• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 36
تعداد نظرات : 59
زمان آخرین مطلب : 5993روز قبل
آموزش و تحقيقات
در مطلب قبلی درباره ی انیمیشن ها و استراتژی ها گفتم و حالا میخوام یك نمونه از این استراتژی ها رو بگم
...................................................................................................................
در مطلب قبلی درباره ی انیمیشن جیانگ لیو و بازی مشكل وی چی گفتم و اینكه حتی برای یك بازی هم از استراتژی های مختلف استفاده میكنند.این بار میخوام یك نمونه از این استراتژی را بگم.
همونطور كه گفتم وی چی بازی است كه با مهره های سیاه و سفید در یك صفحه ی بسیار بزرگ انجام میشود و بازیكنی كه در پایان مهره ی بیشتری در صفحه داشته باشد برنده ی بازی میشود.در یكی از قسمتهای این انیمیشن جیانگ لیو با راهنمایی های یك نفر با یك استراتژی جالب و بسیار كارآمد آشنا میشود.یك استراتژی موسوم به استراتژی قلعه.نام قلعه به خاطر یك داستان شرق آسیایی بر روی اون نامگذاری شده كه براتون میگم :
داستان : روزی از روزها یك لشگر جنگی عازم جبهه های نبرد میشود.این لشگر در حین پیشروی با یك قلعه مواجه میشود.همونطور كه میدونین در اینجور مواقع اولین كاری كه انجام میشود حمله به قلعه با منجنیق و اسلحه های پرتاپی است اما یك مشكل كوچك وجود دارد اینكه دروازه ی قلعه ی باز است !!!.و مهمتر اینكه هیچ كس در برج ها و داخل قلعه برای دفاع كردن دیده نمیشود !!.در همین هنگام است كه لشگر جنگی دچار شك و تردید میشود و با خودشون میگن اگه وارد قلعه بشن یكدفعه غافلگیر بشن و دشمن بهشون حمله كنه در محاصره می افتن و قلع و قمع میشن.این شك و تردید به قدری قوی میشه كه بلاخره كاری میكنه كه لشگر جنگی از راهی كه اومدن برگردند.
...................................................
...................................................
استراتژی قلعه :استراتژی قلعه یك استراتژی بسیار كارآمد است و البته به این بستگی دارد كه چطور از اون استفاده كنید.اما این نوع استراتژی ریسك بالایی هم میخواد یعنی تا حدودی به شانس بستگی دارد.مثلا فرض كنید اون لشگر جنگی بدون توجه به اوضاع به قلعه حمله میكرد و تلف شدن تعداد زیادی از سربازانش رو متحمل میشد.
در مورد این استراتژی زیاد حرف نمیزنم تا خودتون كاربرد اون رو بدونید.اما یك راهنمایی میكنم.میشه گفت نام عامیانه این نوع استراتژی رو استراتژی بلوف زدن و یك دستی زدن نامید !!.البته تا حدودی.چون وقتی كسی بلوف میزند و میخواد طرف مقابل را در مخمصه قرار دهد ممكن است طرف مقابل فریب بخورد یا نخورد.
من نمیدونم درباره اصطلاح های عامیانه ی بلوف زدن و یك دستی زدن منظورم رو درست رسوندم یا نه چون كه من تهرونی با كلاس !!! نیستم.آخه من یك دهاتی هستم و به همین خاطر چیزی حالیم نیست
با تشكر.ژنرال خاموش
شنبه 23/3/1388 - 11:50
