سوره : 
البقرة
 آیه شماره : 
152 
 
ریشه کلمه :
ذكر 
 
فعل : 
ذِكر 
  معنی :
ياد كردن، خواه با زبان باشد يا با قلب، نام بردن، نعمت و پاداش دادن 
عبادت، نماز، کتب آسماني، پيامبر، وحي، اهميت و شرف
«تذكّر» يادآوري و توجه دادن، پند داد
«تذکير» يادآوري، به خاطر آوردن، توجه دادن
«ادّکار» يادآوري، پند پذيرفتن
  توضیح :
راغب مىگويد: گاهى مراد از ذكر هيئت نفسانى است كه شخص به واسطه آن مىتواند آن چه از دانائى به دست آورده حفظ كند و آن مانند حفظ است الا آنكه حفظ به اعتبار نگهداشتن و ذكر به اعتبار حاضر كردن آن در ذهن است. و گاهى به حضور چيزي در قلب و همچنين به قول و گفتار اطلاق مىشود. 
«ادكّر» در اصل «اذتكر» است تاء افتعال به دال مبدل شده و اولى در دومى ادغام گرديده است هكذا «مدّكر» در اصل «مذتكر» است. 
«اهل ذكر» اهل كتاب از يهود و نصارى هستند  در بعضى از روايات آمده كه ائمه «عليهم السلام» فرمودهاند: اهل ذكر مائيم.  امام باقر «عليه السلام» نقل كرده كه به آن حضرت گفتم: در نزد ما كسانىاند گمان مىكنند قول خدا «فَاسْئَلوُ اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَموُنَ» آنهايهود و نصارىاند فرمود: آن وقت شما را به دين خود دعوت مىكنند. مىگويد سپس امام «عليه السلام» به سينه خود اشاره فرمود و گفت: مائيم اهل ذكر مائيم سؤال شدگان و مىگويد: امام فرمود: ذكر قرآن است.