• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 44
تعداد نظرات : 8
زمان آخرین مطلب : 5739روز قبل
آموزش و تحقيقات

كارمزد معاملات و سایر كسورات


خرید سهام  
0.5 درصد كارمزد
0.25 درصد تسهیلات


فروش سهام 
0.5 درصد كارمزد
0.5 درصد مالیات 
 0.25 درصد تسهیلات

دوشنبه 3/12/1388 - 2:51
آموزش و تحقيقات

نحوه سرمایه گذاری در سبدهای سهام چگونه می‌باشد؟


به طور خلاصه در این گونه سبدهای سهام شركت ارائه كننده سبد سرمایه اولیه ای را صرف خرید تعدادی از سهام بازار می‌نماید. پس از آن می‌تواند با خرید و فروش‌های متعدد سبد را اداره نماید. ارزش این سبد معمولا به صورت روزانه محاسبه گردیده و مشخص می‌گردد. سرمایه‌هایی كه توسط سرمایه‌گذاران در زمان‌های مختلف وارد این سیستم گشته و یا از آن خارج گردد در ارزش سبد محاسبه گردیده و منظور می‌گردد. در واقع با ورود منابع مالی سرمایه‌گذاران در این سبدها مشاركت كنندگان به نوعی در كل سبد سهیم گشته و سود یا زیان سبد به طور مستقیم و به نسبت سرمایه شخص در مقایسه با كل سبد محاسبه می‌گردد. از مزیت‌های سرمایه گذاری در سبدهای سهام می‌توان به دو مورد بسیار مهم اشاره نمود.

اولا انتخاب سهام موجود در سبد توسط كارشناسان انجام گرفته و سرمایه گذار نیازی به رویارویی مستقیم با اطلاعات و تحلیل‌های بازار را ندارد.

دوم اینكه به دلیل ماهیت این فعالیت، اینگونه سبدها به گونه ای طراحی می‌شوند كه از ریسك قابل قبولی برخوردار باشند و سرمایه‌گذاران آماتور با اطمینان بیشتری می‌توانند اقدام به سرمایه گذاری نمایند.

دوشنبه 3/12/1388 - 2:50
آموزش و تحقيقات

مدارك لازم برای امور مربوطه به معامله سهام


اصل شناسنامه(عكس‏دار).
یك برگ كپی از صفحه اول شناسنامه و در صورت وجود توضیحات یك برگ كپی از صفحه توضیحات. در صورت وكالت از دیگران، ابتدا وكالتنامه باید به تأئید اداره حقوقی سازمان بورس اوراق بهاردار رسیده و این تأئیدیه به همراه اصل وكالتنامه و یك نسخه كپی از وكالتنامه به كارگزار مربوطه ارائه گردد.
برای فروش سهام شركتها اصل برگه سهام ( سپرده ) را همراه داشته باشید.
برای دریافت وجه حاصل از فروش اوراق بهادار نیز همراه داشتن اصل شناسنامه الزامی می‏باشد

دوشنبه 3/12/1388 - 2:49
آموزش و تحقيقات

سفارش خرید و فروش و انواع آن


سفارش : تقاضای خرید یا فروش اوراق بهادار بوده كه توسط مشتریان به كارگزاران ابراز می‏گردد و دارای قیمت و نوع سفارش است.


قیمت سفارش : قیمتی است كه توسط مشتری به كارگزار ابراز و به یكی از اشكال قیمت باز یا قیمت محدود می‏باشد.


قیمت سفارش باز : در مواقعی كه خریدار یا فروشنده تعیین قیمت را به كارگزار واگذار می‏نماید كارگزار دارای سفارش معامله با قیمت باز می‏باشد.


قیمت سفارش محدود : در مواقعی كه خریدار یا فروشنده حداكثر یا حداقل قیمت را برای سفارشات خود تعیین می‏نماید كارگزار دارای سفارش معامله با قیمت محدود می‏باشد.


نوع سفارش : نوع اوراق بهاداری است كه توسط مشتری به كارگزار ابراز و به یكی از اشكال سفارش باز یا محدود یا مشروط می‏باشد.


نوع سفارش باز : در مواقعی كه خریدار یا فروشنده تعیین اوراق بهادار را به كارگزار واگذار می‏نماید كارگزار دارای سفارش باز می‏باشد. در این نوع سفارش مبلغ كل سفارش باید مشخص گردد.


نوع سفارش محدود : در مواقعی كه خریدار یا فروشنده نوع اوراق بهادار را مشخص نماید كارگزار داری سفاش محدود می‏باشد. در این نوع سفارش نیز مبلغ كل سفارش باید مشخص گردد.


نوع سفارش مشروط : در مواقعی كه خریدار یا فروشنده سفارش خود را تحت شرایط خاصی به كارگزار ابراز نماید كارگزار دارای سفارش مشروط می‏باشد. شرط در این نوع سفارش باید مصرحاًً قید گردیده و امكان اجرای آن فراهم باشد.

دوشنبه 3/12/1388 - 2:48
آموزش و تحقيقات

میانگین متحرك(Moving Average)


میانگین متحرك یكی از قدیمیترین و محبوب ترین ابزارهای تكنیكال محسوب میشود. در این بخش به محاسبات و توضیح این روش میپردازیم. میانگین متحرك میانگین قیمت یك سهم در یك زمان مشخص است. وقتی میخواهیم میانگین متحرك را محاسبه كنیم باید بازه زمانی مورد نظر را مشخص كنیم(مثلا میانگین 25 روزه). « میانگین متحرك ساده »، براحتی با جمع كردن قیمت روزانه سهم در طول n روز و تقسیم این مجموع بر عدد n بدست می آید. برای مثال، قیمت بسته شدن یك سهم را در طول 25 روز با هم جمع كرده و دست آخر بر 25 تقسیم كنید. نتیجه بدست آمده میانگین قیمت سهم در طول 25 روز گذشته است. در نمودار قیمت سهم، عینا همین محاسبات برای هر دوره زمانی دیگر نیز قابل انجام است. توجه كنید كه میانگین متحرك تا زمانی كه شما سابقه قیمت سهم را در طول بازه زمانی مورد نظر (n روز گذشته) در دست نداشته باشید، قابل محاسبه نیست. بعنوان مثال توجه كنید كه تا فرا رسیدن روز 25ام معامله شدن یك سهم نمیتوان میانگین متحرك 25 روزه برای آن سهم محاسبه كرد. نمودار زیر نشاندهنده میانگین 25 روزه قیمت سهم شركت كاترپیلار برای قیمت بسته شدن روزانه (close) میباشد.

 

از آنجا كه میانگین متحرك در این نمودار نشاندهنده میانگین قیمت سهم شركت در طول 25 روز گذشته است، این شاخص نشاندهنده اجماع نظرات و انتظارات سهامدارن شركت در طول 25 روز گذشته میباشد. اگر قیمت سهم بالای میانگین متحرك باشد، به این معنی است كه انتظارات فعلی سهامدارن(و در نتیجه قیمت فعلی سهم) بالاتر از متوسط انتظارات سهامداران در 25 روز گذشته میباشد. معنی دیگر آن هم اینست كه سهامداران شركت سرسخت بوده و دست از سهم بر نمیدارند و علاقمند به بالا بردن قیمت سهم هستند. بالعكس اگر قیمت روز كمتر از میانگین 25 روز گذشته باشد، نشاندهنده افت توقعات سهامداران از سهم بوده نسبت به 25 روز گذشته بوده و تا حدی گویای ناامیدی سهامداران از آن سهم میباشد. تعریف كلاسیك میانگین متحرك اینست كه این شاخص ابزار خوبی برای دیدن و بررسی تغییرات قیمت است. سرمایه گذاران معمولا وقتی قیمت سهم بالای میانگین متحرك میرود سهم را میخرند و وقتی قیمت به پایین میانگین متحرك رسید آن سهم را میفروشند. بازه‌های زمانی در میانگین متحرك علامت های "خرید" (buy) در نمودار زیر (روند تغییرات قیمت سهم شركت Aflac) زمانی كه نمودار قیمت میانگین 200 روزه را قطع میكند ترسیم شده اند. همچنین علامتهای "فروش" (sell) زمانی كه روند تغییرات قیمت بزیر میانگین 200 روزه رفته است، ‌رسم شده اند. (برای شلوغ نشدن نمودار، از گذاشتن علامت خرید و فروش در محلی كه قیمت فقط برای چند روز از میانگین متحرك عبور كرده است، خودداری كردیم)