آموزش و تحقيقات
در مطلب قبلی درباره ی استراتژی ها گفتم و اینكه مردمان شرق آسیا آدمهای پیچیده ای هستند و به همین خاطر فیلمهاشون هم از پیچیدگی برخوردار است.این بار میخوام درباره ی انیمیشن ها صحبت كنم.
....................................................................................................
در انیمیشنها به خاطر باز بودن دست طراحان معمولا از پیچیدگی بیشتری برخوردار هستند.مثلا همین انیمیشن فوتبالیستها رو نگاه كنید اگر بخوان یه شوت بكنند حدودا سه سال طول میكشد !!
از شوخی بگذریم
یك انیمیشنی چند مدت پیش از تلویزیون پخش میشد.كه پر بود از استراتژی های مختلف كه خیلی جالب بودند
داستان انیمیشن : در روزی از روزها پسرچه ای متوجه میشود پدرش با نامردی و البته با خیانت دوستانش كشته شده است.پسر كه جیانگ لیو نام دارد برای اینكه قاتلان پدرش را مجازات كند به محكمه ی شهر میرود و تقاضای مجازات میكند.اما به خاطر كوچك بودن پسر و همچنین به خاطر پارتی بازی اون رو بیرون میكنند.در همین هنگام یك عدد پیر عاقل به جیانگ لیو میگوید اگر میخواهی انتقام پدرت را بگیری باید یك وی چی باز معروف شوی و همه ی نام آوران این سبك را شكست دهی تا به فرد مشهوری تبدیل شوی و اون وقت حرف تو خریدار داره !!.پسر هم شهر و دیارش را ترك میكند و یك سفر غم انگیز و پرماجرا و حماسی رو شروع میكنه.پسر در مسیر رشد و تعالی قرار میگیرد و با اتخاذ استراتژی های مختلف در بازی وی چی رقیبان رو یكی یكی از سر راه برمیداره.از همسن های خودش تا افراد حرفه ای سالخورده.البته من آخر این انیمیشن رو ندیدم كه بلاخره پسر تونست انتقام پدرش رو بگیره یا شد اثبات این سه كلمه عدالت یعنی كشك !!!
میبینید اونها حتی برای یك بازی هم از استراتژی های مختلف استفاده میكنند.
توضیح : وی چی یك بازی بسیار مشكل است.كه با مهره های سیاه و سفید در یك صفحه ی بسیار بزرگ انجام میشود.بازیكنی در پایان مهره ی بیشتری داشته باشد برنده ی بازی است.مطمئن نیستم ولی فكر میكنم كه این یك بازی ژاپنی است
نكات : بد نیست یك سری نكته بگم شاید یه روزی به درد خورد.در فیلمها و انیمیشنهای شرق آسیا معمولا نقش اول پدرش با ناجوانمردی كشته میشود !! در بیشتر مواقع هم پسری كه پدرش كشته میشود یك آدم بی خیال و سر به هوا است ** نمونه اش هم جومونگ معروف ** اما بعد با تلاش فراوان به موفقیت میرسد و همچنین برعكس فیلمهای ایرانی با فرد مورد علاقه اش هم نمیتواند ازدواج كند !!! .بیشتر مواقع هم یك عدد پیر عاقل وجود دارد كه فرد را راهنمایی میكند تا مسیر درست را پیدا كند.و همچنین اینكه یك تم غم انگیز و حماسی همیشه وجود دارد.تقریبا همه ی این كشورها تاریخ پر از جنگی داشته اند كه اونها رو در فیلمها و انیمیشن ها به نمایش میذارن.اما ناگفته نماند فیلمها و انیمیشنهای ژاپنی یك چیز دیگه ای هستند.
این بحث همچنان ادامه دارد ....................


