امروزه بخشی از معماری داخلی استفاده کردن از سقف کاذب می باشد. که این سقف معمولا برای پوشش دادن سقف های اصلی مورد استفاده قرار می گیرد. هنوز درباره پیشینه این رشته اطلاعات دقیقی در دست نمی باشد. مشخص نیست اولین کسانی که از سقف کاذب استفاده کردند درباره کاربردهای آن چه اطلاعاتی داشته اند. سقف کاذب در مدت زمان کوتاهی در صنعت ساختمان به جایگاه مناسبی دست یافت و استفاده از آن در صنعت ساختمان از دغدغه های پوشش و مخفی نگه داشتن عوامل زیر سقف به حساب می آید.

 

سقف کاذب کناف

یکی از پرکاربردترین سقف های کاذب، سقف کاذب کناف می باشد. سقف کاذب کناف به دلیل سبکی، ارزانی، نصب سریع و انعطاف پذیری بالا امروزه کاربرد زیادی در صنعت ساختمان دارد.

سقف کناف به دو مدل ساده و دکوراتیو تقسیم بندی می شوند.

سقف کناف ساده به نصب پنل های گچی به صورت ساده و مسطح می گفته می شود و سقف کاذب دکوراتیو به سقف های اطلاق می شود که دارای طرح های خاص باشند.

 

سقف کاذب رابیتس

این نوع سقف در رتبه بعدی قرار دارد، جنس رابیتس از فولاد مشبک می باشد که توسط مفتول یا سیم آرماتور بندی به شبکه فرعی متصل شده است.

از ویژگی های مهم این نوع سقف ها این است که اکثر ملات ها به آن می چسبند و از طرفی ترک هم بر نمی دارند.

رابیتس خود به دو دسته مسطح و برجسته تقسیم بندی می شود. برای دهانه های کوچک از رابیتس نوع مسطح و برای دهانه های بزرگ تر از رابیتس نوع برجسته استفاده می کنند. هم چنین برای اندودکاری بر روی دهانه های کولر و تأسیسات نیز از این نوع سقف کاذب استفاده می گردد.

 

سقف کاذب آکوستیک

این نوع سقف کاذب از مصالح مختلفی هم چون پارچه چین دار، پلاک های چوبی ، پلاک های گچی و یا ورقه های مقوایی فشرده سفید رنگ و سوراخ دار تهیه شده است و برای مکان هایی مثل سینما، سالن های سخنرانی و … که نباید انعکاس صوت وجود داشته باشد مورد استفاده قرار می گیرد.

 

سقف کاذب آلومینیومی

جنس این نوع سقف ها از آلومینیوم می باشد و قسمت پشتی آن ها از پشم شیشه پر شده است.

 

سقف کاذب چوبی

این نوع سقف ها دارای دو بخش اصلی و فرعی هستند که قسمت اصلی آن ها از فولاد یا چهارتراش و قسمت فرعی شان از چوب تهیه شده است.

 

سقف کاذب با قطعات پیش ساخته گچی

عموما این سقف ها از جنس آلومینیومی هستند که قطعات داخلی آن ها گچ می باشد. این سقف ها به دلیل نصب سریع و آسان، سبک وزن بودن، تنوع در طراحی، مقاوم بودن در برابر آتش سوزی، ثبات رنگ، امکان تعویض راحت قطعات، رنگ کاری با پرداخت هزینه کم، مقاوم بودن در مقابل ضربه، تهویه مناسب، مقاوم بودن در مقابل صدا و سازگاری با محیط زیست بیش تر مورد استفاده قرار می گیرند.

 

سقف کاذب ترکیبی

از ترکیب چند نوع سقف کاذب تشکیل شده است . قبل از استفاده از این نوع سقف ها باید زیر سازی مناسبی صورت گیرد معمولا از این نوع سقف ها برای فضاهای بسیار وسیع استفاده می شود زیرا جلوه آن زیباتر می شود.

 

سقف کاذب گریلیوم

این نوع سقف ها جزء سقف های دکوراتیو می باشند. جنس آن ها از ورق های آلومینیومی و یا آلیاژی می باشد. نام دیگر آن ها سقف باز است، بعد از این که سقف نصب می گردد چیزی که دیده می شود خانه های مربعی شکل هستند که به صورت پیوسته در کنار هم دیگر قرار گرفته اند. در این نوع سقف ها در قسمت پشت سقف تأسیساتی که به کار رفته است به خوبی مشاهده می شود. این نوع سقف ها را معمولا به صورت منفرد و یا ترکیبی با سقف های دیگر مورد استفاده قرار می دهند. سقف کاذب گریلیوم را توسط مفتول و یا زنجیر به قسمت سقف اصلی وصل می کنند.

 

سقف های کاذب دارای توانایی هستند از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد :

 

آکوستیک کردن فضا

پوشش دادن تأسیسات زیر سقف اصلی

جلوگیری نمودن از اتلاف دما و رطوبت

ایجاد حجم ها دکوراتیو

نورپردازی مناسب با توجه به شرایط کار و زندگی و …

 

یکی از مهم ترین کارکردهای سقف کاذب پوشاندن می باشد. هم چنین از دیگر کارکردهای آن می توان به دکوراتیو و نورپردازی اشاره نمود . در صورتی که قصد دارید دکوراسیون داخلی منزل تان را تغییر دهید به دنبال افراد حرفه ای بگردید و نمونه کارهای قبلی شان را مشاهده کنید و در آخر کار مناسب ترین فرد را با توجه به بودجه ای که در اختیار دارید انتخاب کنید.

 

کناف ایران :

کناف از جمله بزرگترین شرکت های تولید کننده سیستم سازه های خشک در جهان می باشد که بنیان گذار کناف یک شخص آلمانی می باشد ، کناف نام خانوادگی این شخص می باشد که در ایران با نام کناف ایران شناخته شده می باشد.

آغاز ماجرا

 

در اخبار است که اصحاب کهف هفت تن بودند به روزگار دقیانوس در شهر اِفسوس. و دقیانوس جبّاری بود متکبّر، دعوی خدایی کردی، شش مَلِک را مقهور کرد و از هر یکی پسری بگرفت و ایشان را به بندگی می داشت در روزگار فترت رسولان پیش از خروج عیسی علیه السلام . دقیانوس پیش خویش ایشان را به پای کردی و بر مقام مُلکت بنشستی، بر تخت زرین به جواهر بافته، تاج مُرَصَّع بر سر نهاده، و آن مَلِک زادگان به خدمت وی ایستاده.

وقتی از مَلِکی از ملوک اطراف تهدید نامه ای رسید به دقیانوس، دانست که با وی بر نیاید. بترسید از تهدید وی. آن را پنهان می داشت از ارکان مملکت خویش تا روزی که طعام بخورده بود، یکی از ملک زادگان آب بر دست وی می ریخت تا دست بشوید. گربه ای بر بام بدوید، دقیانوس پنداشت که آن مَلِک تاختن آورد، رنگ روی وی [متغیر [گشت و لرزه بر دست و پای وی اوفتاد. غلام در وی نگریست. آن تغیُّر بر وی بدید، به خرد خویش بدانست که او خدایی را نشاید که اگر وی خدا بودی، بدان مقدار واقعه از جا بنشدی. آن را در دل می داشت تا به خانه خویش آمد.

چون ملک زادگان به سرای وی آمدند و خوان بنهادند وی هیچ طعام نخورد. وی را گفتند: تو را چه بودست که طعام نمی خوری امروز؟ وی گفت: اندیشه ای در دل من افتاده است که طعام به گلوی من فرو می نشود. گفتند: آن چه اندیشه است؟ با ما بگو! دانی که ما را از یکدیگر هیچ راز پنهان نیست و نبوده است.

وی با ایشان عهد کرد که آشکارا نکنید، آنگه بگفت که: من چنین حالی دیدم، تغیّر بر روی ملک بدیدم، بدانستم که وی خدایی را نشاید، وی را چه پرستم که وی مقهور است همچون ما. ایشان گفتند: ما را هم این در دل افتاده است. [پس] رازهای معرفت بر یکدیگر بگشادند، نور آشنایی مولی در دل های ایشان پدید آمد. دست از طعام بداشتند، قرار از ایشان بشد، حال بر ایشان بگردید، برخاستند و گفتند: ما را نیز روی نیست اینجا بودن که دقیانوس ما را بکشد و عذاب کند. صواب آن است که بیرون شویم.
هجرت

[پس] روی به کوه نهادند. یکی از آنان گفت: اکنون که از خدمت مخلوق به خدمت خالق آمدیم، صواب آن است که پیاده رویم خاشع وار، همه از اسبان فرو آمدند و اسبان را بگذاشتند، پیاده می رفتند، خوار پای ایشان را مجروح کرد. ایشان که مردمانی بودند در ناز پرورده، هرگز برهنه پای نارفته. چون زمانی در آن کوه و سنگلاخ برفتند، شبان دقیانوس را دیدند با رمه ای عظیم گوسپند.

وی ایشان را گفت: شما که اید و کجا می شوید؟ گفتند: به خدمت خدای هفت آسمان و هفت زمین. شبان گفت: به حق جوانمردی بر شما که مرا با خویشتن ببرید که همه دل من، نور معرفت مولی گرفت و شوق او در دل من به جوش آمد. گفتند: جواب آید برو. گفت: چندان فرو ایستید که من این رمه را به سر بالایی درگذارم تا روی به شهر نهند. این کار بکرد و یا ایشان برفت. سگی بود که وی نیز از پی ایشان می رفت. شبان را گفتند: سگ را بازگردان که سگ خبر دهد، نباید که بانگ کند، از پی وی بیایند ما را باز یابند، شبان گفت: این سگ به راندن من باز نگردد که با من خو کرده است؟ شما او را بانگ بر زنید. یکی از ایشان بانگی بر وی زد و حمله ای برد. سگ [به اذن خدا] با ایشان به سخن آمد که: شما پروردگارتان را تازه شناخته اید و من او را از قدیم می شناسم، پس راندن من برای چیست؟ ایشان را از آن [سخن سگ] عجب آمد. وی را با خویشتن ببردند.

* * *

می رفتند تا به غاری رسیدند. گفتند: در اینجا فرو آییم و تن به خدایْ تسلیم کنیم. بر درِ آن غار دعا کردند که: پروردگارا! بر ما رحمت خویش را بگستر و کار ما را به سامان آور. (کهف، 10) پس وارد شدند، یکسر در نماز ایستادند. لختی نماز کردند، خدای عز وجل خواب بر ایشان افکند و آن سگ ایشان بر آستانه غار بخفت سر بر آستانه غار نهاده، دو چشم خود باز نهاده و خود در خواب خوش خفته. خدای عزّ وجلّ هیبتی بر آن سگ پوشانید تا هیچ چیز زَهره ندارد که در وی نگرد یا پیرامُن آن غار گردد از بیم آن سگ.

چون خدای عز وجل ایشان را همه در خواب کرد، فرشته ای را بر ایشان موکل کرد تا ایشان را از پهلو بر پهلو می گردانْد تا ضعیف نشود اعضای ایشان و دری از مَرْغْزارهای بهشت در آن غار گشاده کرد، تا سیصد و نه سال در آنجا بودند خفته، آنگه ایشان را بیدار کرد. چون برخاستند یکدیگر را پرسیدند که چندست تا ما در این غار خفته ایم؟ یکی گفت: روزی. دیگری نگه کرد، آفتاب هنوز فرو نشده بود، گفت: نه بلکه بعضی از روز.

* * *

چون بیدار شدند ساعتی برآمد، گرسنه شدند، گفتند: هیچ چیز هست تا یکی را به شهر فرستیم تا طعام آرد. شبان گفت: با من درمی چند سیم است. [پس یکی از آنان به نام یملیخا] را بفرستادند و او را حجّت ها برگرفتند که زینهار! کس را از حال ما خبر نکنی و طعامی لطیف [و حلال] آری.

[یملیخا [چون به شهر آمد، حال شهر نه بر آن جمله دید که از پیش دیده بود که حال ها بگشته بود و دقیانوس هلاک شده و مَلِکی دیگر بوده از پس وی. و در آن میان، عیسی علیه السلام بیامده و اهل آن شهر، دین عیسی گرفته و مَلِک ایشان بود پادشاهی مسلمان عادل. یملیخا تعجب می کرد و می آمد تا به بازار آمد. فرا دکان طباخی شد. سیمْ فراوی داد. طباخ آن درم ها دید به ضرب دقیانوس. گفت: گنج یافته ای؟ راست بگو تا این از کجا یافته ای؟…
افشای نشان الهی

یملیخا چون درماند قصه خویش بگفت. طباخ ندانست که وی چه می گوید. در وی آویخت که او را نزد مَلِک برد. ملک او را بپرسید، وی قصه خویش بگفت. ملک هم ندانست که وی چه می گوید. کتاب خوانان را بخواند، از ایشان پرسید. گفتند: ما در کتاب ها خوانده ایم که در روزگار دقیانوس، ملک زادگان بودند، اسلام آوردند و از وی بگریختند. کس را خبر نیست از ایشان که کجااند. صفت ایشان چنین و چنین است.

چون ملک بدانست، وی را بنواخت و منادی فرمود در شهر تا به زیارت ایشان شوند. خلقْ رویْ به کوه نهادند و ملک با همه ارکان مملکت برفت و یملیخا را با خویشتن می برد تا راه نماید ایشان را.

چون نزدیک غار رسیدند، یملیخا گفت: صواب آن است که من از پیش فرا شوم، ایشان را خبر کنم که حال چیست تا نترسند که ایشان پندارند که اینْ روزگار دقیانوس است. مبادا که این جمعیت ببینند و بترسند.