 

روندهای بلند مدت معمولا توسط میانگین متحرك 200 روزه تشخیص داده میشوند . میتوان از نرم افزارهای كامپیوتری برای تشخیص بهترین دوره زمانی استفاده نمود. صرفنظر از كسورات قانونی خرید و فروش ، میتوان گفت سود بیشتر با استفاده از میانگین های متحرك كوتاه مدت تر بدست می آید. ارزیابی روش میانگین متحرك: یكی از مزایای این روش (خرید و فروش در زمانهایی كه قیمت میانگین متحرك را قطع میكند) اینست كه معمولا در جهت درست بازار قرار داریم: به این معنی كه قیمت ها نمیتوانند رشد زیادی داشته باشند بدون اینكه نمودار قیمت میانگین متحرك را قطع كند. عیب این روش نیز اینست كه شما معمولا دیر میخرید و دیر هم می فروشید. اگر روند برای یك مدت معنی دار ادامه پیدا نكند (حداقل 2 برابر دوره زمانی میانگین متحرك) شما ضرر خواهید كرد. این موضوع در نمودار زیر كاملا مشخص است:

 

پشیمانی سهامداران معمولا پشیمانی بازار را از روی میانگین متحرك تشخیص میدهند. همانطور كه در نمودار زیر مشخص است این موضوع بسیار متعارفی است كه یك سهم از میانگین متحرك بلند مدت خود رد شده و سپس به میانگین قبلی خود (كه از آنجا شروع به رشد كرده بود) باز گردد.

 

همچنین از روش میانگین متغیر برای یكنواخت كردن داده های بی قاعده نیز استفاده میگردد. نمودار زیر پیشینه قیمتی 13 ساله سهمی را نشان میدهد. نمودار زیرین {آبی رنگ} میانگین 10 هفته ای همان سهم در طول همان دوره زمانی است. دقت كنید كه چطور میانگین متحرك دیدن روند واقعی تغییرات را تسهیل میكند.

 


 

 

دوشنبه 3/12/1388 - 2:47
آموزش و تحقيقات

حجم معاملات و تاثیر آن در تحلیل تكنیكال


بعد از مشاهده و بكارگیری الگوهای نموداری(Chart Patterns) مختلف، توجه شما به سوی ”حجم معامله“ جلب می‌شود. بطور خلاصه، حجم عبارت است از تعداد معاملات خرید و فروش كه در یك بازه زمانی{مثلا یك روز كاری} انجام میشود. بدلیل اینكه حتی الگوهای معتبر و قابل اطمینان، ممكن است گاهی درست از آب در نیایند، حجم معاملات می‌تواند بعنوان ابزار دیگری برای تشخیص آنچه در بازار اتفاق می‌افتد، و بویژه آنچه در الگوها اتفاق می‌افتد، بكار رود.{یعنی از ابزار حجم معاملات برای تصدیق و یا مردود دانستن الگوهای نموداری مختلف استفاده كنیم}
اعتقاد بر این است كه حجم می‌بایست در جهت قیمت افزایش پیدا كند. اگر روند غالب قیمت به طرف بالاست، حجم می‌بایست در روزهای مثبت سنگین‌تر(بیشتر) و در روزهای منفی سبكتر(كمتر) باشد. این قضیه از نگاه عقل و منطق نیز درست بنظر میرسد چون در روند صعودی، تعداد خریداران می‌بایست بیشتر از تعداد فروشندگان باشد و در روند نزولی قیمت، تعداد فروشندگان بیشتر از تعداد خریداران است. اگر زمانی حجم معاملات شروع به كم شدن كند، این میتواند اخطاری باشد مبنی بر اینكه روند، قوت و رمق خود را از دست می‌دهد و ممكن است بزودی تثبیت قیمت{ایست روند-Consolidation} یا شاید یك الگوی برگشت قیمت{Reversal Pattern} اتفاق بیفتد.
اگر در نمودار قیمت سهمی تابحال روند صعودی قیمت را داشته اید و حالا شاهد حجم معاملات بیشتری روی افت های موضعی قیمت{حفره - Dip} هستید(در مقایسه با حجم معاملات روی قطعات افزایش قیمت-Rally) میتوان این موضوع را زنگ خطری مبنی بر كمرنگ شدن قدرت خریداران و قویتر شدن جناح فروشندگان دانست.
{توضیح: معمولا به افت های موضعی قیمت (dip) گفته میشود كه معمولا در یك روند صعودی اتفاق می افتد.}

 


به قطعات با شیب مثبت رو به بالا رالی(Rally) گفته میشود. رالی ها معمولا پس از حفره(dip) ها اتفاق می افتند. رالی ها در روند نزولی كوتاه و در روندهای صعودی بلندترند.

 

عكس این حالت نیز در روند نزولی قیمت درست است. اگر حجم معاملات روی قطعات نزولی{كه در اثر فروش های عمده بوجود میایند} شروع به كم شدن كند و معاملات بیشتری روی رالی ها اتفاق بیافتد، نشانگر اینست كه روند قیمت مورد تردید واقع شده و خریداران شروع به مطرح كردن نقش خود كرده‌اند. حالتی كه حجم معاملات در جهت عكس قیمت حركت می‌كند، واگرایی(Divergence) نامیده می‌شود.
این موضوع یكی از دلایلی است كه حجم در زمان تردید و بی تصمیمی بازار تمایل به كم شدن دارد. در مدت حركت بی جهت (حركات فرعی – Sideway)، اغلب معامله گران از خرید و فروش خودداری می‌كنند و ترجیح می‌دهند منتظر بمانند تا در صورت تشخیص یك روند نزولی برای آینده سهم هر چه زودتر با فروش آن سهم، از آن موقعیت فرار كنند. بغیر از این موضوع كه در مواقع بی تصمیمی بازار معمولا حجم معاملات كم می‌شود، بررسی حجم معاملات در دوران بی‌تصمیمی می‌تواند نشانه هایی از روند آتی قیمت به ما بدهد; به این صورت كه با مقایسه قدرت خریداران و فروشندگان{در همان حركتهای بی جهت}میتوان غلبه یك گروه بر دیگری را حدس زد. مشاهده اینكه آیا در روزهای مثبت حجم سنگین تری وجود دارد یا در روزهای منفی، می‌تواند برای موضع گیری در دوره حركت بی جهت (و یا حتی شكل گیری الگوی آینده) مناسب باشد. ایده این است كه اگر حجم معاملات بیشتری در روزهای مثبت وجود داشته باشد(نسبت به روزهای منفی)، احتمالا خریداران جدی تر هستند و وضعیت محتمل برای آینده بازار یك صعود به سمت بالا است. عكس این موضوع نیز درست است: اگر حجم در روزهای منفی سنگین تر است، بازار با احتمال بیشتری به سمت پایین سقوط میكند.
لازم به ذكر است علی رغم اینكه الگوهای نمودار قیمت، حجم معاملات و كلا آنالیز تكنیكال، دارای قابلیتهای پیش بینی هستند، اما هیچكدام مصون از خطا نیستند. استفاده همزمان از این روشها می‌تواند كاملا به سرمایه گذاری و خرید و فروشهای شما كمك كند، اما در عین حال باید به مسائل مهم دیگری همچون جهت گیری و قضاوت بازار و .... نیز توجه كافی داشت.

دوشنبه 3/12/1388 - 2:46
آموزش و تحقيقات

نقش مؤلفه زمان در تحلیل تكنیكال


بسیاری ازمفاهیم تحلیل تكنیكال روی تغییرات قیمت نسبت به زمان تمـركز دارند. به تاثیر زمان در نمودارهای زیر تـوجه كنید: هر كدام از این دو نمودار افزایش قیـمت ســهم از $25 تا حـدود $45 را نشــان میدهد.
شكل 1 افـزایش پیوسـته قیمـت سهم شـركت Merck در یك دوره 12ماهه را نشان میدهد.این چارت نشان مـیدهد كه سهامداران دائما از حركت صعودی ارزش سهم اطمینان داشته اند.