با تشكر.ژنرال خاموش

چهارشنبه 20/3/1388 - 18:24
آموزش و تحقيقات
به حدی از آدمهای ریاكار متنفرم كه دلم میخواد تمام مطالبم رو درباره ی این قشر زحمتكش نان به نرخ روز خور بنویسم اما چون مطالب یكنواخت میشن به طور موقت از استراتژی ریاكار رو ببخش تا روز مبادا فرا برسد استفاده میكنم تا چه پیش آید.یك توضیح هم بدم : مطلب قبلی من هیچ ربطی به مسائل انتخاباتی و هیچ كدوم از كاندیداها نداشت.من اون شعر رو در وصف ریاكار اعظم یعنی ** قهرمان خوبیها ** كه طرفداران !!! زیادی هم داره سروده بودم.كه اون رو از همین جا در نهایت تواضع بهش تقدیم میكنم
.......................................................................
این مطلب كمی تا قسمتی و قسمتی تا زیاد طولانی شد.باز هم همون كلمه ی همیشگی : شرمنده ام.اما باید بگم دوباره مجبور شدم طولانی بنویسم.تا وقتی مجبور نشم طولانی نمینویسم
.......................................................................
دوباره میخوام درباره ی بحث چند وقت پیش یعنی بالا بردن قدرت فكری و اطلاعاتی صحبت كنم.این بار بحث راجع به كار بردن استراتژی ها در زندگی روزانه است.در ابتدا بد نیست درباره ی مردمان شرق آسیا صحبت كنم :
مردم كشورهای شرق آسیا مثل ژاپن.كره.چین و ..... آدمهای پیچیده ای هستند برخلاف قیافه شان كه معمولا خیال میكنیم شبیه هم هستند و اینطور به نظر میاد كه قیافه هاشون هیچ حسی را در آدم ایجاد نمیكند اما به نظر من اینطور نیست.نباید گول ظاهرشان را خورد.اگر دقت كنید پیچیدگی تفكرات و احساسات اونها رو به راحتی در فیلمها و انیمیشنها مخصوصا انیمیشنهای ژاپنی خواهید دید.مثلا تصور میكنید چرا سریالهایی مثل افسانه ی جومونگ 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و الی آخر تا بینهایت ... و جواهری در قصر و امپراطور دریا اینقدر محبوبیت دارند.بدون شك به خاطر ساختار منظم و البته ی پیچیده ی اونهاست.امكان ندارد چیزی بدون دلیل انجام شود.جالبی ماجرا در اینجاست كه گاهی مواقع یك اتفاقی می افتد و بعد مثلا ده قسمت بعد معلوم میشود دلیل اون اتفاق چه بوده و به همین خاطر بیننده را مشتاق میكنند كه سریال را دنبال كند.یك چیزی رو هم نباید فراموش كرد كه فیلمهای شرق آسیا از نظر بصری هم جذاب هستند.جدا از قصرهای عجیب و غریب لباسهایی دارند كه واقعا هم از نظر رنگ و هم از نظر طراحی زیبا هستند و چیزهای جذاب دیگر.اما مهم ترین عامل جذابیت همون ساختار منظم و پیچیده و استفاده از استراتژی های مختلف است.مثلا همین استراتژی حریفت رو ببخش تا روز مبادا فرا برسد.اگر دقت كنید در همین سریال جومونگ چند بار چه شخصیتهای مثبت و چه منفی از اون استفاده كرده اند.مثلا جومونگ اول سعی كرد حمایت برادرش رو جلب كنه و وقتی كه موفق شد با پناهنده ها فرار كرد كه بره با حدودا پانصد نفر !! یك ملت جدید درست كنه.
بدون شك اگر جزییات و پیچیدگیها رو از فیلمهای شرق آسیا بگیریم میشود یك چیزی شبیه سریال مذهبی !!!!! یوسف پیامبر خودمون.** بعضی فكر میكنن چون نام یك پیامبر روی سریاله و ظاهرا هم سریال مذهبی هست نباید درباره اش صحبت كرد وگرنه گناه داره !!! **
........................................................................
.......................................................................
البته ناگفته نماند من از این سریال جومونگ خیلی خوشم نمیاد. بعضی مواقع هم میتونم ماجراهای بعدی رو حدس بزنم.یك اشكال اساسی كه این فیلم داره صحنه های جنگی اونه.جدا از اینكه خیلی تصنعی هستند افراد درگیر خیلی كم هستند.مثلا وقتی كه كشور بویو !! و كشور هان !! با هم میجنگند مثل اینكه دو تا روستا با هم میجنگند.به نظر من صحنه های جنگی فقط صحنه های جنگی ژاپنی.جنگجو هم فقط سامورایی های ژاپنی
راستش رو بخواین من از سریالی خوشم میومد كه مثل جومونگ و جواهری در قصر معروف نبود.سریال تاجر پوسان.ایم سانگ اوك بزرگ !!.یك انسان سرسخت و خستگی ناپذیر.پدرش با ناجوانمردی كشته شد.خانواده اش به جاهای مختلف تبعید شدند و عملا خانواده از هم پاشید.اما آقای ایم با اون استراتژی های پیچیده و روحیه ی مقاومش مشكلات را یكی یكی از سر راه برداشت.نه تنها به یك تاجر بزرگ تبدیل شد بلكه همه ی خانواده را دوباره دور هم جمع كرد.این سریال هر روز به غیر از پنج شنبه ها و همچنین تكرار اون هم در یك نصف شب پخش میشد و من هر دوبار تماشاش میكردم !!.كاش دوباره پخشش كنند
این بحث درباره ی استراتژی همچنان ادامه دارد.........
یك لطیفه ی خیلی خنده دار : یك میلیون نفر منتظر مطالب من هستند
با تشكر.ژنرال خاموش

