريك است " و روايت شده كه " هرچه از دشمن پنهان مي داري ، دوست تو هم بر آن آگاهي نيابد "
عليكم في أموركم بالكتمان في أمور الدين و الدنيا ، فإنه روي " أن الإذاعة كفر " و روي " المذيع و القاتل شريكان " و روي " ما تكتمه من عدوك فلا يقف عليه وليك "