 

 


همـــانگونه كه در شكل 2 مشــاهده می كنید قیــمت Disney هم از حدود 25$ تا 45$ حركت كرده است، ولی این رشد در دو مرحله اتفاق افتاده است {یعنی در دو حركت صعودی}. این نشـان می دهد كه در دو وضـعیت ویژه، سـرمایه گذارها باور كرده‌اند كه قیـمت سهم باید به بالا حركت كند. ولی به دنبال رشد اول، یك بازه زمانی باید بگذرد تا سرمایه گذارها قیمت جدید را باور كنند و آنگاه سهم آماده حركت صعودی بعدی شود.

 

 


توقف موقتی بعد از رشد سـریع اول در قیمت Disney یك اتفـاق عادی محسـوب می‌شود، چرا كه مـردم با پذیرش آنی قیمت جدید مشـكل دارند، ولـی پس از گذشت زمان آنرا می پذیرند. سهمی كه روزی گرانقیمت به نظر می رسید، امكان دارد یك روز به واسـطه تغییرات تدریجی درانتظارات سهامداران، ارزان به نظر بیاید.
یكی از مزیت‌های جالب نمودارهای Point and Figure نیز همین است، زیرا نمودارهای Point and Figure گذر زمان را كلاً نادیده می گیرند و فقط تغییر در قیمت را نشـان می‌دهند.

یك راهنمایی مهم
تعداد زیادی ابزار برای تحلیل تكنیكال وجود دارند، اما شاید مشكلترین بخش تحلیل تكنیكال تصمیم گیری در انتخاب نوع ابزار مناسب برای استـفاده است. در اینـجا قدمهای كلی برای تحلیل اصولی تكنیكال بیان میگردد:
1- شرایط كلی بازار را تعیین كنید.
اگر شما اوراقی بهادار(مثل سهام شركتها) را داد و ستد می كنید، سعی كنید اطلاعات زیر را جمع آوری كنید: اطلاعات تغـییرات میزان سـود(بهره) پول، روند شاخص های عمده بازار، جو بازار(تشخیص حس سرمایه گذارها مثلا از طـریق مطالعه روزنامه). منظور نهایی از این اطلاعات، تشخیص دادن روند كلی بازار است.

2- سهم‌های مورد نظر را انتخاب كنید.
توصـیه این است كه صنعت یا شركتی را انتخاب كنید كه روی آن شناخت داشته باشید، ویا مطابق نظر و با مشورت یك تحلیلگر مورد اعتماد(فاندامنتال یا تكنیكال) عمل كنید.

3- روند كلی تغییرات قیمت سهم انتخابی را مشخص كنید .
میانگین متحرك سهم 200 روزه(39 هفته ای) را ترسـیم كنید. بهترین فرصت خرید، زمانی است كه ارزش سـهم بتازگی به بالای میانگین متحرك- كه نشاندهنده عملكرد بلند مدت سهم است- منتقل شده باشد{یعنی قیمت بسته شدن سهم خط میانگین بلند مدت را بصورت صعودی قطع كرده باشد). 

4- نقاط ورود(خرید) را انتخاب كنید.
با اسـتفاده از شاخصهای مورد نظر خود خـرید و فروش كنید. درهرحال، سعی كنید موضع گیری تان سازگار با وضعیت كلی بازار باشد.

اكثر موفقیتهای شـما در تحلیل تكنیكال از طـریق تجربه بدست خـواهد آمد. هـدف، بدست آوردن فرمول جادویی تحلیل تكنیكال نیست! بلكه هدف كاهش ریسكهای خرید و فروش های شماست (یعنی با داد و ستد مطـابق روند كلی بازار و بكـارگیری شــاخصهـای مـورد نظر برای تعـیین زمــانهای داد و ستد).
همچنـان كه شـما تجربه كسب می كنید، سرمایه گذاری های بهتر، آگاهانه تر و سودمندتری انجام خواهید داد.

"یك نادان یك درخت را مشابه نگرش یك مرد خردمند نمی بیند."
ویلیام بلیك1790

 

دوشنبه 3/12/1388 - 2:43
آموزش و تحقيقات

روش تكنیكال و مزایا و معایب آن

توانایی های روش تحلیل تكنیكال
تمركز روی قیمت :

اگر هدف پیش بینی قیمت آینده است ، متمركز شدن روی تغییرات قیمت منطقی است. تغییرات قیمت معمولا بر روش فاندامنتال پیشی میگیرند. با تمركز بر قیمت تحلیلگران بطور اتوماتیك به آینده توجه میكنند. بازاربعنوان یك شاخص رهبر در نظر گرفته میشود و میتوان گفت كه اقتصاد 6 تا 9 ماه آینده را تعیین میكند. برای همراهی با بازار لازم است كه تغییرات قیمت را بطور دقیق زیر نظر داشت. معمولا تغییر قیمت یك موجود زیرك و حیله گر پنداشته میشود. با وجود اینكه بازار مستعد یك تغییر ناگهانی است ،راهنمایی ها و نشانه ها معمولا قبل از تغییرات مهم ظاهر میشوند. یك تحلیل گر معمولا به دوره های خرید در كف (accumulation) بعنوان گواهی بر ترقی قریب الوقوع سهم نگاه كرده و همچنین دوره های فروش در سقف (distribution) را بعنوان شاهدی برای یك دوره ركود در شرف وقوع در نظر میگیرد.

عرضه ، تقاضا و تغییرات قیمت :
خیلی از تحلیل گران قیمت باز شدن ، بسته شدن ، حداكثر و حداقل یك سهم را مورد بررسی قرار می دهند . در هر جزء از این داده ها، اطلاعات ذیقیمتی نهفته است . آنها بطور جداگانه گویای مطلبی نیستند ولی وقتی با هم در نظر گرفته میشوند تاثیرات عرضه و تقاضا بر قیمت سهم را نشان میدهند.

 

       مثال بالا سهمی را كه با یك جهش مثبت باز شده است را نشان میدهد یعنی قبل از باز شدن سهم تعداد دستورات خرید بیشتر از دستورات فروش بوده و قیمت بالا رفته تا فروشندگان بیشتری را جذب كند. تقاضا از همان ابتدا بالا بوده است. قیمت حداكثر (high) در طول روز نشاندهنده شدت تقاضا می باشد. قیمت حداقل (low)در طول روز نیز گویای میزان عرضه ( فروشنده) موجود برای این سهم است.قیمت بسته شدن (close) قیمت نهایی مورد توافق فروشندگان و خریداران است. در مورد مثال فوق قیمت بسته شدن نسبت به قیمت حداكثر اختلاف زیادی داشته و بیشتر به قیمت حد اقل نزدیك است . این موضوع گویای اینست كه علی رغم اینكه تقاضا (خریداران) در طول روز قوی بوده است ، عرضه (فروشندگان) دست آخر غالب شده و باعث كاهش قیمت نهایی (پایان روز) ‌شده اند . در عین حال با وجود فشار فروشندگان، قیمت بسته شدن بالاتر از باز شدن باقی مانده است . با نگاه كردن به نمودار تغییرات قیمت در طول یك دوره زمانی طولانی میتوان بوضوح شاهد تقابل و رویاروئی عرضه و تقاضا بود . به ساده ترین زبان میتوان گفت : قیمت های بالا بیانگر تقاضای بیشتر و قیمت های پایین معرف فزونی عرضه است .

حمایت / مقاومت:
آنالیز اولیه و ساده چارت های قیمت میتواند در تشخیص درجه حمایت یا مقاومت مفید باشد . این پارامترها معمولا توسط دوره های تراكم ( محدوده داد و ستد ) كه قیمت ها در یك محدوده مشخص تغییر میكند مشخص میشوند . این مطلب گویای این است كه قوای متقابل عرضه و تقاضا به تعادل رسیده اند و داد و ستد به بن بست رسیده است.وقتی قیمت از این محدوده خارج میشود نشان دهنده این است كه عرضه یا تقاضا شروع به رشد كرده و بر دیگری فائق آمده است . اگر قیمت بالاتراز حد بالایی محدوده قیمت برود نشاندهنده آن است كه تقاضا برنده شده و اگر از حد پایینی خارج شود عرضه افزایش یافته است .

