• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : النساء  آیه شماره : 94
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : الاعراف  آیه شماره : 169
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
سوره : الانفال  آیه شماره : 67
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
سوره : النور  آیه شماره : 33
ریشه کلمه : عرض
فعل : عرض
معنی : «عَرض» ظهور، اظهار ، نشان دادن، عرضه کردن، آشکار کردن، وسعت داشتن، به نظر رساندن «اعراض» روگردانى، پشت کردن، دوري «تعريض» ضد تصريح، به كنايه سخن گفتن، «عريض» وسيع ، پهنا، گستره، كثير «عارض» ظاهر شونده ، ابري که سراسر آسمان را بگيرد «عَرَض» مال، کالا، بهره، چيز ناپايدار
توضیح : بر هر چيز ناپايدار عرض گويند و در قرآن به متاع دنيا اطلاق شده مثل [انفال:67] «عُرضه» در معرض، دستاويز