[پس] از پیش برفت و ایشان را در آن غار آگاه کرد که حال بر چه جمله است: دقیانوس از سیصد سال باز هلاک شده و احوال شهر بگشته و مَلِک مسلمان با همه حشم به سلام و دیدار شما می آیند و همه شهر آذین بسته جلوه ما را، صواب چه بینید؟

ایشان گفتند: ما را از دنیا و صحبت خلق بس، نخواهیم؛ یا رب! ما را جان بردار. خدای تعالی ایشان را در آن ساعت جان برداشت، و گویند ایشان را از دیدار خلقْ غایب کرد تا هر چند گشتند و جستند ایشان را باز نیافتند؛ و معروف تر آن است که ایشان را باز یافتند جان برداشته، و سپس بر آن مکان مسجدی بنا کردند.
اصحاب کهف در لغت

«اصحاب» جمع «صاحب» (اسم فاعل) از ماده «ص- ح- ب» و معنای مصدری آن همراهی کردن است و صاحب کسی یا چیزی است که ملازم و همراه کس یا چیز دیگر باشد. [۱] [۲]این ملازمت و همراهی باید عرفاً فراوان باشد. [۳]
«کهف» به معنای شکاف در دل کوه (غار) است؛ امّا برخی لغت دانان [۴] «کهف» را بزرگتر از «غار» دانسته‏اند. اصحاب کهف به معنای «یاران و ملازمان غار» است.
قرآن کریم در آیات ۹تا۲۶ کهف از جوانانی مؤمن نام می‏برد که از آیین بت پرستی دوران خویش بیزاری جستند و با مأوا گزیدن در غار، به رحمت الهی پناه برده و از درگاه او درخواست هدایت کردند. خداوند نیز آنان را به مدت ۳۰۹ سال به خوابی عمیق فرو برد و جایگاه امنی برایشان فراهم ساخت.
اصحاب‏ کهف در منابع مسیحیت

داستان اصحاب کهف از معدود داستانهایی است که بر خلاف بسیاری از داستانهای دیگرِ قرآن، در منابع یهودی به دلایلی از آن یاد نشده است [۵]؛ امّا در منابع مسیحی ذکر شده است. ساختار داستان در منابع مسیحی همگونی خاصی با نقلهای اسلامی دارد و به «هفت خفتگان» و «هفت خفتگان شهر افِسوس» معروف است.
۵۴۴ ,P ,I .loV ,eripmEnamoR ehT fO llaF dnA enilceD ehT nobiG ۸ ۲۷۰ .P ,۲۰ .loV ,acinatirB aidepolcycnE ehT .۱

گیبون، مورخ معروف انگلیسی، داستان اصحاب کهف را چنین نقل می‏کند: هنگامی که مسیحیان گرفتار ستمگریهای امپراتور دیکیوس [۶] بودند، ۷ تن از جوانان اشراف زاده شهر «افسوس» [۷] در غار وسیع و عمیقی در کوهی، در کنار شهر پنهان شدند. امپراتور ستمگر برای نابودی جوانان، فرمان داد دهانه غار را با ساختن تپه مستحکمی از سنگهای بزرگ و ضخیم ببندند. در این حال، جوانان به خوابی عمیق فرو رفتند. این خواب به‏گونه‏ای معجزه آسا ۱۸۷ سال به طول انجامید، بدون آنکه در این مدت به قوای حیاتی ایشان آسیبی برسد. پس از این مدت، بردگان «ادولیوس» [۸]، که وارث کوه مزبور بود، برای احداث ساختمان مجلل روستایی در آن محل، آن سنگهای ضخیم را برداشتند. با برداشتن سنگها، اشعه آفتاب به درون غار نفوذ کرد و عامل بیدار شدن جوانان خفته در غار گردید. آنان که می‏پنداشتند ساعاتی اندک در خواب بوده‏اند احساس گرسنگی کردند، ازاین‏رو بر آن شدند که یکی از آنان به‏طور مخفیانه و ناشناس به شهر بازگردد و غذایی فراهم آورد. آنان «جامبلیکوس» [۹] را برای این کار برگزیدند. امّا این جوان- اگر روا باشد که پس از این خوابِ دراز مدت، نام «جوان» بر وی اطلاق کنیم- نتوانست منظره شهر بومی خود را که پیش‏تر با آن آشنا بود، باز شناسد. هراس او هنگامی فزونی یافت که صلیب بزرگی را بر دروازه بزرگ شهر افِسوس مشاهده کرد. لباس شگفت‏آور و منفرد و لهجه قدیمی و متروک او نانوا را متحیر و سراسیمه کرد. هنگامی که جامبلیکوس پول قدیمی رایج در دوران امپراتور دیکیوس را، به نانوا داد نانوا پنداشت که این جوان به گنجی دست یافته است، ازاین‏رو وی را نزد قاضی برد و در آنجا با تبادل پرسش و پاسخهایی، داستان حیرت‏انگیز و درنگ دراز مدت نزدیک به دو قرن آنان در غار روشن شد. در پی این رخداد، اسقف شهر افِسوس، کاهنان، حاکمان و مردم شهر و حتی خود امپراتور «شیودوسیوس» برای مشاهده غار مورد نظر شتافتند. پس از آنکه ۷ جوان، خود را به حاضران رسانیدند و ماجرای خود را برای ایشان بازگو کردند مرگ آنان فرا رسید و با کمال آرامش از دنیا رفتند. [۱۰]
پادشاه و عصر اصحاب کهف

در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف اختلاف نظر است؛ امّا بیشتر مورخان پادشاه ظالمی را که اصحاب کهف از ستم وی به غار پناه برده‏اند «دقیانوس» دانسته‏ اند؛ یعنی پادشاه و امپراتور روم که در تاریخ با نام «دکیوس» یا «دیکیانوس» شناخته می‏شود و بین سالهای ۲۴۹- ۲۵۱ میلادی حکومت داشته است؛ نیز پادشاه صالحی را که اصحاب کهف در دوران وی از خواب برخاستند «تیذوسیوس دوم» (تاودوسیوس و به نقلی ثیودوسیوس دوم) دانسته‏اند؛ امپراتوری که در تاریخ به «تیدوسیوس دوم» معروف بود، و بین سالهای ۴۰۸- ۴۵۰ میلادی حکومت کرده است. [۱۱] منابع مسیحی نیز در این مورد با همین نقل هماهنگ است. [۱۲]
شمار و نامهای اصحاب کهف

شمار اصحاب کهف، چنان که از عنوان داستان در منابع مسیحی، یعنی «هفت خفتگان» پیداست، ۷ نفر است. برخی نیز آنان را ۵ تن و برخی نیز ۱۳ تن نقل کرده‏اند. [۱۳] نامهای اصحاب کهف، طبیعتاً، نامهایی یونانی است، زیرا افِسوس، از شهرهای یونان است. این نامها عبارت است از: مکسملینا، یلمیخا، دیمومدس (دیموس)، امبلیکوس،مرطونس، بیرونس، کشطونس. [۱۴]روشن است که این نامها با ورود به نوشتارهای اسلامی و عربی دستخوش تغییراتی شده است، چنان که طبری نامهای ایشان را این گونه نقل کرده است: مکسلمینا، محسلمینا، یملیخا، مرطونس، کسطونس، ویبورس، ویکرنوس، یطبیونس و قالوش. [۱۵] خود وی نیز بر اساس روایتی دیگر نامهای دیگری را با اندکی تفاوت ذکر می‏کند. [۱۶]
قرآن مجید هیچ‏گونه تصریحی درباره شمار اصحاب کهف ندارد و تنها بیان می‏ کند که مردم در عدد اصحاب کهف اختلاف نظر داشته‏اند؛ برخی ایشان را با سگ همراهشان ۴ تن و برخی ۶ تن و برخی ۸ تن دانسته‏اند:«سَیَقولونَ ثَلثَةٌ رابِعُهُم كَلبُهُم ویَقولونَ خَمسَةٌ سادِسُهُم كَلبُهُم رَجمًا بِالغَیبِ ویَقولونَ سَبعَةٌ وثامِنُهُم كَلبُهُم» [۱۷] و چون «رَجمًا بِالغَیبِ» را که اشاره به بی‏دلیل بودن سخن مردم است پس از دو قول اول ذکر کرده و قول سوم را بدون چنین تعبیری آورده، برخی نتیجه گرفته‏اند که قرآن نظر سوم را تأیید می‏کند [۱۸] [۱۹]، به هر روی، قرآن شمار کسانی را که از عدد اصحاب کهف آگاه بودند اندک می‏ داند: «قُل رَبّی اعلَمُ بِعِدَّتِهِم ما یَعلَمُهُم الّا قَلیلٌ» [۲۰]، ازاین‏رو به رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور می‏دهد که جز به نحو مستدل با ایشان در این مورد به گفت‏وگو نپردازد:«فَلا تُمارِ فیهِم الّا مِراءً ظهِرًا». [۲۱] «مراء ظاهر» به معنای بحث غالب و مسلط است؛ بدین معنا که با آنان چنان با استدلال سخن بگو که گفتار تو بر نظر آنان غالب و مسلط گردد. احتمال دیگر این است که با آنان در خلوت بحث و گفت‏وگو نکن، زیرا گفتار تو را تحریف می‏کنند، بلکه آشکارا و در حضور مردم گفت‏وگو کن تا نتوانند حقیقت امر را تحریف کنند [۲۲] و چون خداوند خود از همه آگاه‏تر است:«رَبّی اعلَمُ بِعِدَّتِهِم» [۲۳] دیگر از هیچ کس درباره اصحاب کهف سؤال مکن:«ولا تَستَفتِ فیهِم مِنهُم احَدا». [۲۴]، زیرا علم خداوند تو را از هر چیز بی‏نیاز می ‏کند. [۲۵]
مکان غار اصحاب کهف

درباره مکانِ غار اصحاب کهف دیدگاههای متفاوتی وجود دارد:
۱_حادثه مزبور در شهر «افِسوس» واقع شده و غار مزبور نیز در همان جا قرار دارد و افسوس (افسیس) از شهرهای معروف آسیای صغیر (ترکیه کنونی و قسمتی از روم شرقی قدیم) است. ویرانه‏ های این شهر هم اکنون در ۷۳ کیلومتری شهرِ «ازمیر» ترکیه به چشم می‏خورد و در کنار قریه «ایاصولوک» در کوه «ینایرداغ» هم اکنون غاری بسیار وسیع دیده می‏شود که فاصله چندانی با افسوس ندارد و آثار صدها قبر در آن‏ وجود دارد.
ورودی این غار در سمت شمال شرقی بوده و هیچ اثری از مسجد، صومعه یا کنیسه در آن به چشم نمی‏خورد. به عقیده بسیاری، غار مورد اشاره در داستان، همین غار است. [۲۶] [۲۷] [۲۸] این قول، با نقلهای مسیحی سازگار است. [۲۹]
۲_غار مزبور در نزدیکی پایتخت اردن، یعنی شهر عمان و در نزدیکی روستای «رجیب» واقع است. بر بالای این غار صومعه‏ای دیده می‏شود که براساس پاره‏ای از قراین، مربوط به قرن پنجم میلادی است و پس از آنکه مسلمانان آنجا را فتح کردند، به مسجد تبدیل شد. [۳۰] [۳۱] اطراف این غار از دو سمت شرقی و غربی باز است و آفتاب بر آن می‏تابد و ورودی غار در سمت جنوب قرار دارد و در داخل غار ۷ یا ۸ قبر به چشم می‏خورد. در سال ۱۹۶۳ میلادی هیئتی اکتشافی از اردن با حفّاری به کشف این غار متروک نایل شد. [۳۲] [۳۳]
۳_غار اصحاب کهف در بتراء از شهرهای فلسطین است. [۳۴]
۴_در کوه «قاسیون» نزدیک دمشق سوریه واقع است. [۳۵]
۵_در شبه جزیره اسکاندیناوی، در اروپای شمالی قرار دارد. [۳۶]
۶_در نزدیکی شهر نخجوان در کشور قفقاز واقع است. [۳۷]
شهرتش، مردود می‏داند؛ از جمله آنکه از آیه «و تَرَی الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمال» [۳۸] برمی‏آید که نور خورشید به هنگام طلوع بر سمت راست غار و هنگام غروب بر سمت چپ آن می‏تابیده است، بنابراین باید ورودی غار در سمت جنوب باشد، درحالی‏که دَرِ ورودی غار موجود در شهر افِسوس به سمت شمال شرقی است؛ همچنین مضمون آیه «قالَ الَّذینَ غَلَبوا عَلی‏ امرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَسجِدا» [۳۹] این است که در آن غار یا پیرامون آن، مسجد و عبادتگاهی بنا کردند، درحالی‏ که در غار افِسوس اثری از مسجد یا صومعه یا عبادتگاه دیگر به چشم نمی‏خورد. البته در سه کیلومتری آن کنیسه‏ای وجود دارد که به هیچ وجه با غار مزبور ارتباطی ندارد [۴۰]، بنابراین از میان چند دیدگاه یاد شده، دیدگاه دوم با ویژگیهای ذکر شده در آیات قرآن سازگار است و برخی روایات نیز آن را تأیید می‏کند. [۴۱]
اصحاب‏ کهف در روایات ‏اسلامی

روایات اسلامی معمولًا اصحاب کهف را همانند روایات مسیحی، جوانانی اشراف زاده دانسته که در عید بزرگی با مرکب های خود به بیرون شهر رفتند و بتهایی را که می‏پرستیدند به همراه خود بردند. خداوند در دلهایشان نور ایمان برافروخت و آنان به خداوند یکتا ایمان آوردند و هر چند در آغاز، ایمان خود را از یکدیگر پوشیده می‏داشتند؛ امّا به تدریج ایمان خود را به یکدیگر اظهار کردند. [۴۲] [۴۳] بر پایه برخی روایات با اینکه پادشاه جبار و بت پرست عصر، همه کسانی را که از پرستش بتها سرباز می‏زدند می‏کشت؛ ولی به اصحاب کهف مدتی مهلت داد تا از ایمان خود بازگردند. آنان از این فرصت استفاده کرده و به غار پناه بردند. [۴۴] برخی دیگر از روایات، آنان را امین و رازدار پادشاه عصر خود قلمداد کرده که هدایت یافته و به غار پناه بردند. [۴۵] [۴۶]
روایتی از وهب بن منبه، ماجرای ایمان آوردن اصحاب کهف را کاملًا متفاوت و مربوط به گرویدن جوانان شهر افسوس به یکی از حواریون حضرت عیسی دانسته است. براساس این روایت، یکی از حواریون حضرت عیسی علیه السلام بر اثر سجده نکردن به بتِ سر درِ شهر از ورود به شهر ممنوع شده بود و به ناچار در گرمابه‏ای در بیرون شهر به کار و تبلیغ دین خدا پرداخت و از این راه برخی جوانان شهر به او گرویدند. [۴۷] [۴۸] [۴۹]
همچنین براساس برخی روایات، اصحاب کهف جوانانی رومی بوده‏ اند که پیش از بعثت عیسی علیه السلام وارد غار شدند و پس از بعثت آن حضرت از خواب برخاستند [۵۰]؛ امّا برخی روایات، همه ماجرا را مربوط به زمان پس از بعثت حضرت عیسی علیه السلام و آنان را افرادی دانسته که بر شریعت عیسی علیه السلام بوده‏اند. [۵۱]
اصحاب کهف در قرآن

قرآن در طی ۱۸ آیه به بیان این داستان پرداخته است. از سیاق نخستین آیه این قصه:«ام حَسِبتَ انَّ اصحبَ الكَهفِ والرَّقیمِ کانوا مِن ءایتِنا عَجَبا» [۵۲] بر می‏آید که این داستان اجمالًا پیش از نزول آیات، معلوم بوده و قرآن به شرح و تفصیل آن پرداخته است. [۵۳]
علت شگفت بودن ماجرای اصحاب کهف، درنگ ۳۰۹ ساله آنان در غار و آنگاه برخاستن ایشان در کمال سلامت بوده است. خواب طولانی اصحاب کهف از شگفت‏انگیزترین نشانه‏های الهی است که موجب شده مفسران نیز به فراخور حال به بحث درباره آن و اثبات آن به لحاظ علمی و تجربی بپردازند. [۵۴] [۵۵]
براساس روایاتی که در شأن نزول این آیات وارد شده، قریش شماری از یاران خود را برای تحقیق درباره دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به سوی عالمان یهود در مدینه فرستادند تا نظر آنان را در این مورد جویا شوند. عالمان یهود با طرح چند پرسش گفتند: اگر محمّد صلی الله علیه و آله از عهده پاسخ به این پرسشها برآمد، او پیامبر خدا و گرنه دروغگوست. در پرداختهای روایی گوناگون، این پرسشها کاملًا یکسان نقل نشده است؛ امّا در همه روایات، یکی از این پرسشها به اصحاب کهف مربوط است که آیات مورد اشاره در پاسخ به آن نازل شده است.
چگونگی ایمان آوردن‏ اصحاب کهف