پیشینه قیمت بصورت تصویری :
حتی برای تحلیل گران فاندیمنتال با تجربه و كارآزموده نیز یك نمودار قیمت ، حاوی اطلاعات مفیدی است . نمودار قیمت یك شركت ، نشاندهنده یك نمودار تصویری و گویا ازروند قیمت سهام آن شركت در طول یك بازه زمانی است . نمودار بسیار گویاتر و خواناتر از یك جدول اعداد است . در اكثر نمودارهای قیمت ستونهای حجم معاملات در پایین نمودار آورده میشوند . با استفاده از این نمودار میتوان براحتی موارد زیر را تشخیص داد :
- واكنشهای قبل و بعد از اتفاقات مهم
- نوسانات گذشته و حال
- حجم و مبلغ معاملات گذشته
- وضعیت نسبی یك سهم نسبت به كل بازار

تسهیل در تشخیص زمان خرید :
آنالیز تكنیكال كمك زیادی در تشخیص زمان خرید میكند . برخی تحلیل گران ، روش فاندیمنتال را برای شناسایی سهام مناسب جهت خرید و روش تكنیكال را برای تشخیص زمان خرید بكار می برند . این نكته كاملا واضح است كه زمان مناسب خرید ، نقش مهمی در عملكرد دارد . روش تكنیكال میتواند در تشخیص تقاضا (حمایت) یا عرضه (مقاومت) و همچنین زمان خروج از بازار مفید واقع شود .مشخصا انتظار برای خروج از بازار در نرخ هایی بالاتر از نرخ های عرضه گسترده و یا خرید در نرخ هایی در نزدیكی نرخ های حمایتی میتواند بازده را بهبود بخشد .
دانستن سابقه تاریخی قیمت یك سهم مهم است . اگر شما سهمی را در دو سال گذشته به عنوان یك سهم عالی ارزیابی می كرده اید ولی روند سهم در این مدت ثابت بوده است معلوم می شود وال استریت نظر دیگری دارد . اگر سهمی به اندازه زیادی رشد داشته باید گوش به زنگ برگشت رو به عقب آن سهم بود . یا اگر سهمی از حد مورد انتظار بیشتر افت نموده شاید این ارزش را داشته باشد كه آن را در این قیمت بخرید و منتظر روند رو به رشد آن بمانید .

معایب آنالیز تكنیكال :
تمایل تحلیل گر : همانند تحلیل فاندیمنتال ، تحلیل تكنیكال ذهنی بوده و علایق و سلایق شخصی تحلیل گر در آنالیز تاثیر گذار است . در نظر داشتن این مطلب در هنگام آنالیز یك چارت ( نمودار ) مهم است . اگر تحلیل گر روی سهمی خاص تعصب داشته باشد كل تحلیل وی تحت تاثیر این اعمال سلیقه قرار خواهد گرفت و باید این نكته را در نظر داشت همچنین چنانچه تحلیل گر نسبت به یك سهم بدبین باشد نتیجه تحلیل احتمالا انتظار روند نزولی برای آن سهم خواهد بود .
امكان تفاسیر مختلف : علاوه بر موضوع تمایلات شخصی تحلیلگر، باید این واقعیت را پذیرفت كه تحلیل تكنیكال را می توان به روش های مختلف تفسیر نمود . علی رغم اینكه استانداردهایی وجود دارد ولی خیلی وقتها دو تحلیل گر با نگاه به یك نموداربه دو دیدگاه متفاوت و جهت گیری مخالفی میرسند ! هر دو نیز میتوانند دلایل منطقی بیاورند و بر سر تحلیلشان اصرار كنند و دلایلی مبنی بر درست بودن تحلیلشان ارایه دهند . در حالیكه این موضوع میتواند نا امیدكننده باشد ،‌ بنظر میرسد تحلیل تكنیكال تا اندازه ای مثل علم اقتصاد بیشتر شبیه هنر است تا علم. اینكه نیمه پر یا خالی لیوان را ببینیم بستگی به نظر بیننده دارد .
عملكرد دیر هنگام : روش تكنیكال بخاطر عكس العمل دیرهنگامش معمولا مورد انتقاد قرار میگیرد . وقتی كه روند ( صعودی یا نزولی ) قیمت شناسایی میشود میزان زیادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است ! بعد از این میزان تغییرات زیاد میزان سود به نسبت ریسك خیلی بالا نیست . عملكرد دیر هنگام یكی از انتقاداتی است كه به تئوری Dowوارد شده است.
معمولا در هر زمان روندهای خوب دیگری هم هستند : حتی پس از آنكه یك روند قیمت جدید (‌صعودی یا نزولی ) شناسایی شد همیشه یك روند قیمت مهم دیگر هم براحتی در دسترس وجود دارد . كارشناسان معمولا متهم میشوند به اینكه روی خط میانه حركت می كنند و یك موضع گیری مشخص ندارند . حتی اگر تحلیل گر بر سهمی بسیار مصر باشد ، باز هم سهم دیگری كه نظرشان را جلب و ارضا كند ، وجود دارد .
پشیمانی بازار و سرمایه گذاران : تمامی الگوها و علایم خرید و فروش با روش تكنیكال همیشه درست از آب در نمی آید .زمانی كه به مطالعه روش تكنیكال می پردازید دست آخر به یك مجموعه شاخصها و الگوهای چارتی میرسید كه باید با یكسری قوانین هماهنگ شوند به عنوان مثال چنانچه الگوی نوسانات قیمت یك سهم از نوع "سر و شانه" (head and shoulders pattern ) باشد. در این الگو مطابق شكل زیر نوسانات گذشته قیمت سهم به گونه ای است كه پس از یك روند افزایشی و رسیدن به نقطه اوج نخست یا اصطلاحا شانه چپ (Left Shoulder ) ، سپس قیمت سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر نخست سقوط می نماید. پس از آن قیمت سهم برای بار دوم روند صعودی به خود گرفته و تا نقطه اوج دوم یا اصطلاحا سر (Head ) رشد می نماید. این نقطه از نقطه اوج اول بالاتر بوده لیكن پس از آن دوباره سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر دوم كاهش می یابد. مجددا سهم برای سومین بار تا نقطه اوج جدیدی موسوم به شانه راست ( Right Shoulder ) كه تا اندازه زیادی به شانه چپ شبیه است رشد نموده و دوباره روند نزولی آن آغاز می شود. از به هم وصل كردن نقاط قعر اول و دوم خطی موسوم به "خط گردن" (Neckline ) بدست می آید كه می تواند در تشخیص زمان مناسب برای فروش راهگشا باشد .
نمودار ذیل متعلق به متن اصلی ترجمه شده نیست و فقط برای تقریب به ذهن و بعنوان مثالی برای پاراگراف بالاآورده شده است .

 

علی رغم اینكه مورد اخیر یك قانون است ولی همیشه صدق نمی كند و میتواند تحت تاثیر پارامترهای دیگر مثل حجم و ارزش معاملات قرار بگیرد . ممكن است این قانون برای یك سهم كار كند و برای دیگری موثر نباشد. یك نمودار میانگین 50 روزه ممكن است برای تشخیص نقاط حمایت / مقاومت شركت IBM بسیار خوب كار كند ولی نمودار میانگین 70 روزه برای سهم Yahooممكن است بهتر كار كند . درست است كه خیلی از مبانی تحلیل تكنیكال كلیت دارند، سهام هر شركت بخصوص مشخصات و خصوصیات خاص خود را داراست .

