• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : البقرة  آیه شماره : 50
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الاعراف  آیه شماره : 138
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : يونس  آیه شماره : 90
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : النحل  آیه شماره : 14
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الشعراء  آیه شماره : 63
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الدخان  آیه شماره : 24
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.
سوره : الجاثية  آیه شماره : 12
ریشه کلمه : بحر
فعل : بَحر
معنی : دريا، آب وسيع، شکافتن، شکاف دادن، شهر و آبادي کنار دريا، رودخانه پر آب و وسيع
توضیح : «بحر» در اصل هر محل و هر چيز وسيعى است. و به کسي كه معلوماتش وسيع است، گويند: «بحر و متّبحر» و به شترى كه گوشش را مى‏شكافند به جهت سعه شكاف مى‏گفتند: «بحيرة». «بحيرة» در دوران جاهليّت، شتري که پنج بار مى‏زائيد و بچّه پنجمى نر مى‏بود، گوشش را مى‏شكافتند و ديگر سوار آن نمى‏شدند و ذبح نمى‏كردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نمى‏شدند.