براساس ظاهر آیات، اصحاب کهف جوانانی بودند که به خدا ایمان آوردند و خداوند نیز بر هدایتشان افزود: «انَّهُم فِتیَةٌ ءامَنوا بِرَبّهِم وزِدنهُم هُدًی». [۵۶] «فتیه» جمع «فتا» به معنای جوان است. [۵۷] [۵۸]براساس برخی روایات، آنان سالمندانی با ایمان بودند و واژه «فتیه» کنایه از جوانمردی آنان است. [۵۹]
به هر روی آنان به آیین بت پرستی قوم خود معترض و از کرنش کورکورانه قومشان در برابر بتان سخت اندوهگین بودند:«هؤُلاءِ قَومُنَا اتَّخَذوا مِن دونِهِ ءالِهَةً لَولا یَأتونَ عَلَیهِم بِسُلطنٍ بَیّنٍ» [۶۰] و این کار را بزرگ‏ترین ظلم می‏دانستند. «فَمَن اظلَمَ مِمَّنِ افتَری عَلی اللّهِ كَذِبا». [۶۱]
اصحاب کهف از تأیید و یاری خداوند برخوردار بودند و خداوند دلهایشان را در راه ایمان محکم ساخته بود:«رَبَطنا عَلی قُلوبِهِم» [۶۲] تا در برابر بت پرستی و مظاهر آن بایستند و آنان نیز بدون ترس از حوادث و سختیهای آینده بر پا خاسته [۶۳] و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است و ما جز او معبودی را نمی‏خوانیم:«اذ قاموا فَقالوا رَبُّنا رَبُّ السَّموتِ والارضِ لَن نَدعوا مِن دونِهِ الهًا». [۶۴] اینکه اصحاب کهف این جملات و اعتراضات را میان خود گفتند یا در برابر پادشاه جبار عصر خود، مورد اختلاف است [۶۵]، به هر روی، درحالی‏که همه خدایان دروغین را کنار گذاشته و از قوم بت پرست خود جدا شده بودند به غار پناه برده و از خدا رحمت و راه نجات خواستند:«اذ اوَی الفِتیَةُ الَی الكَهفِ فَقالوا رَبَّنا ءاتِنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً وهَیّئ لَنا مِن امرِنا رَشَدا» [۶۶]، «واذِ اعتَزَلتُموهُم و ما یَعبُدونَ الَّا اللَّهَ فَأوُا الَی الكَهفِ». [۶۷] خداوند نیز آنان را مشمول رحمت لایزال خود قرار داد و در کارشان گشایشی فراهم ساخت، چنان‏که در ادامه آیه فوق از قول اصحاب کهف نتیجه پناه بردن به غار را رحمت خدا ذکر می‏کند:«یَنشُر لَكُم رَبُّكُم مِن رَحمَتِهِ ویُهَیّئ لَكُم مِن امرِكُم مِرفَقا». [۶۸]
درنگ در غار

از قرآن‏ کریم و روایات چنین برمی‏آید که خداوند اصحاب کهف را پس از ورود به غار، به خوابی عمیق فرو برد [۶۹] [۷۰] [۷۱]:«فَضَرَبنا عَلی‏ ءاذانِهِم فِی الكَهفِ». [۷۲]
زمخشری می‏نویسد: در این آیه مفعول «ضَرَبنا» حذف شده است و منظور این است که بر گوش آنان حجاب و مانعی قرار دادیم تا مانع شنیدن صداها گردد؛ یعنی آنان را به خوابی سنگین فرو بردیم. [۷۳] طبرسی این آیه را کنایه از مسلط کردن خواب برایشان و تعبیر آیه را بسیار فصیح دانسته است. [۷۴] به احتمالی دیگر که علامه طباطبایی آن را بیان کرده مراد این است که خداوند همچون مادری که با ضربه‏هایی نرم و آهسته به گوش فرزند می‏نوازد تا حواس او از پیرامون خود جدا شده، به خواب سنگین فرو رود، به گوش اصحاب کهف نواخته، تا به خواب عمیق فرو روند. [۷۵] مدت درنگ اصحاب کهف در غار از نظر قرآن ۳۰۹ سال بوده است:«ولَبِثوا فی كَهفِهِم ثَلثَ مِائَةٍ سِنینَ وازدادوا تِسعا» [۷۶]؛ امّا براساس روایتی از ابن اسحاق، آنان پیش از خواب، مدتی در غار به زندگی طبیعی می‏زیستند و یکی از آنان با لباس مبدل وارد شهر می‏شد و به تهیه آذوقه و توشه و جمع‏آوری خبرها از شهر درباره خودشان می‏پرداخت و پس از بازگشت دیده‏ها و شنیده‏های خود را باز می‏ گفت [۷۷]؛ امّا با توجه به حرف «فاء» که مفید ترتیب اتصالی است: «فَضَرَبنا عَلی‏ ءاذانِهِم» می‏توان گفت آنان بلافاصله پس از ورود به غار در خواب فرو رفتند و خداوند آنان را به‏گونه‏ای قرار داده بود که هرکس بدیشان می‏نگریست آنان را بیدار می‏پنداشت، حال آنکه در خواب بودند: «وتَحسَبُهُم ایقاظًا وهُم رُقودٌ». [۷۸] [۷۹]برخی مفسران از این جمله چنین استنباط کرده‏اند که چشمان اصحاب کهف به هنگام خواب، باز بوده است. [۸۰] خداوند، در غار، شرایطی را حاکم ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار به‏گونه‏ای بود که هر کس آنان را می‏دید ناگزیر از ترس می‏گریخت:«لَوِ اطَّلَعتَ عَلَیهِم لَوَلَّیتَ مِنهُم فِرارًا ولَمُلِئتَ مِنهُم رُعبا» [۸۱] و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با زمین دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست می‏گرداند: «و نُقَلّبُهُم ذاتَ الیَمینِ وذاتَ الشّمالِ» [۸۲] و برای آنکه شرایط حیات برای آنان کاملًا فراهم شود و از هر گونه‏ آسیب جسمی به دور باشند خورشید نیز نور خود را ارزانیشان می‏داشت: «وتَرَی الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». [۸۳] در این میان سگ آنها نیز در دهانه غار دستها را گشوده و به حالت نگهبانی خوابیده بود: «وكَلبُهُم بسِطٌ ذِراعَیهِ بِالوَصیدِ». [۸۴]
غار در نیمکره شمالی زمین و به‏گونه‏ای بوده که خورشید، صبحگاهان به سمت راست آن و هنگام غروب به سمت چپ آن می‏ تابیده است [۸۵]: «وتَرَی الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن كَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ». [۸۶] از سوی دیگر، آنان در محل وسیعی از غار قرار گرفته بودند: «وهُم فی فَجوَةٍ مِنهُ». [۸۷] برخی گفته‏اند: منظور این است که آنها در وسط و میانه غار قرار گرفته بودند، به‏گونه‏ای که خنکای نسیم باد و هوا به ایشان می‏ رسید. [۸۸] [۸۹]
پس از بیداری

پس از ۳۰۹ سال، مؤمنان خفته در غار، از خواب گران برخاستند. در واقع خواب آنان شبیه به مرگ و بیداری آنها همچون رستاخیز بود و از همین رو قرآن کریم از بیدار کردن آنان به «برانگیختن و مبعوث کردن» تعبیر کرده است: «وكَذلِكَ بَعَثنهُم». [۹۰] هر چند در برخی روایات از خواب آنان تعبیر به «مرگ» و از بیدار شدنشان به «دمیدن دوباره روح» تعبیر شده است [۹۱]؛ امّا به تصریح قرآن، مراد از آن، خواب و بیداری است. [۹۲] [۹۳] [۹۴]
به هر روی، اصحاب کهف پس از بیدار شدن درباره مدت درنگشان در غار به گفت‏وگو پرداختند.
یکی از آنان پرسید: چه مدت درنگ کردید؟ گفتند:
یک روز یا بخشی از یک روز: «قالَ قالٌ مِنهُم كَم لَبِثتُم قالوا لَبِثنا یَومًا او بَعضَ یَومٍ». [۹۵] به گفته برخی علت تردید آنها، این بوده که آنان در آغاز روز وارد غار شده و به خواب رفته بودند و در پایان روز بیدار شده بودند [۹۶] [۹۷] [۹۸] و چون نتوانستند مدت درنگ خود را در غار، مشخص کنند، گفتند: خداوند به مدت درنگ ما آگاه‏تر است:«قالوا رَبُّكُم اعلَمُ بِما لَبِثتُم». [۹۹] برخی مفسران گفته‏اند: پاسخ دهنده یک نفر به نام «تملیخا» بوده است و تعبیر به صیغه جمع «قالوا» در این گونه موارد معمول است. [۱۰۰]
بلافاصله پس از این گفت‏وگو، پیشنهاد کردند که یکی از آنان به شهر رفته و با سکه ‏هایی که داشتند غذایی تهیه کند:«فَابعَثوا احَدَكُم بِوَرِقِكُم هذِهِ الَی المَدینَةِ». [۱۰۱] آنان تأکید کردند که کسی که به شهر می‏ رود باید دقت کند که طعام پاک ‏تری تهیه کند: «فَلیَنظُر ایُّها ازکی‏ طَعامًا فَلیَأتِكُم بِرِزقٍ مِنهُ». [۱۰۲] برخی از مفسران منظور از «ازکی‏» را در این آیه طعام حلال و برخی آن را غذای پاک و طاهر دانسته‏اند. [۱۰۳] برخی نیز آن را کنایه از بهترین غذا (خیرٌ طعاماً) قلمداد کرده‏اند. طبری دو معنای حلال‏تر و طاهرتر را ترجیح داده است [۱۰۴]، به هر روی، اصحاب کهف افزون بر آن تأکید کردند که کسی که به شهر می‏رود باید مراقب باشد کسی از اوضاع ما آگاه نشود، زیرا در این صورت به ما دست یافته و سنگسارمان می‏کنند یا اینکه ما را به آیین خود باز می‏گردانند و در این صورت هرگز رستگار نخواهیم شد:«ولیَتَلَطَّف ولا یُشعِرَنَّ بِكُم احَدا انَّهُم ان یَظهَروا عَلَیكُم یَرجُموكُم او یُعیدوكُم فی مِلَّتِهِم ولَن تُفلِحوا اذًا ابَدا». [۱۰۵] قرآن مشخص نمی‏ کند که مأمور تهیه غذا کدام یک از آنان بود و نیز چگونگی آشکار شدن راز آنان را توضیح نمی‏ دهد. امّا طبق برخی روایات «یملیخا» یا «تملیخا» داوطلب این کار شد [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] و با لباس چوپانی روانه شهر شد؛ امّا چهره شهر را کاملًا دگرگون یافت، از جمله پرچمی را بر سر در شهر دید که بر آن نوشته شده بود: «لا اله الا اللَّه عیسی رسول اللَّه و روحه …»، ازاین‏رو بسیار شگفت زده شد و شگفتی او هنگامی فزونی یافت که نانوای شهر با دیدن سکه‏ای که متعلق به بیش از ۳۰۰ سال پیش بود، ازوی پرسید: آیا گنجی یافته‏ای؟ به تدریج مردم از قراین حال فهمیدند که این مرد یکی از چند جوانی است که نامشان را در تاریخ ۳۰۰ سال پیش خوانده و شنیده‏اند. پس وی را نزد پادشاه آوردند و او ماجرای خود را بیان داشت. [۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱]
هدف از داستان اصحاب کهف

قرآن هدف از آشکار کردن راز اصحاب کهف را اثبات عملی رستاخیز انسانها دانسته است: «وكَذلِكَ اعثَرنا عَلَیهِم لِیَعلَموا انَّ وعدَ اللَّهِ حَقٌّ وانَّ السّاعَةَ لا رَیبَ فیها». [۱۱۲] در برخی روایات نیز آمده است که در آن زمان زمامدار صالح و موحدی بر آن سرزمین حکومت می‏کرد؛ امّا مردم مملکت وی به نحله‏های گوناگونی گرویده بودند؛ گروهی از آنان منکر معاد بودند. این پادشاه از این وضع بسیار اندوهگین بود و همواره به درگاه الهی ناله و تضرع می‏کرد، تا اینکه خداوند با فاش ساختن ماجرای اصحاب کهف، معاد و رستاخیز انسانها را عملًا ثابت کرد. [۱۱۳] برخی نیز اختلاف مردم را در جسمانی یا روحانی بودن معاد دانسته‏ اند. [۱۱۴] [۱۱۵]
پس از فاش شدن این راز مردم رهسپار غار شدند. پادشاه در حضور همگان با اصحاب کهف به گفت‏وگو پرداخت و خدا را بر این رحمت عظیم سپاس گفت، درحالی‏ که پادشاه در ورودی غار ایستاده بود، اصحاب کهف به مکان خود بازگشته و در آنجا به جوار الهی شتافتند. [۱۱۶] [۱۱۷] براساس نقل منابع مسیحی آنها پس از گواهی دادن به معاد جسمانی همچون قدیسان به جوار حق شتافتند. [۱۱۸]
مردم پس از این واقعه نیز اختلاف نظر پیدا کردند:«اذ یَتَنزَعونَ بَینَهُم …». [۱۱۹] همچنان‏که برخی از مفسران گفته‏اند این تنازع، همان کشمکشی است که پس از اطلاع از حال اصحاب کهف و مردن آنها پس از بیدار شدن از خواب طولانی واقع شده است. در واقع میان طرفداران معاد و مخالفان آن، نزاع و بحث درگرفت؛ مخالفان می‏خواستند خواب و بیداری اصحاب کهف به زودی فراموش شود و این دلیل استوار و شاهد روشن را از دست مؤمنان خارج سازند، از همین رو پیشنهاد ساختن بنایی بر روی آنان دادند: «فَقالوا ابنوا عَلَیهِم بُنینًا» [۱۲۰] و برای آنکه مردم دیگر در این مورد کنجکاوی نکنند و ماجرا سربسته به انجام رسد گفتند: خداوند به حال ایشان آگاه‏تر است:«رَبُّهُم اعلَمُ بِهِم» [۱۲۱]، ازاین‏رو سزاوار نیست ما را که درباره ایشان به منازعه و احتجاج بپردازیم؛ امّا مؤمنان راستین که ماجرای اصحاب کهف را شاهدی روشن برای اثبات معاد به معنای حقیقی آن می‏دیدند سعی در ماندگار کردن داستان در اذهان کرده و گفتند که باید بر آنان مسجدی بسازیم [۱۲۲]: «قالَ الَّذینَ غَلَبوا عَلی‏ امرِهِم لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِم مَسجِدا». [۱۲۳] نام این مسجد طبق برخی نقلها «التین» بود. [۱۲۴]
اصحاب کهف و رقیم

در آیه ۹ کهف با عطف «الرقیم» بر «الکهف» آمده است: «ام حَسِبتَ انَّ اصحبَ الكَهفِ والرَّقیمِ …» [۱۲۵] و این بحث میان مفسران به پیروی از برخی روایات، مطرح شده که آیا اصحاب کهف و رقیم یک گروه هستند یا دو گروه جدا تا برای اصحاب رقیم نیز تفسیر و شأن نزول جداگانه‏ای ذکر کنند؛ اما این قول بسیار بعید به نظر می‏ رسد.(اصحاب رقیم)
اصحاب کهف و مفهوم انتظار

ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا (1)

ای رسول ما تو پنداری که قصه اصحاب کهف و رقیم در مقابل این همه آیات قدرت و عجایب حکمتهای ما واقعه عجیبی است.

هنگامی که سالهای زیادی از عروج پسر مریم، علیهماالسلام، می گذشت و هنوز جهان متبرک به قدوم مبارک پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، نشده بود، در عهد دقیانوس، در میان جامعه پرفتنه و اجتماع عصیانگر که دستورات پیامبر خدا را فراموش کرده و از دین خدا رویگردان شده و سر بر آستان بتها فرود می آوردند، جوانانی در خفا ایمان خود را حفظ کردند و با تحمل سختیها و مشکلات فراوان بر عهدی که با خالق یکتا بسته بودند وفادار ماندند و از شربت لطف الهی سیراب گشتند. امام صادق، علیه السلام، در شرح حال ایشان درآن زمان می فرماید: «اصحاب کهف ایمان خود را از مردم (مشرکان) کتمان می کردند و ظاهرا در کفرورزی با آنها همسویی می نمودند و این کار برای آنها بسیار دشوار بود. (2) »

لذا اگرچه ایشان در شهر کفار و تمدن آلوده به شرک زندگی می کردند و مجبور به تبعیت از آداب و فرهنگ کفر بودند ولی هرگز از آرمانهای بزرگی که عیسی، علیه السلام، در انجیل به آن وعده داده بود رویگردان نشده و از ایمان به خدا و اجرای دستورات پیامبر خدا دوری نجستند و همچون کبوترهای اسیر در قفس تنگ و تاریک دنیای پر از ظلم و جهل، برای رسیدن به سرچشمه نور و حقیقت به این سو و آن سو می پریدند.