نتیجه گیری :
روش تكنیكال 80 % رفتار بازار را مبتنی بر حالات روانی افراد و 20 % را بر پایه منطق میداند. در حالیكه تحلیل فاندیمنتال بازار را 20 % روان شناختی و 80 % منطقی در نظر می گیرد. در هر صورت میتوان بر سر موضوع ‌منطقی یا روانشناختی بودن بازار بحث كرد، اما، هیچ شكی در مورد قیمت فعلی یك سهم نمیتوان داشت. به هر حال، منطقی یا روانشناختی ، كسی نمیتواند منكر قیمت فعلی یك سهم شود. قیمتی كه توسط بازار تعیین میشود نشاندهنده مجموع اطلاعات كلیه مشاركت كنندگان در بازار در مورد آن سهم میباشد . اینافراد تمامی اطلاعات منتشر شده در مورد سهم را در نظر گرفته اند و بر روی قیمت مشخصی در مورد خرید یا فروش آن به توافق رسیده اند. اینها نیرو های عرضه و تقاضا هستند روش تكنیكال تلاش دارد با بررسی رفتار قیمت یك سهم تعیین كند كدامیك از نیرو های عرضه و تقاضا پیروز میدان خواهد بود؟ قیمت سهم در گذشته چقدر بوده است و در آینده به كجا خواهد رفت؟
هر چند با استفاده از روش تكنیكال می توان برخی قواعد و قوانین كلی برای خرید و فروش سهام در نظر گرفت لیكن این نكته را نباید فراموش كرد كه این روش بیش از آنكه یك علم باشد هنر است. لذا مانند دیگر كارهای هنری در معرض تفسیر قرار دارد. لیكن در عین حال این روش به لحاظ نوع رویكرد انعطاف پذید بوده و هر یك از سرمایه گذاران باید طبق روش خاص خود از آن استفاده نمایند. توسعه این روش ها نیازمند صرف وقت و تلاش بسیار بوده اما فواید آن می تواند در خور توجه باشد.

دوشنبه 3/12/1388 - 2:42
آموزش و تحقيقات

تحلیل تكنیكی چیست؟

تحلیل تكنیكی بررسی تغییرات قیمتهای پیشین به منظور پیش‌بینی تغییرات آتی قیمت است. اغلب از تحلیل‌گران تكنیكی به عنوان چارتیست یاد می‌شود چرا كه برای تحلیل‌هایشان اتكای زیادی به نمودارها دارند.

 


 

 



 

تحلیل تكنیكی در زمینه سهام، شاخصها، كالاها، پیمان های آتی(Commodity Future)، و یا هر ابزار قابل داد و ستدی كه متاثر از نیروهای عرضه و تقاضا باشد قابل كاربرد است. قیمت به تركیبی از نرخ های باز شدن، حداكثر، حداقل و نرخ بسته شدن یك ورقه بهادار مشخص در بازه زمانی معین اشاره دارد. واحد بازه زمانی ممكن است كمتر از روز (تغییرات قیمت از یك معامله تا معامله بعدی، 5 دقیقه، ربع ساعت، یا ساعتی)، روزانه، هفتگی، یا ماهانه باشد و ممكن است از چند ساعت تا چندین سال ادامه داشته باشد. همچنین بعضی از تحلیلگران تكنیكی علاوه بر نمودار قیمت، ‌مقادیر حجم( تقاضای اولیه موقع باز شدن نماد ) را نیز برای مطالعه عملكرد قیمت‌ بكار می‌برند. { در نمودارها بصورت میله ای زیر نمودار روند قیمت قرار میگیرد }

اساس تحلیل تكنیكی
در ابتدای قرن بیستم، تئوری داو چیزی را بنیان‌گذاری كرد كه بعدها به عنوان تحلیل تكنیكی نوین شناخته شد. تئوری داو(Dow) از ابتدا تركیب كاملی نبود بلكه به مرور با كنار هم قرار دادن اجزایی از میان نوشته‌های چارلز داو در طی چندین سال تكمیل شد. از میان قضیه‌های نقل شده از داو سه تا از آنها برجسته می باشند:
• قیمت معرف همه اطلاعات می باشد.
• تغییرات قیمت كاملاً تصادفی نیست.
• اینكه چه اتفاقی افتاده {‌ پیشینه قیمت } بسیار مهم‌تر است از چرایی آن { چرا اتقاق افتاده‌ }

قیمت معرف همه اطلاعات می باشد: این قضیه شبیه به اشكال قوی و نیمه قوی بازار كارا است. تحلیل‌گران تكنیكی اعتقاد دارند كه قیمت فعلی منعكس كننده تمام اطلاعات است. با توجه به اینكه اطلاعات قبلا اثر خود را بر روی قیمت گذاشته است، لذا قیمت نشان دهنده ارزش منصفانه می‌باشد و باید پایه اصلی تحلیل را تشكیل دهد. در مجموع قیمت بازار نشان دهنده كلیه اطلاعات مشاركت كنندگان در بازار شامل: معامله گران، سرمایه‌گذاران، مدیران پرتفوی، تحلیل‌گران خرید سهام، تحلیل‌گران فروش سهام، جهت دهندگان به بازار، تحلیل‌گران تكنیكی، تحلیل‌گران بنیادی(Fundamental Analysts) و دیگران می‌باشد. مخالفت با قیمت‌هایی كه توسط چنین تركیبی از افراد با چنین تخصص‌ها و اعتبارهایی تعیین شده بسیار نابخردانه است. تحلیل تكنیكی از اطلاعات بدست آمده از قیمت برای تفسیر اینكه بازار چه می‌گوید با هدف پیش‌بینی آینده استفاده می‌كند.

تغییرات قیمت كاملاً تصادفی نیست: بسیاری از تكنیكی‌ها معتقد به روند قیمت هستند. لیكن بیشتر تكنیكی‌ها این مطلب را نیز تایید می كنند كه در برخی از دوره های زمانی، قیمت ها از روند خاصی تبعیت نمی كنند. اگر قیمت همیشه تصادفی بود، تحصیل درآمد از طریق تحلیل تكنیكی بسیار سخت می‌شد. جك شوایگر (Jack Schwager) در كتابش بنام Schwager on Futures: Technical Analysis چنین می‌گوید:
در دوره های زمانی طولانی ممكن است بازار دارای تغییرات قیمت تصادفی باشد، لیكن در داخل این دوره های زمانی، دوره های زمانی كوتاه تری وجود دارند كه رفتار قیمت در آنها بصورت غیر تصادفی است. هدف چارتیست ها شناسایی این دوره های زمانی (یعنی پیدا كردن روند های كلی قیمت) است.

 

 

 

اعتقاد تكنیكی‌ها بر این است كه تشخیص روند امكان پذیر بوده و می‌توان بر مبنای روند قیمت اقدام به سرمایه‌گذاری كرد و همراه با مشخص شدن تدریجی روند قیمت و با اقدام به خرید و فروش در زمان مناسب ، سود كسب كرد. با توجه به این امر كه روش تحلیل تكنیكی را می توان برای دوره های زمانی مختلف بكار برد، امكان دنبال كردن روند های بلند مدت و كوتاه مدت قیمت بطور همزمان وجود دارد. در نمودار بالا ( روند قیمت سهام IBM ) نشان دهنده رویكرد شوایگر نسبت به ماهیت روند قیمت ها است. روند كلی به سمت بالاست، لیكن محدوده‌های مناسب برای دادوستد (Trading) درون آن پراكنده است. مابین محدوده‌های دادوستد { برنگ قرمز- Trading Range } روندهای رشدی { رنگ آبی- Trending Range } وجود دارند كه متاثر از روند رشد اصلی قیمت سهم در بلند مدت هستند. وقتی كه سهام بالاتر از محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند رشد آن دوباره شروع می‌شود. از طرف دیگر زمانی كه سهام پایین‌تر از مرز پایینی محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند نزولی قیمت سهم آغاز می شود.