 

دوشنبه 18/3/1388 - 23:16
شعر و قطعات ادبی
این شعر به سبك سایلنتی سروده شده است :
آه
با عرض معذرت
عدالت یعنی كشك
یعنی ماست
یعنی پنیر
عدالت یعنی این كه
همه برابرند
اما
بعضیها برابرترند
آه
در این دنیایی كه همه خوب هستند و مهربان
اگر میخواهی همه طرفدارت باشند
برایت هورا بكشند
تو را قهرمانی بدانند
دارنده ی تمام صفات نیك
و از همه مهمتر اینكه زنده بمانی
ریاكار باش
نان را به نرخ روز بخور
و برای خوشایند دیگران زندگی كن
اما اگر میخواهی شرافتمندانه بمیری
شجاع باش
و برخلاف جریان آب شنا كن
اما بدان
به این خاطر كه
خلاف جهت جریان آب شنا میكنی
روزی غرق خواهی شد !!
دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد
مرگ
اگر چه سرنوشت معینی است
برای
شجاعان
اما
مرگ پایان كبوتر نیست
پایان حقیقت نیست
حقیقت جاریست
از ابتدای خلقت
تا همیشه ی تاریخ
نام شجاعان هرگز فراموش نخواهد شد
هر لاله ی سرخی كه از زمین میروید
نمادی است از یك شجاع
كه بر زمین افتاده است
كه با افتخار مرده است
در راه عقایدش
عقیده به خدای یكتا و مهربان مقتدر
پس
شجاع باش و شرافتمندانه بمیر
مثل یك انسان واقعی
درود بر همه ی شجاعان تاریخ


تخلص : طوفان شب

 

يکشنبه 17/3/1388 - 15:1
انتخابات
مثل اینكه این چند روزه قراره انتخابات بشه و من خبر نداشتم.هیچكس هم به من نگفت.نا سلامتی همه هم كه مفسر سیاسی هستند چی میشد یكی هم آدم بی اطلاعی مثل من رو آگاه كنه.شاید از مسائل سیاسی سر درنیارم اما خب یعنی نمیتونم یك اظهار نظر خشك و خالی هم بكنم تا از غافله عقب نمونم.تا یه موقع فردا پس فردا نگن طرف چیزی از سیاست حالیش نیست.

.....................................................................................................................................

راستش رو بخواین از اون اوایل طرفدار هیچ كدوم از كاندیداها نبودم
نه از آدمهای لوس و ساده دلی خوشم میاد كه راه می افتن توی خیابان و خودشون رو منتسب به یك شخص خاص میدونند
نه به تفكرات پنجاه هزار تومنی عقیده دارم
و نه طرفدار آدمهای جو گیر شده هستم
.....................................................................................................................................
متاسفانه باید به اون یك میلیون نفری كه منتظر تحلیل من درباره ی مناظره ی احمدی نژاد - موسوی بودند بگم كه من این مناظره رو ندیدم پس تحلیل بی تحلیل.وقتی هم كه من در این باره تحلیلی نداشته باشم.یعنی هیچی دیگه !!!!.اما وقتی كه مشروح مناظره رو خوندم فهمیدم با این كه این قدر بزرگش میكنن چیز مهمی هم از دست ندادم