براستی می توان ایشان را مفسران حقیقی مفهوم انتظار در زمان غیبت حجت خدا و الگویی برای این مفهوم دانست که با انتظار تحقق وعده های الهی و با تاکید بر فرمانهای پیامبر خدا، خود را از فتنه های شیاطین در امان نگه داشتند و دامن خود را به دنیا و ظواهر و جاذبه هایش آلوده نساختند و به اذن خداوند بر علیه بت پرستی و کفر زمان قیام کردند، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «ما بر دلهای آنها علاقه (محبت و ایمان به خدا) را محکم ساختیم که آنها قیام کرده و گفتند: خدای ما پروردگار آسمانهاو زمین است و ما هرگز جز آن خدای یکتا، هیچ کس را به خدایی نمی خوانیم که اگر بخوانیم سخت راه خطا و ظلم را پیموده ایم » (3) و در آیه ای دیگر از قول ایشان می فرماید: «اینان قوم ما هستند که خدایانی غیر خدای یگانه برگرفتند، در صورتی که هیچ دلیل روشنی بر خدایی آنها ندارند، چه ظلمی بالاتر از این افترا و دروغی است که بر خدا می بندند». (4)

پس خداوند امر هدایتشان را به عهده گرفت و از آنان دستگیری کرد چراکه درخواسته هایشان با خالق یکتا صادق بودند و این خصلت نیکو در وجود ایشان مقدمات نجاتشان را فراهم کرد. در حدیثی از نبی اکرم نقل است که: «اگر کسی با خداوند از سر صدق به صحبت نشیند، حتما نجات خواهد یافت.» (5) لذا ایشان که طالب هدایت و بندگی بودند به درگاه خداوند پناه برده و از او استمداد کردند که سخن خداوند در قرآن دلیلی بر این مدعاست که می فرماید: «آنگاه که آن جوانان در غار کوه، پنهان شدند، از درگاه خداوند مسئلت کردند که تو در حق ما به لطف خاص خود، رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایت کامل مهیا ساز». (6) پس خداوند بر جوانمردان پنهان در غار که از خستگی دوران انتظار و سختی بودن در میانه کفر و ظلم زمان، به خواب رفته بودند، منت نهاد و ایشان را به عنوان آیتی از قدرت خویش بعد از 309 سال حفاظت از خواب بیدار کرد و بر مرتبه ایمان و هدایتشان افزود و ایشان را در مقام رفیعی فرود آورد. امام باقر، علیه السلام، راوی حکایتی است بدین شرح: «پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، بعد از فراغت از نماز خود در دل شبی، ابوبکر، عمر و عثمان و علی، علیه السلام، را نزد خود فراخوانده و از آنها خواستند تا نزد اصحاب کهف رفته و سلام مخصوص ایشان را به آنها ابلاغ نمایند، آنگاه بادی وزید و آنها را در محل غار فرود آورد، ابتدا ابوبکر به خاطر تقدم در سن و سپس عمر و عثمان هریک جداگانه به طرف درب غار رفته و سلام پیامبر را به اصحاب کهف ابلاغ نمودند، اما هیچ جوابی نشنیده و بازگشتند، اینک نوبت امیرالمؤمنین، علیه السلام، بود، او نزدیک غار آمد و گفت: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، سلام بر شما باد که خداوند دلهایتان را به یکدیگر پیوند داد. من فرستاده رسول خدا به سوی شما هستم، لحظه ای بعد از آن غار صدایی بگوش رسید که می گفت: و علیکم السلام یا وصی رسول الله، صلی الله علیه وآله، و رحمة الله و برکاته، مقدمت را گرامی می داریم ما دستور داریم با هیچ کس جز رسول خدا و یا جانشین او صحبت نکنیم.» (7)
اصحاب کهف در رکاب قائم، علیه السلام

جوانمردانی که پس از 309 سال خواب بیدار شده بودند، در چشم مردم، افراد مقدسی جلوه کردند که خداوند نظر خاص بر ایشان روا داشته است. پس آمدند تا جوانان غار را برای دنیای خود خرج کنند و از ایشان برای رسیدن به شهرت، رونق تجارت و ترقی شهر استفاده کنند، لیکن آنها بر آنچه که همه بزرگش می شمردند راضی نشدند و بر دنیا که دامهای خود را برایشان گسترده کرده بود، پشت کردند و اگرچه در آن زمان مسیحیت بر دین بت پرستان چیره شده بود، لیکن ایشان وعده خداوند را – که غلبه کامل حق بر باطل بود – تحقق یافته ندیدند. پس زندگی در دنیا برایشان قابل تحمل نبود، لذا از خداوند مرگ را طلب کردند و شاید در آن لحظه این آرزو را در دل پروراندند که خداوند حیات و زندگی در عرصه زمین را در دولت کریمه حق روزی آنان گرداند تا شاهد شکوه و عظمت ایمان و اسلام بر پهنه زمین باشند و از خوان پربرکت اهل بیت عصمت و طهارت بهرمند شوند. لذا اگر چنین آرزویی کردند و به درگاه خداوند دعایی داشتند. پس از روایات چنین برمی آید که خداوند دعای آنان را مستجاب خواهد نمود و این عده جزء 313 نفری خواهند بود که در روز اول ظهور با یوسف فاطمه، علیهاالسلام، بیعت می کنند و در دولت حقه فرمانروایان روی زمین به امر آن حضرت خواهند بود. (8)

و اگر چنین دعا و آرزویی در کار نبوده باشد، از جمله الطاف خاص الهی به جوانمردان کهف این است که ایشان در دولت حقه قائم آل محمد، علیه السلام، برانگیخته می شوند و در رکاب حضرتش خواهند بود. چنانکه امام صادق، علیه السلام، هنگامی که یاران قائم را بر می شمرند،اصحاب کهف را نیز از جمله یاران خاص آن حضرت معرفی می کنند: «اصحاب الکهف سبعة نفر مکسلمینا و اصحابه » (9) ،اصحاب کهف که هفت نفرند، منظور مکسلمینا و همراهانش می باشد، و همچنین در آثار مفسران متعدد اشاره به این موضوع شده که آنها در نخستین روز ظهور رجعت و در اولین روز اعلام ظهور با امام مهدی، علیه السلام، بیعت می کنند. (10)

پس آنها از ذخایر دولت کریمه آقا امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، هستند که برای او محفوظ خواهند ماند. چنانچه امام صادق، علیه السلام، می فرماید: «یاران صاحب الامر، علیه السلام، برای او محفوظ هستند، حتی اگر تمام مردم از بین بروند، خداوند یاران مهدی را نزد او می آورد.» (11)
غار مخوف اصحاب کهف در کجا واقع شده است؟

شهری که اصحاب کهف در آن ساکن بودند بنا بر روایتی که در بحارالانوار از حضرت علی، علیه السلام، نقل شده است «افسوس » (12) نام داشت که افسوس پیش از میلاد مسیح یکی از شهرهای معروف جهان بوده که معبد معروف «دیانا» که از عجایب هفتگانه بوده در این شهر قرار داشت. که این معبد از طرف مرد شهرت طلبی به نام «اروسترات » در سال 356ق.م طعمه حریق شده تا بدین وسیله نام او در تاریخ جاویدان بماند.

این شهر کلا از بین رفته و بر خرابه های آن دهکده «آیاسلوغ » به وجود آمده که آیاسلوغ در استان «آیدین » ترکیه در 65 کیلومتری «ازمیر» و 5 کیلومتری دریای اژه قرار دارد. (13) در یک کیلومتری «آیاسلوغ » غاریست که مردم ترکیه برای آن اهمیت فراوانی قایل هستند و آنجا را بعنوان مرقد مطهر اصحاب کهف زیارت می کنند، اما اخیرا غار دیگری در کشور اردن در 8 کیلومتری عمان (پایتخت اردن) کشف شده که نشانه های غار اصحاب کهف بر آن منطبق تر است. (14)

همچنین غار دیگری در نزدیکی شهر دمشق در کشور سوریه منتسب به اصحاب کهف است. لازم به ذکر است علامه طباطبایی، قدس سره، پس از تحقیقات ارزنده ای به این نتیجه رسیده اند که نشانه های یادشده در قرآن کریم از غار اصحاب کهف بر غار «افسوس » در ترکیه منطبق تر است. (15)

و همچنین از ابن عباس نقل می کنند که معاویه در جنگ مضیق نزدیک روم رفته بود و به غاری که اصحاب کهف در آن مدفون اند نزدیک شد. معاویه اصرار داشت که از درون غار مطلع شود. قبلا چند نفر را برای کاووش به داخل آن فرستاد ولی تندباد شدیدی وزید که نتوانستند پیش بروند. ناچار معاویه از این فکر منصرف شد.

البته در کتب مختلف و تفسیرهای گوناگون از شهرهای دیگری به نامهای مختلف من جمله «فیلادرفیا» و کوه «آنجلس » به میان آمده که در سریال مردان آنجلس به کارگردانی آقای فرج الله سلحشور شاهد استفاده از این اسامی بودیم. که نشان می دهد حجة الاسلام محمد سعید بهمن پور، نویسنده و محقق سریال اصحاب کهف به مفسرانی رجوع کرده اند که در آثارشان از این اسامی استفاده شده است، چنانکه اسامی استفاده شده برای اصحاب کهف در فیلم با روایتی که در جلد 14 بحارالانوار از حضرت علی، علیه السلام، نقل شده تفاوت دارد، چراکه حضرت علی، علیه السلام، ایشان را به نام های «مکسلمینا»، «میشیلینا»، «تلمیخا»، «دیرنهوس »، «مرنوس »، «ساذریوس » و «قطمیر چوپان » معرفی می کنند، که البته تفاوت در اسامی افراد و مکانها و یا در شرح خود داستان به برداشتهای مختلف و یا نقل قولهای گوناگونی برمی گردد که هر یک از مفسران به یکی از آنها استناد می کند که به طور مثال در مورد کلمه «رقیم » در قرآن، برخی از مفسران آن را نام روستای نزدیک غار می دانند (16) و برخی دیگر نام سگ اصحاب کهف و برخی نام لوح مسی و یا سنگی نصب شده در کنار غار می دانند و برخی نام کوهی می دانند که غار بر روی آن واقع شده و راجع به کلمه «وصید» هم یک چنین اختلاف نظری وجود دارد که البته این قبیل اختلافات نمی تواند به حقیقت داستان و پیام های آن خدشه ای وارد سازد. چراکه خداوند در قرآن می فرماید: «بعضی خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف، سه نفر بود و چهارمین سگ آنها و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیبگویی می گویند عده آنها پنج نفر بود و ششمین سگ آنها و برخی دیگر گویند هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها (ای رسول ما) بگو خدای من به عده آنها آگاه تر (از خلق) است که بر عدد آنها از خلق بجز افراد قلیلی که از طرف حق به وحی دانسته اند هیچ کس آگاه نیست. پس تو با اهل کتاب در این موضوع مجادله مکن، جز آن که هرچه بظاهر وحی دانستی اظهار کن. دیگر هرگز فتوی از احدی در این باب مپرس » (17)
سریال مردان آنجلس

به گزارش سرویس فرهنگی جام ، در ابتدای برنامه محمود گبرلو سردبیر و مجری “هفت” با اشاره به علاقه و اشتیاق مردم برای فیلم دیدن گفت: باید به این علاقه و اشتیاق احترام گذاشت. در طول ماه مبارک رمضان مردم نشان دادند که به سینما علاقمند هستند اما نبود فیلم خوب و سرگرم کننده باعث شده که بیش از پیش افسوس بخوریم که چرا رابطه مخاطب و سینماگر تا این اندازه گسسته شده است.وی ادامه داد: فیلم‌های ایرانی قادرهستند با مخاطبان جهانی ارتباط مناسبی برقرار کنند اما هنوز در مدیریت هدفگذاری و برنامه‌ریزی اشکالات زیادی برای رخ نمایی وجود دارد. فیلمسازان ما توانستند قدرت ارتباط با مخاطب خارجی را به اثبات برسانند اما به عنوان نمونه درمورد موضوعاتی چون روز قدس هنوز بستر لازم برای تولید مشترک و روزآمد جهانی فراهم نشده است. با تحلیل، نقد و ارزیابی گذشته باید به استقبال آینده برویم و کاری کنیم که میدان دید گسترده‌تری روبروی سینماگران قرار گیرد.

نظرسنجی برنامه به طرح این سوال اختصاص داشت که کدام فیلم در اکران عید فطر پرمخاطب‌تر خواهد بود که در پایان برنامه از میان فیلم‌های سینمایی “هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند”، “دهلیز”، “جا ب جا”، “هیچ کجا هیچ کس” و “فرزند چهارم” فیلم سینمایی”هیس! دخترها فریاد نمی زنند به کارگردانی پوران درخشنده بیشترین رای را بدست آورد.

اصفهان میزبان جشنواره کودک و نوجوان

بعد از پخش تازه‌های اکران، احمد میرعلایی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی مهمان تلفنی برنامه شد و درباره طرح “اذان تا اذان” عنوان کرد: متاسفانه طرح “اذان تا اذان” رها شده است چون برنامه‌ریزی اصولی که باید انجام شود صورت نگرفته است. در بخش خصوصی نیز تمایل چندانی برای این اکران وجود ندارد. اگر قرار است موضوعی مثل ماه مبارک رمضان مورد توجه قرار گیرد باید از شش ماه قبل برای آن برنامه ریزی شود و فیلم‌هایی در این زمینه تولید شود. صدا و سیما و دیگر رسانه‌ها نیز برای رونق این طرح تلاش کنند.

میرعلایی درباره برگزاری جشنواره کودک و نوجوان امسال گفت: فارابی از شش شهریور ماه پیش تولید این جشنواره را آغاز خواهد کرد. طی صحبت‌هایی که قرار است با شهردار اصفهان داشته باشیم انشاء‌الله اصفهان میزبان این دوره از جشنواره خواهد بود. امسال فارابی از نظر فیلمنامه دست پری دارد اما امیدوارم بودجه مناسبی نیز به دستمان برسد تا در جشنواره شاهد آثار خوبی باشیم. امیدوارم بخش خصوصی هم در این زمینه مشارکت داشته باشد.

وی درباره عنصر جذابیت در سینمای ایران توضیح داد: ما چاره‌ای جز حضور بین المللی در عرصه جهانی نداریم و فیلم‌های ایرانی باید به اکران جهانی درآیند. اما موضوع مهم عنصر جذابیت است که این روزها فراموش شده است. خوشبختانه در جشنواره گذشته فیلم فجر فارابی چند فیلم شاخص داشت که توانستند جذابیت‌های لازم را داشته و نظر پخش کنندگان را جلب کنند. همانطور که این روزها شاهد هستیم فیلم “هیس! دخترها فریاد نمی زنند” به فروش بسیار خوبی دست یافته است. فارابی تلاش بسیاری برای فیلم “دربند” کرده است که اگر در زمان مناسبی اکران شود یکی از آثار پرفروش خواهد شد.