اینكه چه اتفاقی افتاده از علت آن مهم‌تر است: Tony Plummer در كتابش با عنوان The Psychology of Technical Analysis به نقل از اسكار وایلد می‌گوید «یك تحلیل‌گر تكنیكی قیمت همه چیز را می‌داند ولی ارزش { واقعی } هیچ چیز را نمی‌داند. چارتیست ‌ها كه به عنوان تحلیل‌گران تكنیكی شناخته میشوند فقط با دو چیز سروكار دارند:
1- قیمت فعلی چیست؟
2- سابقه تغییرات قیمت چیست؟

قیمت نتیجه تقابل نهایی نیروهای عرضه و تقاضا برای سهام شركت است. هدف تحلیل‌گر پیش‌بینی جهت تغییرات قیمت آتی است. تحلیل تكنیكی با تمركز بر روی قیمت و فقط قیمت، نمایانگر یك دیدگاه مستقیم است. بنیادگراها به دنبال چرایی قیمت می گردند. حال آنكه تكنیكی‌ها به دلایل بنیاد‌گراها در مورد چرایی قیمت با دید تردید نگاه می‌كنند. تكنیكی‌ها اعتقاد دارند كه بهترین كار این است كه بدنبال چیستی قیمت باشیم و به چرایی آن اهمیت ندهیم. چرا قیمت بالا می‌رود؟ بخاطر بیشتر بودن خریداران (تقاضا) از فروشندگان (عرضه). سرانجام، ارزش هر چیز برابر با پولی است كه یك فرد حاضر است برای آن بپردازد. چه لزومی دارد بدانیم چرا؟

قدم‌های كلی برای ارزیابی تكنیكی:
بسیاری از تكنیكی‌ها از یك دیدگاه بالا به پایین ( كل به جزء ) استفاده می‌كنند: كار تحلیل گر با یك تحلیل كلان و وسیع آغاز می‌شود، سپس بخش‌های كلی جدا می‌شوند تا پایه ای برای تقسیم بندی خرد و متمركز شكل دهند. چنین تحلیلی می‌تواند شامل سه قدم باشد:
1- تحلیل وسیع بازار از طریق شاخص‌های اصلی بازار مانند S&P 500، Dow Industrials، Nasdaq و NYSE Composite.
2- تحلیل صنایع برای شناسایی گروه‌های قوی و ضعیف در داخل بازار. { صنعت برتر }
3- تحلیل منفرد سهام برای شناسایی سهام‌های قوی و ضعیف در داخل گروه های انتخابی.{ سهم برتر }
زیبایی تحلیل تكنیكی در تنوع و تطبیق پذیری آن برای بازارها و شرایط مختلف است. چرا كه اصول تحلیل تكنیكی كاربرد عمومی دارند، هر كدام از قدمهایی كه در بالا بدان اشاره شد با زمینه تئوریك مشابه قابل اجراست. شما برای تحلیل جدول شاخصهای بازار نیاز به تحصیلات اقتصادی ندارید. برای تحلیل نمودار سهام لازم نیست شما یك حسابدار خبره باشید. نمودار‌ها نمودار هستند. اهمیتی ندارد كه محدوده زمانی 2 روز یا 2 سال باشد. اهمیتی ندارد كه نمودار، نمودار سهام، شاخص، و یا محصول باشد. اصول تكنیكی حمایت، مقاومت، روند، محدوده دادوستد، و دیگر ابعاد می‌تواند برای هر نموداری بكار رود. در حالی كه این امر آسان به نظر می‌رسد، تحلیل تكنیكی به هیچ وجه آسان نیست. موفقیت نیازمند مطالعه جدی، ثبات قدم و ذهن باز است.

تحلیل نمودار:
تحلیل تكنیكی می‌تواند همان‌قدر كه شما می‌خواهید ساده و یا پیچیده باشد. مثال زیر نشان دهنده یك نسخه ساده شده است. وقتی ما علاقه‌مند به خرید سهام هستیم، تمركز بر روی نقاط پرش قیمت خواهد بود.

 

 

 

روند كلی: اولین گام، تشخیص روند كلی است. این كار توسط خط روند، میانگین متحرك و یا تحلیل نقاط فراز و فرود انجام می شود. مادامی كه قیمت بالاتر از خط روند مربوطه باشد، روند قیمت سهم افزایشی و رو به بالا محسوب می شود.

حمایت: عبارتست از دوره های زمانی كه سهم با قیمتی پایین تر از قیمت های حداقل قبلی معامله می شود. كاهش قیمت یك سهم به سطحی پایین تر از محدوده حمایت معرف روند نزولی برای آن سهم می باشد.

مقاومت: عبارتست از دوره های زمانی كه سهم با قیمتی بالاتر از قیمت های حداكثر قبلی معامله می شود. افزایش قیمت یك سهم به سطحی بالاتر از محدوده مقاومت معرف روند صعودی برای آن سهم می باشد.

نرخ نوسان قیمت: نرخ نوسان قیمت معمولا توسط شاخص هایی از قبیل "میانگین متحرك همگرایی – واگرایی" محاسبه می شود. چنانچه میانگین متحرك همگرایی- واگرایی از "میانگین متحرك نمایی" 9 روزه بیشتر و یا مثبت باشد، آنگاه نرخ نوسان قیمت بصورت صعودی و یا لااقل در حال بهبود تلقی می شود.

فشار خرید/فروش: در مواردی كه شاخص بازار سهام و حجم معاملات موجود باشد، می توان از این ارقام به عنوان علامتی برای تعیین فشار خرید و فروش (عرضه و تقاضا) استفاده كرد.

قدرت نسبی: قیمت نسبی خطی است كه از تقسیم قیمت ورقه بهادار بر شاخص بازار سهام بدست می‌آید. در مورد سهام‌ معمولاً قیمت سهم بر عدد شاخص500 S&P تقسیم می شود. نمودار این خط در طول یك دوره زمانی به ما می‌گوید كه آیا عملكرد سهام مورد نظر در مقایسه با شاخص بازار سهام بهتر یا ضعیف تر بوده است.

قدم نهایی، آمیختن تحلیل‌های بالا به منظور معلوم كردن موارد زیر است:
• قدرت روند قیمت فعلی.
• بلوغ و یا مرحله روند فعلی.
• نسبت بازده به ریسك مربوط به یك خرید جدید
• زمان مناسب برای خرید یك سهم جدید

تحلیل تكنیكی بالا به پایین
یك سرمایه‌گذار، برای رسیدن به معیار های معین، نمودارهای بلند مدت و كوتاه مدت را در مورد هر بخش (بازار، صنایع و سهام های منفرد) تحلیل می كند. تحلیل، ابتدا كل بازار مثلا شاخص500 S&P را مورد توجه قرار می دهد. اگر كل بازار روند صعودی و مثبت داشته باشد، تحلیل‌گر به سراغ انتخاب نمودارهای صنایع می‌رود. آن دسته از صنایعی كه نوید شرایط بهتری بدهند برای تحلیل سهامهای منفرد انتخاب می‌شوند. وقتی كه صنایع محدود به 3 الی 4 گروه صنعتی شد، انتخاب سهام های منفرد آغاز می‌شود. با بررسی10 الی 20 نمودار می توان دامنه انتخاب را به 3 تا 4 سهام از بهترین های هر صنعت محدود كرد. تعداد سهامها و گروههای صنعتی برای تصمیم گیری نهایی بستگی به دقت معیارهای مورد استفاده تحلیلگر دارد. با این سناریو ما سرانجام به 9 تا 12 سهام برای انتخاب می‌رسیم. در این مرحله نیز می‌توانیم از بین آنها 4-3 سهام قوی‌تر را انتخاب نماییم.


دوشنبه 3/12/1388 - 2:41
آموزش و تحقيقات
نگاهی دقیق تر به روندها و خطوط روند


تحلیل تكنیكال بر این فرض كه قیمتها روند دارند شكل گرفته است. خطوط روند در روش تكنیكال ابزار مهمی برای شناسایی(identification) و اثبات(confirmation) یك روند هستند. یك خط روند خط راستی است كه دویاچند نقطه روی نمودار قیمت را به هم وصل میكند و سپس بسوی روزهای آینده نیز امتداد داده میشود تا یك خط حمایت یا مقاومت را تشكیل دهد. خیلی از اصولی كه درباره حمایت و مقاومت وجود دارد درباره خطوط روند نیز قابل كاربرد است.