......................................................................................................................................
......................................................................................................................................
راستش من توی خانواده به این معروفم كه اسم هر كاندیدایی چه برای مجلس چه ریاست جمهوری رو بگم بی برو برگرد اون انتخاب میشه.چه وقتی كه چهار - پنج ساله بودم.چه چهار سال پیش كه كسی احمدی نژاد رو خیلی نمیشناخت.اولین بار كه توی تلویزیون دیدمش گفتم كه خودشه این شایستگی انتخاب شدن رو داره اما حالا با این اوضاع و احوالی كه میبینم دیگه اون عقیده رو ندارم.واقعا هم قصد داشتم رای سفید بدم كه حالا بنا بر دلایلی به سمت محسن رضایی گرایش پیدا كردم.اگر چه احتمال رییس جمهور شدن رضایی رو خیلی قوی نمیدونم البته از كجا معلوم شاید هم رییس جمهور شد.با تشكر.ژنرال خاموش

 


 

جمعه 15/3/1388 - 12:57
فلسفه و عرفان
جهان مثل یك پازل تكه تكه است.هر كدام از این تكه ها رازها و معماهایی در خود دارند.راز هایی پنهان و گاهی شگفت انگیز.به قول شاعر :
من نمیدانم
كه چرا میگویند اسب حیوان نجیبی است.كبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ كسی كركس نیست
گل شبدر چه كم از لاله ی قرمز دارد؟
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
.....................................................................................................

من الان نمیخوام به طور كامل درباره ی درك رمز و راز های پنهان بحث كنم چون چیز زیادی هم نمیدونم.اما به جاش میخوام یك سری مسائل درباره ی بالا بردن قدرت اطلاعاتی و فكری رو مطرح كنم.برای شروع هم میخوام از یك مساله ی خیلی خیلی ساده شروع كنم :

به احتمال زیاد خیلی ها سریال خوش ساخت فاكتور هشت رو دیدند.فاكتور هشت یك دارو برای بیماران هموفیلی است.خب تا اینجا رو دقت كنید و حالا ذهنتون رو روی سریال پرستاران كه فكر كنم قسمت صد هزارم اون باشه متمركز كنید.در یكی از قسمتهای این سریال یكی از دكترها كه برای یك بیمار درخواست عامل هشت میكند.خب حالا چه نكته ای پنهان است.بله درست فهمیدید !!.بیماری كه روی تخت خوابیده یك بیمار هموفیلی است.اگر شما نمیدانستید كه فاكتور هشت مخصوص بیماران هموفیلی است بدون شك این مساله حل نمیشد.خب این یك مثال ساده و راحت است اما مسائلی هستند كه پیچیده و مشكل هستند.در صورتی كه بتوانید از پس این مسائل مشكل برآیید بدون شك درك رازهای پنهان جهان برایتان آسان میشود.فیلسوف هم كه شدم !!.با تشكر.ژنرال خاموش

نكته : همونطور كه میدونید در انگلیسی فاكتور به معنای عامل است

چهارشنبه 13/3/1388 - 15:14
طنز و سرگرمی
یك توضیح خیلی خیلی ضروری : از اونجایی كه میدونم بعضی از آدمهای ساده و رویایی مطالب من رو خطاب به خودشون میدونن مثلا خیال میكنند من اونها رو به مبارزه دعوت كردم میخوام این مبحث شاخه های طنز رو هرچه زودتر به پایان برسانم چون اون طور كه معلومه اینجا آمار سوء تفاهم بالاست من هم كه دوست ندارم افرادی به خاطر من در خیالات و رویا زندگی كنن چه احساسات لطیفی دارم من !!!.البته شاید یه روزی به طور كامل درباره ی این مبحث نوشتم.شاید هم شاخه های جدیدی كشف كردم

توضیح خیلی ضروری تر : من ترجیح میدهم با كسانی مبارزه كنم كه مستحكم.حق طلب و باهوش باشند .البته یك تبصره هم وجود داره : اگه كسی بخواد خیلی دروغ بگه جوابش رو میدم و ساكت نمیشینم

 

 

 