آیتم بعدی برنامه به نقل قول‌های هفته اختصاص داشت که در این بخش صحبت‌های هنرمندانی چون احمد کاوری، اصغر فرهادی، مصطفی رزاق کریمی، جهانگیر الماسی، داوود میرباقری، حسن نجاریان، پرویز پرستویی، ابوالفضل پورعرب، بیژن بیرنگ،  پولاد کیمیایی ، شهاب حسینی و رضا کیانیان که هفته گذشته در رسانه ها منتشر شده بود پخش شد.

ایده درخشان “گلوگاه” هدر رفته است

نقد فیلم سینمایی “گلوگاه” به کارگردانی محمدابراهیم معیری با حضور محمد تقی فهیم و شهاب شهرزاد به عنوان کارشناسان برنامه در ادامه برگزار شد که کارگردان فیلم نیز به صورت تلفنی در این بحث شرکت داشت.

فهیم در ابتدای صحبت‌هایش با اشاره موضوع بکر فیلم گفت: درهیچ کجای دنیا به اندازه ما موضوعات بکر و شگفت‌آور را هدر نمی‌دهند. در مورد “گلوگاه” همین که فردی مثل جهانگیر کوثری پشت فیلم قرار می‌گیرد پس معلوم است که با موضوع جذابی روبرو هستیم اما کارگردان این ایده جذاب را هدر داده است. ایده جذاب فیلم تبدیل به سناریو نشده است.

وی افزود: فیلم در واقع فاقد فیلمنامه است و ما تا دقیقه 35 هنوز وارد فیلم نشده‌ایم و قصه آغاز نشده است. روابط، مناسبات و شخصیت‌ها نیز به هیچ عنوان معرفی نمی‌شوند. فیلم می‌توانست تبدیل به مستند خوبی شود که دنیا را تکان دهد اما این اتفاق نیز نیفتاده است.

در ادامه بحث شهرزاد با اشاره به جا گرفتن این فیلم در موج نو دوم سینمای ایران عنوان کرد: امتیاز اصلی فیلم “گلوگاه” این است که دارد آیینه‌گی می‌کند. اگر ما صرفا به دنبال داستان‌گویی در فیلم هستیم صحبت‌های آقای فهیم درست است اما این  فیلم به شدت مستندگرا است. “گلوگاه” یک مشق استادانه است در توجه به سینمای اشراق که شهید آوینی آن را مطرح می‌کند. کشف حقیقت در گرداب آتش هدف اصلی فیلم است. فیلم را باید در جهان متن خودش بررسی کرد.

فهیم در این باره گفت: سینمای آیینه‌گی زمانی درست است که به کشف حقیقت منجر شود. دغدغه معیری و کوثری برای اینکه بتوانند مشکلات کارگران در این منطقه و نصب دکل‌های برق را به تصویر بکشند کاملا درست بوده است. تم فیلم مبارزه انسان با خشونت و آهن است. قرار بوده عشق بیاید و به این فضا طراوت ببخشد اما عشق اینجا الکی است.

“گلوگاه” بر اساس نظریه سینمای اشراق شهید آوینی شکل گرفته است

شهرزاد در این زمینه توضیح داد: معتقدم تم فیلم درباره عشق است و چون عشق مرتفع است دکل برق برای تعریف آن انتخاب شده است. زاویه نگاه فیلم زاویه زمینی نیست و فیلم هم یک مثلث عشقی را روایت می‌کند. در “گلوگاه” یک نشانه‌شناسی ساده و در عین حال پیچیده وجود دارد و پایان اثر هم با مشارکت کامل مخاطب شکل می‌گیرد. ما در “گلوگاه” سیالیتی می‌بینیم که عناصرداستان‌گویی به نفع این سیالیت عقب نشینی کرده‌اند.

فهیم در توضیح صحبت‌های شهرزاد عنوان کرد: 40 سال قبل کامران شیردل مستندی را با نام “اون شب که بارون اومد” درباره همین منطقه و مردم ساخت که مخاطب کاملا با آن همذات پنداری می‌کند اما آدم‌ها و ویژگی‌هایشان در این فیلم به درستی ترسیم نشده‌اند. اگر این اثر را فیلمی مستند ببینیم من به شدت به آن علاقمندم اما معیری چنان درگیر این سوژه بوده‌ است که نتوانسته از بخش مستند فیلم رها شود و به قصه گویی بپردازد.

شهرزاد در ادامه بحث عنوان کرد: “گلوگاه” در ژانر اشراق قرار می گیرد. چون نظریه شهید آوینی نزدیک به قواعد ژانر است. این فیلم با یک موضوع غیر جنگی مضمون و ساختاری از سینمای دفاع مقدس را ارائه می‌دهد.

فهیم در جواب پاسخ داد: اشراق به هیچ عنوان ژانر نیست بلکه می‌تواند مضمون باشد وهیچگاه نمی‌توان آن را ژانر به حساب آورد. همچنین با یک دیالوگ نمی‌توان فیلم را منسوب به دفاع مقدس کرد. این اثر فیلم سختی است و تصویرها و فیلمبرداری بسیار خوب درآمده است. کارگردان از بازیگران هم بازی‌های خوبی گرفته است اما چون فیلم کاراکتر ندارد ما با آنها همراه نمی‌شویم. سوژه‌ای مثل این فیلم سوژه ملتهب و تکان دهنده‌ای برای همه دنیاست اما این سوژه باید تبدیل به سینما شود.

در میانه بحث محمد ابراهیم معیری نیز پشت خط آمد و درباره این اظهارات گفت: فکر می‌کنم روایت و داستان اصلی فیلم از دقیقه 4 آغاز می‌شود و شخصیت‌ها نیز تعریف می‌شوند. این فیلم تا امروز فروش معمولی داشته که مقداری از آن به مناسب نبودن تبلیغات باز می‌گردد اما اگر تماشاگر وارد سینما شود مطمئنا با فیلم ارتباط برقرار می‌کند.

گزارش تولید فیلم”زندگی جای دیگری است” به کارگردانی منوچهر هادی و همچنین رویدادهای سینمایی هفته در ادامه برنامه پخش شد.

در بخش پایانی برنامه هفت میزگردی در ارتباط با آرمان‌ها و تولیدات مشترک سینمای ایران با حضور جمال شورجه و محمد درمنش برگزار شد همچنین احمد میرعلایی هم در این بحث به صورت تلفنی شرکت می‌کرد.

لزوم سرمایه گذاری روی نقاط مشترک برای تولید جهانی

در ابتدای بحث گبرلو با اشاره به اینکه یکی از اهداف انقلاب اسلامی ترویج فرهنگ انقلاب در کشورهای همسو با ایران است از تلاش سینمای ایران برای سرلوحه قرار دادن چنین مضامینی صحبت کرد اما توضیح داد که در نهایت به نظر می‌رسد سینمای ایران هنوز نتوانسته دراین ارتباط به نتیجه دلخواه دست یابد.

جمال شورجه در ابتدای صحبت‌هایش با اشاره به تفاهم‌نامه مشترکی که بین ایران، فلسطین و لبنان برای تولید آثار مشترک امضا شده است گفت: یکی از نقیصه‌های ما در حوزه سینمای استراتژیک و برون‌مرزی این است که ما از همکاری با کشورهای همسو غافل هستیم. در این جور مباحث دیپلماسی فرهنگی ما تعطیل است.

محمد درمنش نیز با اشاره به بضاعت و پتانسیل نیروی انسانی که در کشور ما وجود دارد از لزوم آسیب شناسی در این زمینه صحبت کرد و گفت: در جمع‌بندی اولیه از دو منظر نرم افزاری و سخت افزاری باید به این مسئله نگاه کنیم. شاید ما بتوانیم با کشورهای همسو تعامل مذهبی داشته باشیم اما بازهم تعبیر و تفسیرهای ما با این کشورها متفاوت است. پس باید درک مشترک و تعامل به وجود بیاید. ما باید به سراغ آثاری برویم که بتواند در زمینه تولیدات مشترک تعریف شود. همچنین باید نگاهمان در پرداختن به موضوعات ایدئولوژیک تلطیف شود.

میرعلایی در این زمینه عنوان کرد: سیاست‌هایی که اکران عمومی جهانی را در دست دارد در اختیار هالیوود و صهیونیست‌ها است بنابراین ارتباط به این راحتی نیست اما در طول سال‌های اخیر راه‌های خوبی باز شده و ما در حال بررسی این امر و امضا تفاهمنامه با کشورهای مختلف هستیم.

شورجه در ادامه بحث عنوان کرد: ما خیلی نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم حکومت‌های دست نشانده با ما همکاری کنند. بنابراین ناگزیر هستیم روی کشورهایی سرمایه گذاری کنیم که با ما همسو هستند. باید روی نقاط مشترک سرمایه گذاری کرد. مثلا صدا و سیما تولیداتی چون “مختارنامه”، “مردان آنجلوس”، “یوسف پیامبر” و… را ساخته که در کشورهای همسو با ما نیز با استقبال مواجه شده است. همانطور که می‌دانید آقای خاتمی سریال “مردان انجلوس” را در آن زمان به عنوان یک محصول فرهنگی ایرانی به پاپ هدیه داد.

وی ادامه داد: ما با کشورهای معدودی می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم. شاید بیشتر ایرانی‌هایی که در این کشورها هستند و با ما تعامل دارند بتوانند در مشارکت آثار سینمایی با ما همکاری کنند چون دولت‌های این کشورها کمتر علاقمند به همکاری با ایران هستند. نکته دیگر اینکه اکثر کشورهای دنیا سینمای ما را نمی‌شناسند و فقط به عنوان کشوری مسلمان از ما نام می‌برند.

میرعلایی در این زمینه توضیح داد: ما باید بررسی کارشناسانه کنیم. باید آهسته آهسته جلو برویم و اول بدانیم زبان سینما چیست. لازم نیست در اولین فیلم‌هایمان همه اهدافمان را به تصویر بکشیم. ابتدا باید زبان مشترک سینما در دنیا را بشناسیم بعد به دنبال نمایش اهدافمان برویم.

دولت بودجه لازم برای تولید آثار مشترک را تامین کند

وی ادامه داد: در خیلی از کشورهای دنیا سینمای ایران را نمی شناسند. اگر ما بخواهیم فیلم‌هایمان در کشورهای دیگر اکران شود باید بتوانیم دست به تولید آثار مشترک استاندارد بزنیم. مثلا فارابی در حال حاضر دارد برای پخش جهانی فیلم “فرزند چهارم” اقدام می‌کند تا بتوانیم از این طریق بعد دیگری از سینمای ایران را در سطح جهانی معرفی کنیم.

درمنش در ادامه میزگرد با اشاره به انتخاب زبان نامناسب برای فیلم‌هایمان گفت: مثلا ما فیلمی تولید می‌کنیم که از دیدگاه جهانی دو استنباط را به وجود می‌آورد. مثلا بحث ضد تروریسم که ایران یکی از سردمدارانش است باید به زبان خود خارجی‌ها روایت شود.

شورجه دربخش دیگری از این بحث یادآور شد: تقابل با کشورهای همسو به معنی جدا افتادن از ایدئولوژی هایمان نیست اما باید کمی  خودمان را هماهنگ با کشورهایی که قرار است با آنها تولید مشترک داشته باشیم کنیم. باید تم‌های داستانی انتخاب کنیم که قابلیت ارتباط با مخاطب جهانی را داشته باشد. این سیاستگذاری‌ها باید از طرف نظام مورد توجه قرار گیرد و بودجه لازم برای تولید این آثار در اختیار هنرمندان قرار داده شود. چون به فرهنگ ما نگاهی تزئینی وجود دارد. باید یک آکادمی بین المللی جهان اسلام راه بیفتند تا در این زمینه به بحث و تبادل نظر بپردازیم.

میرعلایی در پایان این بحث گفت: مسئولین ما باید متوجه باشند که با این بودجه‌ها نمی‌توانیم به اهدافمان برسیم و اینکه تمام ارگان‌ها و نهادها باید در تولید آثار مشترک سهیم باشند. ما راهی نداریم جز اینکه اکران آثارمان را در کشورهای خارجی پیگیری کنیم.

در میانه بحث نیز گفتگو با هنرمندانی چون پرویز شیخ طادی، حبیب کاوش و عباس رافعی پخش شد.
منابع :

1. سوره کهف، آیه 9

2. بحارالانوار، ج 14، ص 426.

3. سوره کهف، آیه 14.

4. سوره کهف، آیه 15.

5. بحارالانوار، ج 12، ص 426.

6. سوره کهف، آیه 10.

7. بحارالانوار، ج 14، ص 420.

8. الملاحم والفتن، ص 203 – دلایل الامامه، ص 309 – 319.

9. معجم الاحادیث امام مهدی (حدیث امام صادث).

10. المیزان، ج 13، ص 310 – تفسیر برهان، ج 2، ص 41 – تفسیر صافی، ج 3، ص 238 – تفسیر عیاشی، ج 2، ص 32 – نورالثقلین، ج 2، ص 85 – و ارشاد مفید، ص 365 – بحارالانوار، ج 53، ص 91.

11. بحارالانوار، ج 52، ص 37.

12. بحارالانوار، ج 14، ص 411 و عرائس ثعلبی، ص 232.

13. قاموس الاعلام ترکی، ج 1، ص 506 و ج 2، ص 1001 و دائرة المعارف حیات، ص 1015.

14. این غار در سال 1963م مطابق 1342ش کشف شد و کتابی در این باره بنام «اکتشاف کهف اهل الکهف » منتشر شد.

15. تفسیر المیزان، ج 13، ص 299.

16. تفسیر قمی، ج 2، ص 31.

17. سوره کهف، آیه 24.