روندهای رو به بالا (صعودی)

 

یك روند رو به رشد یك خط با شیب مثبت است كه از وصل كردن دو یا چند نقطه مینیمم{نسبی} بدست می آید. نقطه مینیمم دوم باید بالاتر از مینیمم اول باشد تا شیب خط مثبت شود.روندهای رو به بالا بصورت حمایت عمل میكنند و نشاندهنده اینست كه تقاضای خالص(= تقاضا – عرضه) با بالا رفتن قیمت افزایش می یابد.وقتی با بالا رفتن قیمت سهم تقاضا نیز افزایش پیدا كند سهم رشد زیادی خواهد داشت و نشان از عزم جزم خریداران سهم دارد. تا زمانی كه قیمت سهم بالای خط روند باقی بماند روند مثبت، محكم و بدون تغییر باقی میماند. یك شكست قیمت بزیر خط روند مثبت، نشاندهنده ضعیف شدن تقاضای خالص بوده و احتمال تغییر در روند را باید در نظر گرفت.

 

 

روندهای رو به پایین( نزولی)
یك روند نزولی خطی با شیب منفی است كه از وصل كردن دو یا چند نقطه ماكزیمم{نسبی} بدست می آید. نقطه حداكثر دوم باید پایین تر از نقطه اول باشد تا خطی با شیب منفی را تشكیل دهد. روند منفی بصورت مقاومت عمل كرده و نشاندهنده افزایش در عرضه خالص(=عرضه – تقاضا) علی رغم افت قیمت سهم است. وقتی افت قیمت همزمان با افزایش عرضه اتفاق می افتد شاهد افت در سهم بوده واین موضوع حكایت از تصمیم راسخ سهامداران بر فروش سهم دارد. تا زمانی كه قیمت ها زیر خط روند قرار دارند روند بدون تغییر و ثابت در نظر گرفته میشود. یك شكست ناگهانی در قیمت و بالاتر رفتن قیمت ازخط روند نشاندهنده كم شدن عرضه خالص بوده و باید احتمال تغییر در روند قیمت سهم را در نظر داشت.
تنظیمات مقیاس نمودار
بنظر میرسد رسم خطوط روند از نقاط حداقل یا حداكثر نمودار قیمت، در مقیاس لگاریتمی بهتر نتیجه میدهد. این موضوع مخصوصا وقتی خطوط روند بلند مدت رسم میشوند یا زمانیكه تغییر بزرگی در روند قیمت سهم بوجود آمده بیشتر خودنمایی میكند.اكثر نرم افزارهای رسم نمودار،اجازه رسم نمودار با دو نوع مقیاس را به كاربر میدهند : مقیاس حسابی و مقیاس لگاریتمی. درمقیاس حسابی فواصل ارقام روی محور قائم(y) با هم یكسان است.یعنی یك رشد 10 دلاری در قیمت یك سهم، چه قیمت سهم از 10 دلار به 20 دلار رشد داشته و چه از 100 دلار به 110 دلار رسیده باشد،یكسان نمایش داده میشود.در حالیكه در یك نمودار نیمه لگاریتمی مقادیر روی محورy بصورت درصدی نمایش داده میشوند،به عنوان مثال رشد قیمت سهم از 10 دلار به 20 دلار یك بازده 100% محسوب میشود درحالیكه رشد قیمت از 100 دلار به 110 دلار نشاندهنده یك بازده 10% است.

 

درنمودار بالا(شركتEMC) یك رشد قیمتی زیاد در طول این بازه زمانی طولانی{2سال} اتفاق افتاده است.همانطور كه مشخص است در مقیاس حسابی افت قیمت به زیر خط روند وجود ندارد ولی خط روند در مقیاس لگاریتمی بدون شكستگی و تغییر شیب است و نسبت به مقیاس حسابی شیب هموارتری دارد. قیمت این سهم درمدت زمانی كمتراز2 سال،3 بار دوبرابرشده است.در مقیاس نیمه لگاریتمی خط روند كاملا صعودی و با شیب ثابت است. در مقیاس حسابی،سه خط روند جداگانه برای مشخص كردن روند صعود قیمت سهم لازم است كه رسم شوند.

 

در مثال دوم(شركت BD) دو بار به صورت غلط اندازی بسمت بالا شكسته است و این در حالیست كه در طول سالهای 1999 و 2000 قیمت سهم افت داشته است.این شكستها میتواند باعث گول خوردن و خرید پیش از هنگام درست شود ولی مشخصا بعد از هر دو قیمت سهم باز هم سقوط كرده است. سهم این شركت،در طول این دوره 2 ساله سه بار به نصف قیمت قبلی سقوط كرده است. مقیاس نیمه لگاریتمی باز هم درصد سقوط قیمت سهم را بصورت هموار و بدون شكستگی در خط روند نشان میدهد.
تشخیص اعتبار خطوط روند
برای رسم خط روند نیاز به دو یا چند نقطه داریم. هر چقدر تعداد نقاط رسم خط روند بیشتر باشد اعتبار و درستی درجه حمایت(یا مقاومت) مربوط به خط روند بیشتر اثبات میشود. بعضی مواقع ممكن است یافتن بیش از 2 نقطه برای رسم خط روند دشوار باشد. علی رغم كاربردی و كلیدی بودن خطوط روند در تحلیل تكنیكال،همیشه امكان رسم خط روند روی هر نمودار قیمتی وجود ندارد. گاهی اوقات مینیمم ها یا ماكزیمم ها با همدیگر جور نیستند و اینطور مواقع بهتر است خط روند رسم نگردد،بجای اینكه به اجبار خط روند اشتباهی رسم كنیم. قاعده اصلی در رسم خط روند این است كه با دو نقطه خط رسم میشود و نقطه سوم برای تائیذ اعتبار خط روند بكار می آید.

 

در نمودار بالا مربوط به شركت MSFTیك خط روند صعودی رسم شده كه 4 بار توسط نمودار قیمت لمس شده و سپس رشد كرده است. بعد از چهارمین لمس در نوامبر99،خط روند یك خط حمایت معتبر در نظر گرفته میشود.حالا كه قیمت برای چهارمین بار به سوی بالای خط روند جهش میكند،اطمینان نسبت به خط حمایت بیش از پیش قابل اتكاست. تا زمانی كه قیمت بالای خط روند(اینجا بمساوی با خط حمایت است) باقی میماند،روند تحت كنترل خریداران قرار دارد.یك شكست قیمت بزیر خط روند گویای علامت هشداریست كه حكایت از عرضه خالص در حال افزایش است و تغییر در روند قیمت ممكن است بزودی اتفاق بیافتد.
فواصل نقاط رسم خطوط روند
همانطور كه گفته شد نقاط حداكثر(ماكزیمم)،خطوط روند نزولی را تشكیل میدهند و نقاط حداقل(مینیمم) خط روند صعودی را رسم میكنند. این نقاط حداكثر یا حد اقل نباید خیلی از هم دور یا نسبت به هم نزدیك باشند.فاصله مناسب بین این نقاط،توسط عواملی از این قبیل تشخیص داده میشوند: مقیاس زمانی رسم نمودار،محدوده تغییرات قیمت و نظرات شخصی تحلیل گر. اگر دو نقطه مینیمم به هم خیلی نزدیك باشند،اعتبار عكس العمل مینیمم(یعنی ماكزیمم بعدی) بزیر سوال میرود {یعنی نمیتوان مطمئن بود این مینیمم باعث بوجود آمدن ماكزیمم قابل توجهی در آینده بشود،در حالیكه اگر خط روند معتبر و قابل اتكا باشد،اتفاق افتادن این موضوع تقریبا اجتناب ناپذیر است}.اگر دو نقطه مینیمم از هم بسیار دور باشند ارتباط مابین این دو نقطه حداقل مشكوك و غیر قابل اتكاست. یك خط روند ایده آل و قابل اعتماد از تعدادی نقطه حداقل(یا حداكثر) با فواصل منطقی كه بصورت هموار و پی در پی خط روندی را تشكیل میدهند. خط روند رسم شده در نمودار بالا برای شركت MSFT یك نمونه از فاصله خوب و مناسب بین نقاط حداقل برای رسم خط روند میباشد.

