• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : البقرة  آیه شماره : 30
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 33
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 33
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : البقرة  آیه شماره : 140
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِـي هَـَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
سوره : البقرة  آیه شماره : 259
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 36
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : آل عمران  آیه شماره : 167
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
سوره : النساء  آیه شماره : 25
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النساء  آیه شماره : 45
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 61
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المائدة  آیه شماره : 116
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 50
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 58
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 117
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 117
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 119
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانعام  آیه شماره : 124
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاعراف  آیه شماره : 62
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاعراف  آیه شماره : 188
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يونس  آیه شماره : 40
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : هود  آیه شماره : 31
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : هود  آیه شماره : 31
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 86
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : يوسف  آیه شماره : 96
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النحل  آیه شماره : 101
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النحل  آیه شماره : 125
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النحل  آیه شماره : 125
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاسراء  آیه شماره : 25
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاسراء  آیه شماره : 47
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاسراء  آیه شماره : 54
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاسراء  آیه شماره : 55
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاسراء  آیه شماره : 84
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الكهف  آیه شماره : 19
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الكهف  آیه شماره : 21
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الكهف  آیه شماره : 22
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الكهف  آیه شماره : 26
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : مريم  آیه شماره : 70
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : طه  آیه شماره : 104
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الحج  آیه شماره : 68
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : المؤمنون  آیه شماره : 96
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الشعراء  آیه شماره : 188
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : القصص  آیه شماره : 37
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : القصص  آیه شماره : 56
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : القصص  آیه شماره : 85
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : العنكبوت  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الزمر  آیه شماره : 70
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الاحقاف  آیه شماره : 8
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : ق  آیه شماره : 45
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النجم  آیه شماره : 30
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النجم  آیه شماره : 30
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النجم  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : النجم  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ
سوره : الممتحنة  آیه شماره : 1
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
سوره : الممتحنة  آیه شماره : 10
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : القلم  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : القلم  آیه شماره : 7
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»
سوره : الانشقاق  آیه شماره : 23
ریشه کلمه : علم
فعل : عِلم
معنی : دانستن، ياد گرفتن، دانش، اظهار، روشن كردن، دليل، حجّت، برهان «عّلام» و «عَليم» بسيار دانا «تعلّم» آموختن، يادگرفتن «تعليم» ياد دادن، آموختن «عِلم» دليل، حجّت، برهان «عَلَم» نشانه، علامت، کوه «عالَم» (به فتح لام) همه مخلوقات. «عالمين» خردمندان، انسانها، مخلوقات، جهانيان
توضیح : «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است. عَلَم اثر و نشانه‏اي ست كه چيزي با آن معلوم مى‏شود. مثل عَلَم لشكر و عَلَم طريق (نشانه راه) كوه را به جهت معلوم بودنش علم گفته‏اند جمع آن اعلام است. علم به لفظ مفرد در قرآن نيامده است. عالم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد مثل نفر و جيش مخلوقات را از آن عالم گويند كه علامت وجود خالق متعال‏اند و در عرف به هريك از اصناف مخلوق عالم مي گويند مثل عالم انسان، عالم نبات، عالم حيوان. خلاصه آنكه عالم به معنى همه مخلوقات است. لفظ «عالم» در قرآن به كار نرفته و فقط «عالَمين» آمده، مراد از آن گاهى همه مخلوقات است مثل [فاتحه:2] و گاهى مراد انسان هاست. مثل [بقره:122] «علامات» نشانه ها، جمع «علامت»