۱.    ↑ المصباح، ج ۲، ص ۳۳۳.
۲.    ↑ مفردات، ص ۴۷۵،« صحب».
۳.    ↑ مفردات، ص ۴۷۵،« صحب».
۴.    ↑ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۱۷۶.
۵.    ↑ اهل الکهف، ص ۵۷.
۶.    ↑ Decius
۷.    ↑ Ephesus
۸.    ↑ Adolius
۹.    ↑ Jamblichus
۱۰.    ↑ ۵۴۵ ۵۴۴ .pp .I .loV ,eripmE namoR ehT ffO llaF dnA enilceD ehT .
۱۱.    ↑ اهل الکهف، ص ۸۹- ۹۰.
۱۲.    ↑ The Encyclopedia Britanica ,Vol .۰۲ ,p .۰۷۲ .
۱۳.    ↑ اهل الکهف، ص ۸۸.
۱۴.    ↑ اهل الکهف، ص ۸۸.
۱۵.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۶.
۱۶.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۵۲.
۱۷.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۲
۱۸.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۶۷- ۲۶۸.
۱۹.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۸۳.
۲۰.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۲
۲۱.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۲
۲۲.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۸۴.
۲۳.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۲
۲۴.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۲
۲۵.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۷۰.
۲۶.    ↑ قاموس کتاب مقدس، ص ۸۷.
۲۷.    ↑ اهل الکهف، ص ۹۱- ۹۲.
۲۸.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۰- ۴۰۱.
۲۹.    ↑ .۵ ۵۴۴ .P ,I .loV ,eripmE namoRehT ffO llaF dnA enilceD ehT ۸ ۲۷۰ .P ,۲۰ .loV ,acinnatirB aidepolcycnE ehT ,eeS
۳۰.    ↑ ا لمیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۷.
۳۱.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۱.
۳۲.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۷.
۳۳.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۱.
۳۴.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۹.
۳۵.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۹.
۳۶.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۹.
۳۷.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۹.
۳۸.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۷
۳۹.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۴۰.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۹.
۴۱.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص۲۹۸ ۲۹۹.
۴۲.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۵۶.
۴۳.    ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۷۸- ۷۹.
۴۴.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۵۳.
۴۵.    ↑ عرائس المجالس، ص ۳۷۱- ۳۷۴.
۴۶.    ↑ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۲.
۴۷.    ↑ الکامل، ج ۱، ص ۳۵۵- ۳۵۶.
۴۸.    ↑ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۱۸- ۳۱۹.
۴۹.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۵۷.
۵۰.    ↑ المعارف، ص ۵۴.
۵۱.    ↑ المعارف، ص ۵۴.
۵۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۹
۵۳.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۴.
۵۴.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۴۰۷- ۴۰۹.
۵۵.    ↑ خلق الکون، ص ۱۵۵- ۱۵۷.
۵۶.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۴
۵۷.    ↑ مفردات، ص ۶۲۵،« فتی».
۵۸.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۷.
۵۹.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۸۳.
۶۰.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۵
۶۱.    ↑ کهف/(سوره۱۸)،آیه۱۵
۶۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۴
۶۳.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۲.
۶۴.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۴
۶۵.    ↑ روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۳۱۶.
۶۶.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۰
۶۷.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۶
۶۸.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۶
۶۹.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۲۵.
۷۰.    ↑ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴.
۷۱.    ↑ عرائس المجالس، ص ۳۷۵.
۷۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۱
۷۳.    ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۷۰۵.
۷۴.    ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۹۸.
۷۵.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۸.
۷۶.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۵
۷۷.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱، ص ۲۵۳.
۷۸.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۸
۷۹.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۵۵- ۲۵۶.
۸۰.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۵۶.
۸۱.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۸
۸۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۸
۸۳.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۷
۸۴.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۸
۸۵.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۶۸.
۸۶.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۷
۸۷.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۷
۸۸.    ↑ الکهف الصافی، ج ۳، ص ۲۳۵.
۸۹.    ↑ جوامع‏الجامع، ج ۲، ص ۳۵۶.
۹۰.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹
۹۱.    ↑ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴.
۹۲.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۴۹.
۹۳.    ↑ الصافی، ج ۳، ص ۲۳۴.
۹۴.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۶۹.
۹۵.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹
۹۶.    ↑ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۵۷.
۹۷.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۳.
۹۸.    ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱.
۹۹.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹
۱۰۰.    ↑ نمونه، ج ۱۲، ص ۳۷۴.
۱۰۱.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹
۱۰۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹
۱۰۳.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۶۰.
۱۰۴.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۹.
۱۰۵.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۱۹ ۲۰
۱۰۶.    ↑ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴.
۱۰۷.    ↑ عرائس المجالس، ص ۳۷۵.
۱۰۸.    ↑ روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰.
۱۰۹.    ↑ البرهان، ج ۳، ص ۶۲۴- ۶۲۵.
۱۱۰.    ↑ عرائس‏ المجالس، ص ۳۷۵- ۳۷۶.
۱۱۱.    ↑ روض‏الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۰- ۳۲۳.
۱۱۲.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۱۱۳.    ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱- ۸۲.
۱۱۴.    ↑ جامع البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۸۱.
۱۱۵.    ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۸۱- ۸۲.
۱۱۶.    ↑ روض‏الجنان، ج ۱۲، ص ۳۲۳- ۳۲۵.
۱۱۷.    ↑ جامع‏البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۷۵- ۲۷۷.
۱۱۸.    ↑ .۵ ۵۴۴ .P ,I .loV (nobbiG ),eripmE namoR ehT llaF dnA enilceD ehT dnA .۲۷۰ .p ,۲۰ .loV acinnatirB aidepolcycnE ehT .
۱۱۹.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۱۲۰.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۱۲۱.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۱۲۲.    ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۶۵- ۲۶۷.
۱۲۳.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۲۱
۱۲۴.    ↑ تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۷۵.
۱۲۵.    ↑ کهف(سوره۱۸)،آیه۹

به شما توصیه می کنیم چنانچه شما تصمیم بر خلاص شدن از سالن های گوناگون اپیلاسیون، مومک، تیغ، موبر و همچنین دستگاه های اپی لیدی را دارید و یا چنانچه موهای زیر پوستی و نیز جوش های پوستی شما را را اذیت کرده و آرامش شما سلب کرده است؛ و اگر به دنبال یک مرکز مناسب و متخصص برای لیزر و برطرف سازی موهای زائد خود می گردید حتما به یاد داشته باشید قبل از گرفتن وقت ویزیت از پزشک متخصص، این مقاله را مطالعه نمایید تا تا در ابتدا با تمامی باید ها و نباید های روش لیزر موهای زائد بدن آشنا شوید. در این مقاله، پزشک متخصص پوست و مو، آقای دکتر امیر هوشنگ احسانی به 14 سوال رایج و مهم درباره ی لیزر موهای زائد پاسخ می دهند.

1. روش لیزر موهای زائد بدن تا چه حد تاثیر گذار می باشد؟ و آیا این روش می تواند شیوه ی از بین برنده مفیدی برای موهای زائد باشد؟

در ابتدا باید بیان کنیم که برای درمان و برطرف سازی موهای زائد 3 روش متداول وجود دارد:روش دارویی، روش الکترولیز و همچنین روش لیزر موهای زائد. روش لیزر، موهای زائد را نازک و کم می کند اما باید این موضوع را بدانید که این روش موهای زاید شخص را از بین نمی برد. برای هر شخص به طور معمول، برای پاک سازی صورت از موهای زائد 4 الی 6 جلسه و به فاصله ی زمانی هر ماه یک بار و همچنین برای پاک سازی بدن نیز به فاصله ی زمانی 3 ماه یک بار، فرآیند لیزر را تکرار می نماییم؛ لازم به ذکر است با انجام 4 الی 7 جلسه، تعداد موهای زائد شخص بسیار کمتر می شود البته در صورتی که شخص دارای مشکلات هورمونی در پایه نباشد در غیر این صورت، احتمال رویش مجدد و نیز بازگشت موهای زائد بسیار زیاد است و روش لیزر نیز فایده ای نخواهد داشت. پس چنانچه شخص مورد درمان، مورد بررسی قرار گیرد و در صورتی که در آزمایش هایش مشخص شود که آن فرد مشکل هورمونی خاصی نیز ندارد، می تواند از روش درمان و برطرف سازی به روش لیزر استفاده نماید؛ اما باید در نظر داشته باشید که روش برطرف سازی لیزر، موهای زائد بدن را به حد صفر نمی رساند.

1. پس از پایان جلسات مورد نیاز روش درمانی و برطرف سازی لیزر موهای زائد، نتیجه ی حاصل تا چه زمانی ماندگار خواهد بود؟

می توان گفت به طور معمول پس از 4 الی 6 جلسه استفاده از روش لیزر موهای زائد، هر 6 ماه یک بار یعنی بین 3 الی 4 بار این روش را شارژ و تمدید می نماییم. بدین صورت تعداد موهای زائد شخص به طور متوسط و میانگین 60 الی 80 درصد کم می شود.

1. آیا روش استفاده از لیزر موهای زائد می تواند مضراتی برای سلامتی شخص مورد درمان نیز داشته باشد؟

چنانچه شخص آفتاب شدید گرفته باشد، امکان دارد پوست بدن اش بسوزد و در جای آن، لک هایی سفید ایجاد گردد؛ همچنین اگر چنانچه پس از استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، مراقبت های لازم توسط شخص رعایت نگردد و یا حتی در صورت ایجاد و بروز زخم، دستکاری شده و در محل آن تاولی ایجاد شود، امکان دارد در جای آن اسکار باقی بماند. علاوه بر موارد و نکات گفته شده در بالا، چنانچه فرد یا پزشکی که از روش لیزر استفاده خواهد نمود در این روش، تبحر کافی و لازم نداشته باشد و همچنین شرایط مناسب دستگاه را براساس رنگ پوست شخص بیمار درست و مناسب تنظیم ننماید، امکان دارد این روش سبب ایجاد و بروز لک، زخم و نیز تاول گردد.

1. آیا روش درمانی لیزر موهای زائد را بایستی تنها پزشک متخصص پوست و مو انجام دهد؟

بله. بله. به شما توصیه می کنیم بهتر است این روش درمانی را، پزشک متخصص پوست و مو به کار گیرد؛ زیرا این شخص پوست های مختلف و نیز دستگاه های مرتبط را به خوبی می شناسد و می تواند کار را صحیح و به نحو احسنت به انجام رساند.

1. در تبلیغات گوناگون و نیز در گفتگوی میان افراد، از دستگاه های مختلف و گوناگونی نام برده می شود؛ فرق بین این دستگاه های مختلف در چیست و ما از کجا می توانیم بفهمیم که کدامین دستگاه لیزر موهای زائد بهتر و مناسب تر است؟

برای از بین بردن موهای زائد، 2 سیستم وجود دارد که عبارتند از: سیستم های لیزری و نیز سیستم های غیر لیزری. دستگاه های غیر لیزری آن دسته از سیستم های نوری می باشند که IPL نام گذاری می شوند. دستگاه های IPL دستگاه هایی مناسب می باشند اما قدرت آن ها به اندازه ی دستگاه های لیزر نیست! در واقع می توان گفت به این دلیل که سیستم های لیزری گران قیمت می باشند، سیستم های غیر لیزری IPL طراحی گردید؛ دسترسی به این گونه دستگاه ها آسان تر می باشد و ن هزینه ی استفاده از آن ها نیز کمتر است اما در عین حال این موضوع را بدانید که عوارض استفاده از این دستگاه بیشتر بوده و حتی احتمال سوختگی پوست شخص مورد درمان و نیز بازگشت موهای زائد آن شخص نیز بیشتر است! لازم به ذکر است سیستم های گوناگون لیزری دارای انواع مختلفی می باشند برای نمونه الکساندرایت و همچنین دایود البته با طول موج ها و نیز مکانیسم های مختلف که هر یک از آن ها نیز برای نوع خاصی از پوست شخص برای نمونه پوست سفید، سبزه و یا تیره و... مورد کاربرد قرار دارند؛ به بیانی دیگر می توان گفت آن لیزری که برای پوست روشن مورد استفاده قرار می گیرد شاید به هیچ وجه برای پوست سبزه مناسب نباشد و همینطور بر عکس. فراموش نکنید انتخاب نوع لیزر مورد استفاده با پزشک متخصص می باشد و پزشک متخصص مربوطه نیز بایستی با تمامی لیزر های موجود آشنایی و تسلط لازم و کافی را داشته باشد.

1. چرا برخی از افراد در حین استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، دچار سوختگی می شوند؟

دلیل این اتفاق تنها انتخاب نادرست و نیز نابجای دستگاه و همچنین لیزر است.

1. آیا امکان دارد استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، سبب تیرگی پوست گردد؟

چنانچه لیزر مورد استفاده برای درمان، سبب سوختگی شود امکان دارد پوست شخص مورد درمان را تیره نماید اما به یاد داشته باشید در حالت و شرایط عادی، پوست شخص مورد درمان را تیره نخواهد کرد.

1. آیا استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، می تواند بر روی غدد لنفاوی انسان و نیز باروری شخص تاثیرگذار باشد؟

خیر؛ به هیچ وجه. به یاد داشته باشید لیزری که در ناحیه ی زیر بغل و یا بیکینی یک شخص انجام می شود هیچ گونه ارتباطی با اجزا و اندام های داخلی بدن انسان از جمله بافت سینه یا تخمدان ها نمی تواند داشته باشد و هیچ گونه آثار بدی نیز از خود بر جای نخواهد گذاشت. این موضوع در جهان پزشکی بسیار مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است و مشخص شده است که میزان نفوذ روش درمانی لیزر به پوست بسیار کم و شاید حتی در حدود چندین میلی متر باشد؛ بنابراین لیزر مورد استفاده به هیچ وجه در بافت های زیرین پوست نفود نمی کند و نمی رسد که بخواهد سبب بروز مشکل خاصی شود. همچنین فراموش نکنید انرژی موجود در لیزر مورد استفاده به صورت گرما آزاد می گردد و همچنین گرمای آزاد شده نیز به عمق بافت های بدن نفوذ نمی کند و فقط می تواند تا قسمت های سطحی پوست شخص نفوذ نماید؛ بنابراین نگران بروز مشکل خاصی در این روش نباشید!

1. آیا استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد در هنگام بارداری، ممنوع می باشد؟

در هنگام بارداری بهتر است از روش درمانی لیزر موهای زائد استفاده ننمایید؛ اما در دوران شیردهی استفاده از این روش مشکلی برای شما نخواهد داشت.

1. آیا امکان انتقال بیماری های پوستی واگیر دار همچون زگیل از طریق روش درمانی لیزر موهای زائد وجود دارد؟

بله؛ این احتمال ممکن است. لازم به ذکر است در این موضوع، گزارش هایی رسیده و به ثبت رسیده است. چنانچه دستگاه لیزر موهای زائد مورد استفاده آلوده به ویروس پوستی زگیل و یا حتی ویروس های دیگر پوستی باشد امکان دارد این ویروس بیماری زا به شخص دیگری منتقل شود. بنابراین براساس گفته های بالا، چنانچه شخصی به این بیماری های واگیردار مبتلا باشد بایستی حتما قبل از انجام روش لیزر موهای زائد، پزشک متخصص خود را از این ماجرا آگاه و باخبر نماید و همچنین استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد را تا هنگام درمان و رفع ویروس واگیردار و نیز درمان بیماری به تعویق بیاندازید.

1. آیا استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، دردناک می باشد؟

می توان گفت میزان درد در استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد در افراد مختلف، متفاوت و گوناگون است؛ در این روش درمانی، درد در حد متوسط می باشد و میزان آن اصلا شدید نیست! در این روش درمانی برای جلوگیری از احساس درد، میتوان از پماد های مخصوص بی حس کننده استفاده نمود تا دردی متوجه شخص مورد درمان ایجاد نشود.

1. مدت زمان کافی و مناسب بین انجام عمل لیزر موهای زائد و نیز آفتاب گرفتن پوست شخص، چه میزان می تواند باشد؟

شخص مورد درمان نبایستی تا مدت زمان 3 ماه قبل از استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، از سولاریو استفاده کرده و یا حتی افتاب بگیرد.

1. آیا روش درمانی لیزر موهای زائد، تاتو را پاک کرده و از بین می برد؟

خیر؛ به هیچ وجه. استفاده از روش لیزر موهای زائد برای رفع موهای زائد هیچ ارتباطی با تاتو ندارد!

1. چه افرادی نبایستی از روش لیزر موهای زائد استفاده نمایند؟

افرادی که در دوره ی بارداری می باشند. افرادی که مبتلا به بیماری های عصبی می باشند و امکان دارد محل لیزر درمانی خود را کنده یا دستکاری نمایند و یا حتی افرادی که به دلیل نوع شغل شان مجبور می باشند ساعاتی طولانی را در زیر نور آفتاب سپری نمایند. و همچنین افرادی که در محل مورد نظر برای درمان به روش لیزر، دارای زخم و یا عفونتی فعال می باشند که بایستی این دسته افراد تا هنگام بهبود زخم و عفونت شان صبر نمایند تا باعث بروز مشکلاتی برای افراد دیگری نشود.

آیا استفاده از روش لیزر برای برطرف سازی موهای زائد، می تواند عوارضی برای سلامتی فرد داشته باشد؟

در این مدت زمانی که از معرفی و شناساندن انواع لیزرها برای درمان و برطرف سازی موهای زائد بدن انسان می گذرد، ثابت شده است که برای درمان و نیز برطرف سازی نواحی و قسمت های وسیعی از بدن که پوشیده از موهای زائد می باشند هیچ روش و شیوه ی بهتر و کارامد تر از روش لیزر نمی باشد! باید به این نکته توجه نمایید که برخی از پزشکان متخصص پوست و مو بر این باور می باشند که می توان به جای حذف و از بین بردن موهای زائد بدن، بهتر و مناسب تر است از اصطلاح کاهش موهای زائد بهره گرفت.