 

در نمودار بالا(شركت WMT) نقطه ماكزیمم دوم بنظر خیلی نزدیك به نقطه حداكثر اولی میرسد و خط روند بدست آمده خیلی قابل اتكا و معتبر نیست. بهر حال خط روند بهتری نیز قابل رسم است به این صورت كه نقطه دوم ِ حداكثر(شماره 2) را به عكس‌العمل(ماكزیمم) بوجود آمده بخاطر مینیمم ماه فوریه، وصل كنیم.
زوایا و شیبها در خطوط روند
هر چقدر شیب خطوط روند بیشتر شود(قیمت با روند تندتری تغییر كند) از اعتبار درجه حمایت یا مقاومت كاسته میشود. یك خط روند تند حاصل از یك جهش(یا افت) ناگهانی دریك بازه كوتاه زمانی است. خط روند بوجود آمده بدلیل اینگونه تغییرات ناگهانی، بعید است كه یك خط حمایت یا مقاومت معنی دار و قابل اعتماد را مشخص كند. حتی اگر سه نقطه معتبر وجود داشته باشند كه خطی با شیب به این تندی را بعنوان یك خط حمایت یا مقاومت معرفی كند باز هم بسختی میتوان به آن اطمینان كرد.

 

خط روند سهم شركت یاهو(با نمادYHOO) در طول 5 ماه، چهار بار توسط نمودار قیمت تماس یافته است. فاصله بین نقاط مناسب است ولی شیب خط روند زیاد بوده و قابل قبول نیست. بنظر میرسد سقوط سهم به زیر خط روند محتمل تر از بالای خط روند ماندن قیمت باشد. در هر حال تشخیص زمان این سقوط و تصمیم برای بازی كردن با سهم پس از قطع خط روند، كاری دشوار بنظر میرسد. میزان اطلاعات در حال نمایش در نمودارو اندازه چارت در زاویه خط روند تاثیر گذارند. نمودارهای كوتاه و عریض كمتر حاوی خطوط روند با شیب تند بنظر می آیند، در حالیكه در نمودارهای بلند و كم عرض، اكثر خطوط روند با شیب تند به چشم می آیند. سعی كنید این موضوع را همیشه موقع تخمین و ارزیابی میزان اعتبار یك خط روند در ذهن داشته باشید.
خطوط روند قطع كننده
بعضی مواقع امكان رسم یك خط روند وجود دارد، ولی نقاط، دقیقا یك خط روند را مشخص نمیكنند. مثلا نقاط حداكثر یا حداقل در محل مناسب برای تماس با خط روند قرار ندارند. ممكن است شیب خط زیاد باشد یا نقاط حداقل و حداكثر به هم نزدیك باشند. اما اگر یك یا چند نقطه را در نظر نگیریم، یك خط روند مناسب و منطبق روی نمودار قیمت میتوان رسم كرد. گاهی اوقات زمان وجود تغییرات زیاد و عدم تعادل در بازار، ممكن است سهم رفتار غیرعادی داشته و بیش از حد معمول نوسان كند كه این موضوع باعث بوجود آمدن نقاط حداكثر و حداقل نامنعارف میشود. یك روش برخورد با اینگونه تغییرات شدید این است كه خطوط روند قطع كننده رسم كنیم. البته در صورتی كه یك خط روند قطع كننده پرش قیمتی را در نظر نگیرد، این موضوع باید هدفمند و با دلایل منطقی باشد.

 

در نمودار بالاخط روند بلند مدت(شاخص S&P500) از اواخر سال 94 صعودی بوده و در ماههای زیر نقاط حداقل را در نمودار قیمت قطع كرده است : جولای 96، سپتامبر 98 و اكتبر 98. این نقاط حداقل در اثر اوج فروشهای بوجود آمده در دوره های فوق الذكر بوجود آمده اند و نشاندهنده تغییرات شدید و دفعتی قیمت هستند كه حتی باعث نفوذ قیمت به زیر خط روند میشوند. با رسم خط روند از داخل این نقاط حداقل بنظر میرسد شیب خط روند منطقی و خوب بوده و مابقی نقاط مینیمم خیلی خوب و منطبق بر خط روند قرار دارند.

 

گاهی اوقات در نقاط حداقل یا حد اكثر یك " گروه قیمتی " بوجود می آید و چند مدتی نیز باقی میماند. گروه قیمتی یك بازه زمانی است كه در آن قیمت ها در یك ناحیه محدود نوسان میكند. میتوان این نوع نوسانات محدود را در نظر نگرفت و كل یك گروه قیمتی را بعنوان یك نقطه(حداقل یا حداكثر) در نظر گرفت و خط روند را از میان گروه قیمتی رسم كرد. نمودار شركت كوكا كولا(با نماد KO) كه در بالا آورده شده نشاندهنده یك خط روند قطع كننده است كه بعوض در نظر گرفتن پرش های قیمت در رسم خط روند، با استفاده از گروه قیمتی خط روند مناسبتری رسم شده است. در اكتبر و نوامبر سال 98 شركت كوكا كولا دو ماكزیمم قیمت ایجاد كرده كه ماكزیمم نوامبر كمی بالاتر از ماه قبل است(نقطه 1 روی نمودار). اگر نقطه ماكزیمم ماه نوامبر{ماكزیمم اولی} را برای رسم خط روند در نظر بگیریم، شیب خط روند بیشتر منفی میشود(خط خاكستری) و در ماه دسامبر شاهد تشكیل یك دره(سقوط ناگهانی) در قیمت هستیم. در هر حال خط روند خاكستری یك خط روند دو نقطه ای است و دو نقطه ماكزیمم ماههای ژوئن(June) و ژولای(July) سال 99 خیلی به هم نزدیكند(فلشهای سیاه را ببینید). زمانی كه ماكزیمم ماه دسامبر99 شكل گرفت(فلش سبز رنگ) یك امكان جدید بوجود می آید تا خط روندی قطع كننده از نقاط ماكزیمم اكتبر/ نوامبر98 و دسامبر99 رسم نمود(خط روند آبی رنگ). این خط روند دوم بر سه نقطه معتبر بنا شده {بصورت انطباق كامل و نه قطع كننده} و اعتبار آن در پیش بینی خط روند مقاومتی بودن آن ثابت میشود (در ماكزیمم ژانویه 2000 – محل فلش آبی رنگ).
نتیجه گیری
روندها دید خوبی به تحلیل گر میبخشند، ولی اگر درست و بموقع بكار برده نشوند میتواند نتیجه عكس داده و اخطارهای خرید و فروش غلط اعلام كند! عوامل تحلیلی دیگری همچون درجات حمایت/ مقاومت یا تحلیل فراز/ نشیب(رونق و ركود) نیز باید بكارگرفته شوند تا بتوان به شكستگی و تغییر شیب خطوط روند اعتماد كرد. با وجود اینكه خطوط روند، مشخصه عمومی و اصلی تحلیل تكنیكی هستند ولی بندرت بعنوان ابزار تكی برای تحلیل و بررسی روند قیمت سهم و اعتبار سنجی روندها بكار میروند. خطوط روند نباید بعنوان ابزار قضاوت نهایی بكار روند، بلكه بعنوان اخطارهایی درباره احتمال تغییر روند قیمت بكار گرفته میشوند. تحلیل گر با استفاده از خطوط روند بعنوان ابزار تشخیص شكستگی و تغییر روند قیمت، میتواند بصورت دقیق تر، دیگر علائم و نشانه های تغییر بالقوه در قیمت سهم را بررسی كند.

 

خط روند صعودی شركت VRSN(نمودار فوق) چهار بار با نمودار قیمت تماس داشته است{نقاط1تا4} و یك خط حمایت معتبر بنظر می آید. علی رغم اینكه در ژانویه 2000 خط روند قطع شده و میتواند نشانه ای بر برگشتن روند باشد، عكس العمل قبلی{مینیمم واقع در نقطه 4 كه عكس العمل ماكزیمم قبلی محسوب میشود} شكست خط روند را تائید نمیكند ودر عوض ماكزیممی بالاتر از ماكزیمم قبلی را باعث میشود.{این موضوع نشاندهنده شكسته نشدن روند و ادامه داشتن روند صعودی است).

دوشنبه 3/12/1388 - 2:38
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته