• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : البقرة  آیه شماره : 164
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : المائدة  آیه شماره : 96
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الانعام  آیه شماره : 59
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الانعام  آیه شماره : 63
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الانعام  آیه شماره : 97
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الاعراف  آیه شماره : 163
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : يونس  آیه شماره : 22
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : ابراهيم  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الاسراء  آیه شماره : 66
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الاسراء  آیه شماره : 67
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الاسراء  آیه شماره : 70
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الكهف  آیه شماره : 61
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الكهف  آیه شماره : 63
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الكهف  آیه شماره : 79
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : طه  آیه شماره : 77
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الحج  آیه شماره : 65
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : النمل  آیه شماره : 63
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الروم  آیه شماره : 41
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : لقمان  آیه شماره : 31
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الشورى  آیه شماره : 32
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الطور  آیه شماره : 6
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الرحمن  آیه شماره : 24
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.