روش درمانی لیزر چیست؟

در ابتدا باید بیان نماییم که لیزر، نوری تک طول موج و نیز تک رنگ می باشد. در روش لیزر درمانی موهای زائد بدن، به طور معمول نور لیزر در داخل رنگ دانه های ملانینی که در بافت موهای انسان به وفور و فراوانی یافت می شود، جذب شده و باعث تخریب ساختار سلول های سازنده ی موی انسان می گردد؛ می توان گفت به این دلیل است که هر چه موی یک فرد مشکی تر و نیز ضخیم تر باشد در نتیجه ملانین بیشتری نیز دارا می باشد، به همین سبب نور لیزر را بهتر به خود جذب کرده و نیز راحت تر و آسوده تر از بین می رود. این نکته نیز دور از نظر نماند که ماده ی ملانین در خود پوست انسان نیز وجود دارد؛ به همین دلیل هر چه مقدار آن در پوست کمتر باشد یعنی می توان گفت هر چه بیمار سفید تر باشد انرژی حاصل از لیزر کمتری در پوست شخص جذب می شود و همچنین احتمال سوختگی حاصل از لیزر موهای زائد نیز کمتر می شود.

کدام دسته از افراد بیمار برای استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد، مناسب تر می باشند؟

می توان گفت یک بیمار ایده آل، بیماری است که دارای پوستی روشن بوده اما مویی ضخیم و نیز مشکی داشته باشد؛ همچنین شخص مورد درمان دارای اختلالات هورمونی نبوده و انتظارات و باور هایی واقع گرایانه داشته باشد. امروزه می توان گفت با پیشرفت های حاصل شده و صورت گرفته در موضوع لیزر و همچنین روش ها و شیوه های سرد کردن پوست، بیمارانی که دارای پوست های تیره تر نیز می باشند را نیز می توان با استفاده از روش درمانی لیزر، به شکل موثری درمان نمود. باید این موضوع را در یاد داشته باشید که در مورد موهای سفید، بلوند و یا قرمز رنگ کاهش موهای زائد بدن آن هم به صورت دایمی امری غیر ممکن است.

اگر چه با استفاده از روش لیزر درمانی می توان رشد این گونه موهای زائد را تا 3 ماه نیز به تاخیر انداخت! اما در نظر داشته باشید که به طور معمول، آن موهای زائد با همان تعداد، رنگ و نیز ضخامت دوباره می توانند رشد نمایند؛ بنابراین طبق تعریف فوق، این دست افراد بیمار می توانند در صورت تمایل و به تصمیم خود با انجام روش لیزر درمانی آن هم هر 3 ماه یک بار، رشد موهای زائد بدن خود را کنترل نمایند.

قبل از انجام روش لیزر درمانی، بایستی کدامین بررسی های پزشکی و مراحل صورت پذیرد و اتفاق بیفتد؟

در ابتدا درباره ی لیزر موهای زائد قبلی انجام یافته و همچنین دفعات آن ها و نیز نتایج حاصل بحث و صحبت می شود؛

بررسی وجود یا عدم وجود اختلالات هورمونی در شخص بیمار و همچنین بررسی علایمی که به نفع آن اختلالات می تواند وجود داشته باشد (همچون نامنظمی های موجود در سیکل قاعدگی، ریزش های مربوط به موس سر، وجود جوش های مکرر در صورت و نیز بررسی سابقه ی نازایی در شخص بیمار): به این دلیل که در بسیاری از افراد پر مو، اختلالات هورمونی دیده می شود، بنابراین بایستی بیمار از این موضوع بررسی و تحت آزمایش هایی قرار بگیرد در غیر این صورت لیزر درمانی هیچ تاثیری نداشته و مدت زمان دوره ی درمان نیز به درازا خواهد کشید.

امکان مصرف و استفاده از بعضی دارو ها که می توانند سبب رویش مجدد و دوباره ی موهای زائد در شخص بیمار شود: هورمون ها، کورتون ها و نیز مینوکسیدیل ها. این نوع دارو ها سبب رشد دوباره ی موهای زائد در بدن شخص بیمار می گردد. لازم به ذکر است در این دسته از بیماران، استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد اثر مناسبی در پی نخواهد داشت.

بعضی بیماری ها نظیر لیکن پلان، پسوریازیس و بیماری برص یا ویتلیگو: در این دسته از بیماران احتمال پیدایش و مشاهده ی ضایعات پوستی در محل استفاده از لیزر درمانی وجود دارد.

وجود سابقه ی بیماری تبخال مکرر و به دفعات: در این دسته از بیماران که در آن ها سابقه بیماری تبخال به دفعات وجود دارد، توصیه می شود از 24 ساعت قبل از لیزر درمانی تا یک هفته ی بعد، بایستی از دارو های ضد تبخال هم چون آسایکلوویر استفاده شود.

وجود سابقه ی عفونت های فعال گوناگون همچون جوش های چرکی: در صورتی که بیمار مورد درمان، جوش های چرکی و یا هر نوع کانون عفونی دیگری در محل لیزر موی خود داشته باشد بایستی تا هنگام درمان کامل آن عفونت، استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد به تعویق بیفتد.

استفاده از روش های گوناگون برنزه شدن و یا برنزه بودن (tanning): این موضوع را به یاد داشته باشید فرد مورد درمان چنانچه به هر روشی باعث برنزه شدن پوست خود شود، اعم از راه های گوناگونی چون آفتاب گرفتن و یا سولاریوم، احتمال بروز سوختگی های پوستی و همچنین ایجاد و بروز لک به دنبال استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد بسیار زیاد و چشمگیر خواهد بود. به شما توصیه می کنیم در این بیماران بهتر و مناسب است استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد تا زمان از بین رفتن کامل رنگ، به تعویق بیفتد. به یاد داشته باشید بهتر است در این مدت شخص بیمار از ترکیبات ضد آفتاب و ضد لک استفاده نماید.

وجود هرگونه خال، کک و مک و یا تاتو در محل مورد درمان با استفاده از روش لیزر موهای زائد : به شما توصیه می کنیم قبل از استفاده از روش درمانی لیزر، شخص بیمار و مورد درمان را از این موضوع مطلع نمایید که روش درمانی لیزر می تواند سبب کم رنگ شدن این موارد بر روی پوست اش شود و این مسیله را حتما به بیمار گوشزد و تذکر دهید.

مصرف ترکیب ایزوترتینویین (ایزوترتینویین نوعی ترکیب vita همچون ترکیب راکوتان است که به طور معمول برای درمان جوش های مقاوم و سرسخت به کار گرفته می شود.): چنانچه بیمار مورد درمان از این داروی ترکیبی استفاده نماید بایستی استفاده از روش درمانی لیزر برای موهای زائد را حداقل 6 ماه به تعویق انداخت! زیرا این داروی ترکیبی سبب حساس شدن شدید پوست شخص به نور لیزر شده و احتمال سوختگی و لک و همچنین اسکار را افزایش خواهد داد.

سابقه ی مصرف داروی های حاوی طلا: داروهای حاوی طلا معمولا در برخی از بیماران رماتیسمی مورد استفاده قرار می گیرد و به یاد داشته باشید در این دسته از بیماران نبایستی از روش درمانی لیزر استفاده شود.

وجود سابقه ی بیماری هایی چون لوپوس: بیماری هایی چون لوپوس، پوست شخص را به نور حساس می کند؛ بهتر است در این دسته از بیماران از روش درمانی لیزر موهای زائد استفاده نشود. با این وجود که تابحال هیچ مدرک و گزارشی دال بر صدمه ی روش درمانی لیزر موهای زائد بدن به جنین به ثبت نرسیده است اما به شما توصیه می کنیم بهتر است در بیماران مورد درمان باردار استفاده از این روش درمانی را به تعویق بیندازیم.

در حالت کلی برای درمان موهای زائد بدن، چه تعداد جلسه ی درمانی مناسب و کافی است؟

به این سوال شما نمی توان پاسخی قطعی و بدون شک و تردید داد! زیرا برحسب شخص مورد درمان و نیز محل مورد درمان در روش درمانی لیزر موهای زائد بدن می تواند تعداد جلسات متفاوت و متغیر باشد. برای نمونه لیزر درمانی موهای زائد صورت معمولا بیشتر از ناحیه ی زیر بغل به طول می انجامد و در می توان گفت در کل به معمول و متوسط 3 الی 7 جلسه درمان به روش لیزر مورد نیاز می باشد؛ اما در نظر داشته باشید که دوره ی درمانی می تواند کمتر و یا بیشتر شود. برای نمونه در صورت وجود زمینه های اختلالات هورمونی در شخص مورد درمان، ممکن است طول دوره ی درمان به درازا بینجامد.

 

روش درمانی لیزر چه تاثیراتی بر موهای زائد افراد مورد درمان دارد؟

کاهش تعداد موهای زائد بدن

کاهش سرعت رشد موهای زائد بدن

نازک شدن و نیز کم شدن ضخامت موهای زائد بدن

کم رنگ تر شدن رنگ موهای زائد بدن که تمامی این اتفاقات می تواند سبب طبیعی شدن منظره ی محل درمان توسط لیزر درمانی شود.

آیا روش درمانی لیزر موهای زائد می تواند عوارضی برای سلامتی فرد داشته باشد؟

عوارضی همچون:

لک

سوختگی

عفونت

و همچنین آکنه و نیز فولکولیت

قبل از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد، بیمار بایستی چه آمادگی هایی داشته باشد؟

6 هفته قبل از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد : شخص بیمار و مورد درمان بایستی از کندن موهای زائد خود به وسیله ی الکترولیز و موم خودداری نماید اما می تواند از کرم های مناسب، استاندارد و موثر و همچنین روش تراشیدن استفاده نموده و بهره گیرد. برای بیمار مورد درمان، آفتاب گرفتن ممنوع می باشد و بایستی برای سلامتی و جلوگیری از بروز مشکلات پوستی از ترکیبات مناسب و استاندارد ضد آفتاب استفاده نماید. لازم به ذکر است افراد بیماری که که دارای پوست تیره تری می باشند بایستی از کرم های روشن کننده استاندارد و مناسب استفاده نمایند.

روز قبل از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد : شخص مورد درمان بایستی محل مورد درمان توسط لیزر درمانی به دقت بتراشد به صورتی که فقط و فقط 1 میلی متر از نوک موهای زائد از پوست بیرون بماند. چنانچه شخص بیمار سابقه ی ابتلا به بیماری واگیردار تبخال را دارد بایستی مصرف داروی آسایکلوویر را شروع نماید.

روز درمان توسط عمل درمانی لیزر موهای زائد : توصیه می شود برای 1 الی یک و نیم ساعت از کرم بی حس کننده ی مناسبی که حاوی پریلوکایین و لیدوکایین باشد، استفاده نمایید. چنانچه ناحیه ی مورد درمان توسط روش درمانی لیزر بزرگ باشد به شما توصیه می شود برای پیشگیری و جلوگیری از عوارض این داروها بهتر است از پماد استاندارد پیروکسیکام استفاده نمایید.

برای کاهش عوارض روش درمانی لیزر موهای زائد و نیز برای کاهش درد، از چه روش هایی می توان استفاده کرد؟

لازم به ذکر است برای کاهش درد، به جز استفاده از ترکیبات گوناگون ضد درد و نیز بی حس کننده های مختلف، در حین استفاده از روش لیزر موهای زائد از شیوه ها و روش های گوناگونی برای سرد کردن پوست محل درمان استفاده می شود. روش های سرد کردن محل مورد درمان عبارتند از استفاده از هوای سرد، استفاده از ژل سرد، استفاده از اسپری سرد کننده و نیز شیشه های سرد مس باشد. در میان روش های نام برده شده در بالا، روش استفاده از ژل سرد دارای کمترین تاثیر می باشد و در مقابل، استفاده از اسپری سرد کننده موثرترین روش کاهش درد و عارضه در محل مورد درمان با استفاده از روش درمانی لیزر می باشد.

در روش درمانی با استفاده از لیزر موهای زائد، بایستی فاصله ی جلسات درمانی از هم چقدر باشد؟

تعداد جلسات استفاده از روش درمانی لیزر موهای زائد به محل لیزر و محل درمان بستگی دارد و می تواند بین یک تا 2 ماه متغیر باشد. می توان گفت بهترین و ایده ال ترین معیار سنجش فاصله بین زمان جلسات لیزر درمانی، زمانی است که در آن تعداد قابل توجهی از موهای زاید دوباره دربیاید و رشد نماید. بیمار ایده آل بیماری است که دارای پوستی روشن باشد اما درمقابل مویی ضخیم و نیز مشکی داشته باشد؛ دارای هیچ گونه اختلالات هورمونی نباشد و فردی با انتظارات کاملا واقع گرایانه و متعادل باشد.

پس از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد، چه مراقبت های پزشکی برای بیمار بایستی در نظر گرفته شده و انجام شود؟

امکان دارد پس از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد، در محل مورد درمان قرمزی و ورم وجود داشته باشد که شما می توانید با گذاشتن یخ در محل مورد نظر، سبب کاهش آن ورم و قرمزی شوید. معمولا پس از انجام عمل درمانی لیزر موهای زائد، نیازی به استفاده از مسکن احساس نمی شود. گاهی در بعضی افراد ممکن است در اطراف ریشه ی موها دلمه هایی ایجاد شود که این اتفاق معمولا 7 الی 10 روز به طول خواهد انجامید؛ در این موارد شخص مورد درمان می تواند از پماد های آنتیبیوتیک استفاده نماید تا دلمه های ایجاد شده، بریزند. بیمار پس از عمل لیزر موهای زائد بایستی از نور آفتاب پرهیز و خودداری نماید زیرا به ویژه در افراد دارای پوست تیره ممکن است 2 الی 3 ماه طول بکشد تا اثر برنزه ی پوست از بین برود و این اتفاق می تواند طول دوره ی درمان شخص را به تاخیر بیندازد. به این موضوع توجه داشته باشید در برخی از بیماران که سابقه ی عوارض استفاده از روش درمانی لیزر مو وجود دارد و یا به دلایلی احتمال بروز عوارض در آن ها بیشتر به چشم می خورد، می توان از تست قبل از عمل استفاده نمود. در این شرایط و وضعیت بیمار مورد نظر، در ابتدا یک نقطه از بدن خود را لیزر می نماید و سپس یه هفته ی بعد دوباره ویزیت می شود؛ چنانچه شخص مشکلی نداشته باشد و عارضه ای در وی بوجود نیامده باشد می توان درمان را با اطمینان کامل آغاز نمود.

 کارتریج و شارژ کارتریج چیست؟

در ابتدا لازم است کارتریج را تعریف کنیم؛ کارتریج به آن دسته از مواد و لوازم مورد مصرف پرینترها گفته می شود که به دو صورت در بازار وجود دارند. نوع اول که به صورت تونر بوده و به آن ها کارتریج های لیزری گفته می شود؛ و نوع دوم کارتریج های جوهر افشان می باشند. در این مطلب میخواهیم برای شما عزیزان انواع راه های شناسایی کارتریج های مختلف را از یکدیگر توضیح دهیم.

شما می توانید برای شارژ کارتریج در محل با آگهی های فوق تماس حاصل نمایید.

 

روش های شناسایی انواع مختلف کارتریج های لیزری اورجینال hp

لازم به ذکر است که برای شناسایی انواع کارتریج های اورجینال hp راه های متفاوتی وجود دارد.

مرحله ی اول: اولین و مهمترین مرحله برای شناسایی یک کارتریج اورجینال، شناسایی و تشخیص فیزیکی کالا است. کارتریج های فابریک و اورجینال دارای چند نشانه ی فیزیکی می باشند؛ اولین و نیز مهمترین نشانه ی این کارتریج ها، وجود هولوگرام امنیتی بصورت اتمی می باشد. لازم به ذکر است که در نمونه های چینی این کارتریج ها، هولوگرام بصورت برچسب بوده و چنانچه سعی کنید که آن را از سطح کارتن جدا کنید، هولوگرام به سادگی و به طور سالم همچون یک برچسب پلاستیکی از روی کارتن کارتریج جدا می شود. همچنین شما می توانید برای اطمینان خاطر نسبت به کارتریج خریداری شده، شماره هولوگرام را در سایت چک نمایید.

 

مرحله ی دوم: در دومین مرحله، باید این نکته را بررسی نمایید که سریال ثبت شده در پشت جعبه ی کارتریج با کاست کارتریج مطابقت و هماهنگی داشته باشد؛ زیرا در بعضی موارد مشاهده شده است که کارتن کارتریج خریداری شده، به صورت اورجینال بوده اما کاست آن طرح می باشد.

 

 

لازم به بیان این مسیله نیز می باشد که کمپانی hp هر چند وقت یکبار، تغییرات عمده ای را در کارتن و در کاست  کارتریج های تولیدی خود برای جلوگیری از هرگونه جعل انجام می دهد که در مطالب آینده به بحث درباره ی این موضوع خواهیم پرداخت.

شارژ کارتریج اصل بسیار بهتر از شارژ مدل های تقلبی می باشد.

روش های شناسایی انواع مختلف کارتریج های جوهرافشان اورجینال hp

در بحث شناسایی کارتریج های جوهرافشان hp به مانند شناسایی کارتریج های لیزری عمل خواهیم کرد؛ اما در این قسمت برای آشنایی بهتر شما، بهتر است به تصاویر زیر دقت نمایید.

 

 

در عکس زیر، به نمونه هایی از هولوگرام های چینی توجه کنید که علاوه بر شباهت بسیار زیاد به نمونه های اورجینال، می توانید جدا شدن آسان و بی عیب و نقص آن ها را از کارتن کارتریج نیز تست نمایید، شارژ کارتریج چینی ممکن می باشد ولی یک کارتریج اصل را چندین بار می توانید شارژ نمایید و در هزینه ها صرفه جویی نمایید.

 

 

انواع مختلف هولوگرام کارتریج های hp

 

شارژ کارتریج های اصلی بهتر از شارژ کارتریج نوع تقلبی آن می باشد.

بررسی تفاوت های انواع مختلف کارتریج های چینی:

لازم به ذکر است که در کشور ایران، بازار فروش مواد و تجهیزات مورد مصرف پرینترها بسیار گسترده است. در بازار پرینترها، تعداد زیادی از وارد کنندگان و فروشندگان این کالا، از علامت گارانتی مخصوص به خود حمایت می کنند و همانطور نیز که می دانید وجود گارانتی برای یک محصول، اعتماد به نفس ویژه ای به خریدار آن محصول و کاربر خود می دهد؛ اما در اکثر مواقع افراد از داخل کارتن کارتریج بی خبر می باشند! و نمی دانند که آیا واقعا علامت گارانتی کالا بر روی کاست کارتریج نیز وجود دارد یا خیر که این موضوع گاها باعث بروز اختلافاتی نیز می شود. این گونه کارتریج ها، ارزان ترین و فراوان ترین نوع کارتریج ها در بازار می باشند که تولید کشور چین بوده و بیشتر تاجران ایرانی، اینگونه کارتریج ها را خریداری می کنند و وارد بازار ایران می نمایند.

مشخصه ی گویا برای تشخیص این گونه از کارتریج ها، این است بر روی کاست کارتریج هیچ نام و نشانی قید نشده و تنها بر روی آن یک لیبل وجود دارد که آن لیبل نیز در ایران چسبانده شده است! کارتریج های چینی نیز خود به درجات مختلفی تقسیم بندی می شوند؛ برای نمونه کارتریج های چینی درجه ی یک دارای مشخصاتی می باشند که این مشخصات در نمونه های دیگر این محصول وجود ندارد. مشخصه ی اصلی در کارتریج های طرح چین درجه ی یک، یکی بودن و تطابق شماره سریال و تاریخ کارتریج و کارتن کارتریج می باشد که این موارد به صورت حک مشخص می شوند. این نکته لازم به ذکر است که در نمونه هایی از کارتریج های طرح چینی نامرغوب، شماره سریال با مهر داغ شده بر روی کاست کارتریج یکی شده است! که این حالت کاملا مشهود می باشد. مشخصه ی بعدی تشخیص کارتریج های طرح چینی درجه ی یک، کشور سازنده ی آن کارتریج است که بایستی این مورد بر روی کاست کارتریج حک شده و با کارتن نیز مطابقت داشته باشد.

مهم ترین و عمده ترین تفاوت بین کارتریج های چینی درجه ی یک با دیگر کارتریج های چینی و شارژی، درکیفیت چاپ پرینتر و تعداد برگ های چاپی آن می باشد. در اینجا باید این مورد را نیز بیان کنیم که کارتریج های چینی نامرغوب، می توانند برای دستگاه پرینتر شما خطرناک بوده و به برد پرینتر شما آسیب جدی برسانند. همچنین این گونه کارتریج های نامرغوب بالا بردن میزان برق مصرفی، باعث ایجاد نوسانات برق در دستگاه پرینتر شما می شوند.

کارتریج های طرح چینی درجه ی یک بایستی دارای 3 مشخصه باشند؛

1. یکی بودن و مطابقت شماره سریال و تاریخ کارتن کارتریج و کاست کارتریج (به صورت حک شده)
2. ثبت نام کشور سازنده ی کارتریج (به صورت حک شده)
3. مشخصات ثبت شده بر روی کارتریج به صورت لیبل نبوده و حک شده باشند. (لیبل را می توان به آسانی از روی کارتریج جدا کرد!)

 

برای آشنایی کامل و جامع با تفاوت های انواع مختلف کارتریج ها، پیشنهاد می کنیم ادامه مطلب را نیز مطالعه فرمایید.

آشنایی کلی با تفاوت های انواع مختلف کارتریج ها و شارژ کارتریج در محل

روش های شناخت کارتریج های اورجینال در ابتدای مطلب توضیح داده شد؛ اما به دلیل وجود تحریم های گوناگون و افزایش قیمت دلار، خرید و استفاده از کارتریج های اورجینال در برخی از مدل های لیزری، از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشند.

گستردگی و تنوع کارتریج های موجود در بازار ایران به قدری زیاد است که افراد متخصص در این کار و آن های که سال ها سابقه و تجربه ی خرید و فروش کارتریج را دارند گاهی اوقات دچار اشتباه می شوند. این نکته را بدانید که در بازار وسیع ایران، مدل های مختلفی از کارتریج ها از نظر کیفیت وجود دارد؛ پس مهمترین موضوع، تشخیص یک کارتریج با کیفیت درجه ی یک از میان انواع مختلف است. زیرا گاهی اوقات این اتفاق پیش آمده که کارتریج خریداری شده با نام کارتریج درجه ی یک، دارای کیفیت بسیار پایینی بوده و تعداد برگ های چاپی آن نیز کمتر بوده است. در این قسمت برای شما همراهان، تفاوت های کارتریج های درجه ی یک را با دیگر کارتریج ها توضیح می دهیم.

در ابتدا بایستی تمامی مشخصات کارتن کارتریج با کاست آن یکسان و مطابق بوده و ثبت این مشخصات به صورت حک شده باشند، نه به صورت برچسب و لیبل که به توان آن را به آسانی جدا کرد. (مشخصات شامل شماره ی سریال، شماره ی فنی، تاریخ و لوگوی کارتریج)

نمونه ای از کارتریج های نامرغوب چینی که بدون کارتن و به صورت خام وارد می شوند را در خیلی جاها ممکن است مشاهده کرده باشید!

 

لیبل (برچسب) هایی که بر روی کارتریج های نامرغوب چینی چسبانده می شود با نمونه های فوق تفاوت دارند.

 

نمونه کارتریج اورجینال که تمامی مشخصات (از جمله شماره ی سریال، شماره ی فنی، تاریخ و لوگو) کارتریج و کارتن کارتریج به صورت حک شده و نه به صورت برچسب، یکسان و مطابق می باشند.

 

نمونه ای از کارتریج نامرغوب با برچسب

 

 

نمونه ای از کارتریج درجه ی یک با مشخصات حک شده

 

شارژ کارتریج از خرید کارتریج به صرفه تر می باشد و پیشنهاد می کنیم اگر قصد شارژ کارتریج خود را دارید به آگهی های بالای صفحه نگاهی بیاندازید.

 

 

تور کربلا به دو مدل تور گروهی و تور انفرادی تقسیم می گردد و تور گروهی کربلا به سفری گفته می شود که جهت زیارت دسته جمعی به کربلا مشرف می شوند.

مزایای تور کربلا

در سفر به صورت تور مسافران با خیالی آسوده از سفر خود لذت می برند، همچنین در تور های گروهی کربلا نیز مسافران به یکدیگر آشنا شده و با استفاده از تجربه یکدیگر به سفر می پردازند.

سوغات کربلا

آوردن سوغاتی از کشورهای که به آن سفر می کنیم از جمله عادات ما ایرانی ها می باشد افرادی نیر که به تور کربلا می روند نیز به دنبال علاقه دارند با خود سوغات از کربلا بیاورند.

توجه داشته باشید که هنگام خرید سوغات از کربلا حتما از فروشنده تخفیف بگیرید برخی مسافران تا 50 درصد تخفیف نیز گرفته اند !

بیشتر زائرین کربلا مهر تربت ، تسبیح تربت ، خاک سرزمین کربلا و چادر های مشکلی و ... با خود سوغات می آورند.

بازارهایی که در کربلا وجود دارند دارای تنوع محصول بیشتری نسبت به بازار های نجف می باشند پس توصیه می گردد از بازار کربلا خرید نمایید.

نکته : توجه نمایید که قیمت اجناس در عراق دارای نرخ بالاتری نسبت به ایران می باشند پس نیازی نیست حتما از عراق جنس خریداری نمایید و می توانید از ایران سوغات بخرید !

 

 

در بازارهای کربلا و نجف می توانید با پول رایج خودمان نیز خرید نماییم.

تور هوایی کربلا

از جمله مزایای تور هوایی کربلا می توان به سرت و خستگی کمتر راه اشاره نمود از طرفی دارای هزینه بیشتری می باشد.

اگر میخواهید سفری کوتاه به کربلا داشته باشید توصیه می شود از تور هوایی کربلا استفاده نمایید اما اگر علاوه بر زیارت قصد دارید در کربلا و نجف گشتی هم داشته باشید می توانید از تور زمینی کربلا یا تور هوایی کربلا استفاده نمایید.

توصیه های جهت سفر با تور کربلا

1. توجه داشته باشید که سفر انفرادی به کربلا و عراق مشکلاتی را در پی داردهمانند نداشتن مترجم ، آشنا نبودن با مسیر و اماکن و.. که ممکن است اتفاقات ناگواری را برای مسافرین ایجاد نمایید بنابراین توصیه می شود حتما با تور کربلا به سفر بروید و از سفر انفرادی اجتناب نمایید.

2. توجه نمایید که سفر غیر مجاز به خاک عراق از جانب مسئولین کشور موجب محاکمه و حبس از 2 تا 10 سال می گردد و هیچگونه تخفیفی نیز قائل نمی شود بنابراین به جد توصیه می شود از سفر غیرمجاز بپرهیزید و تنها به صورت رسمی سفری انفرادی یا با تور کربلا داشته باشید.

3. گاهی اوقات به دلیلی هجوم زیاد مردم به کربلا گذرنامه برخی افراد ممکن است مهر نشود (اشتباه سهوی) لذا توصیه می شود حتما گذرنامه خود را چک نمایید که ممهور شده باشد تا در هنگام خروج از خاک عراق با مشکل مواجه نشوید.

4. در حفظ و نگهداری مدارک و اسناد خود کوشا باشید و بهتر است اسناد و مدارک خود را به مسئول تور کربلا تحویل دهید تا نگهداری نمایند.

5. عکس و فیلم گرفتن از مراکز نظامی و دولتی عراق ممنوع می باشد.

6. از حمل هرگونه مواد مخدر حتی به مقدار کم و برای مصارف پزشکی خودداری نماید، در عراق نگهداری این مواد مجازات سنگینی در پی دارد.

7. بدون هماهنگی با مسئول تور به اماکن و صرافی های دور از محل اقامت مراجعه نمایید زیرا امکان دزدیدن خود شخص یا پول های وی وجود دارد ، پس برای سفری ایمن حتما با مشاوره تور کربلا هوایی هماهنگ باشید.

8. کپی شناسنامه ، کارت ملی و چند قطعه عکس و همچنین همراه داشتن شماره بستگان الزامی می باشد تا در صورت بروز هرگونه مشکل به سرعت حل شود.
واقعه کربلا

روزی که خون بشر بر شمشیر بشری دیگر پیروز می شود

این روز در کربلا واقعه ای به وقوع پیوست که خون های ریخته شده یاران امام حسین (ع) بر شمشیر های برنده جنایتکاران پیروز شد و برای همیشه در تاریخ ماندگار ماند.

امام حسین (ع) در این روز دارای تنها 72 تن یار بود که 40 نفر آن ها سواره نظام و 32 نفر پیاده نظام بودند، امام حسین (ع) برای جلوگیری از جنگ و نزاع تلاش های زیادی کردند تا از کشته شدن مسلمین جلوگیری نمایند ولی دشمن خبیث این حضرت به هیچ عنوان این پیشنهادات را قبول نکردند تا واقعه روز عاشورا در کربلا شکل بگیرد.

شهر کربلا

کربلا از جمله شهرهای عراق می باشد که دارای مصافتی 150 کیلومتری تا پایتخت عراق دارد، این مکان تا قبل از شهادت امام حسین (ع) بیابان بوده است ولی پس از شهادت این بزرگوار تبدیل به شهری زیارتی برای تمام شیعیان شده است.
اگر شما هم قصد سفر به شهر خون ، شهر کربلا را داشتید پیشنهاد می کنیم از تور کربلا در سایت ما دیدن نمایید.
تربت کربلا

خاک کربلا طوری می باشد که سجده بر آن ثواب زیادی دارد و برای تبرک جستن از خاک شهید باید از خاک کربلا تبرک جست، خاک کربلا بوی شهادت و شهید می دهد و بهتر است نمازگزاران بر این خاک سجده نمایند تا ثواب نمازشان بیشتر گردد، همراه داشتن تربت کربلا نیز طبق روایات دارای آثار خوبی می باشد.

هنگام سفر با تور کربلا بهتر است تربت کربلا را نیز با خود به عنوان سوغاتی بیاورید، زیرا طبق روایات این تربت دارای آثار خاص خود می باشد.

طبق روایات تربت امام حسین (ع) شفای بسیاری از دردهاست به جز مرگ حتمی و بیمار در آستانه عجل. بهتر است تربت را با وضو و با دو انگشت بردارد و به اندازه نخود یا عدس مصرف نماید و تربت کربلا را بوسیده و بر روی چشمان خود بگذارد (روی پلک چشم) و تربت کربلا را در جای مناسب نگهداری نمایید و زیاد دست مالی نشود.