طنز تلخ یا سیاه : طنز ها به طور كلی هم تلخ هستند هم پنهان.اما گاهی مواقعی پیش می آید كه باید بیش اندازه تلخ شوند.البته طنز تلخ همون طنز سیاه است كه قلعه ی حیوانات یك نمونه طنز سیاه است.این نوع طنز به خاطر تلخی و سیاهی بیش از حد حتی امكان دارد كه طنز نباشد چون در پایان انسان احساس غم میكند.مثلا داستان قلعه ی حیوانات اینجور تمام میشود: *** .......... حیوانات خارج. از خوك به آدم و از آدم به خوك و باز از خوك به آدم نگاه كردند ولی دیگر امكان نداشت كه یكی را از دیگری تمیز دهند. ***


طنز پنهان : طنز پنهان هم كه معلوم است كه یعنی چی یعنی اینكه پنهان است خیلی خیلی پنهان. طنز پنهان مثل اتاقی است كه درش قفل شده باشه كافیست كه كلید رو پیدا كنیم.در مطلب ** من اشتباه كرده بودم.من اشتباه كرده بودم ** از این نوع طنز استفاده شده بود.اون مطلب اونقدر پنهان بود كه خیلیها واقعا خیال كرده بودند من اشتباه كرده بودم !!.در طنز پنهان علامتهای تعجب كه در بیشتر مواقع نشانه ی صمیمیت و خنده هستند به طرز چشمگیری كاهش می یابد.سعی نمیشود كه جملات به صورت رگباری نوشته شود و به همین خاطر آرامش در آن موج میزند تا خواننده فرصت فكر بیشتری داشته باشد.

طنز خشن : این نوع طنز یك شاخه ی مرموز است !!.این نوع شاخه حتی از طنز طوفانی _ عشقی نیز بیرحمانه تر است !!.خشونت در آن موج میزند !!.ای بابا شوخی كردم این نوع طنز خیلی هم خشن نیست اما حقایق را بدون اغماض و پرده پوشی بیان میكند و ملاحظه ی هیچكس را هم نمیكند این نوع طنز زمانی به كار میرود كسی بخواهد قهرمان بازی دربیاورد.با تشكر.ژنرال خاموش

 

سه شنبه 12/3/1388 - 11:46
طنز و سرگرمی

طنز خنثی : طنز خنثی هنگامی به كار میرود كه كسی قصد قیام دارد !!.چون در ابتدا با محیط نا آشناست و نمیداند كه دیگران چه واكنشی خواهند داشت.با نوشتن این نوع طنز اوضاع را بررسی میكند.این نوع طنز كمی تا قسمتی ملایم است.به همین خاطر حریف را به داخل میدان مبارزه دعوت میكند !!.احتمال دارد حریف حقیقت را قبول كند در صورتی كه حقیقت را قبول نكند نوبت به طنز طوفانی _ عشقی میرسد.

 

 

 

طنز طوفانی _ عشقی : این نوع طنز كمی تا قسمتی بی رحم است.جملات كوتاه و به صورت رگباری و طوفانی نوشته میشود.این نوع طنز مبارزه را تشدید میكند و به مراحل حساس میرساند.كسانی كه میدونن آدمهای ترسویی هستند و شجاع نیستند و  فرار میكنند نباید به این نوع طنز نزدیك شوند چون این طنز مخصوص آدمهایی با اعتقاداتی محكم تر از كوه های سر به فلك كشیده است !!

 

در ضمن گاهی هم برای اینكه خوانده درك بهتری از موضوع داشته باشد از سبك نقاشی های كوبیسم استفاده میشود.همونطور هم گفتم نقاشی های سبك كوبیسم سه بعد را به تصویر میكشند به همین خاطر واقعی به نظر میرسند.یك نمونه ای از آن را كه در مطلبی با عنوان ** تبیان عشق منی !!!! تقدیم به : كپی پیسترهای دوست داشتنی ** را نوشته بودم در اینجا میارم : ##..............
دوربین با یك نمای بسته بر روی شخصی كه دارد به گناهانش اعتراف میكنید زوم كرده است.نام این شخص ژنرال سایلنت میباشد. اعترافاتش رو با هم میشنویم:من اشتباه كردم.عفو كنید!.عفو كنید!.بله بله .من به همه چیز اعتراف میكنم.من قصد كوبیدن رو داشتم.از بچگی هم از كباب كوبیده خوشم میومد.لطفا من رو ببخشید!رفیق بد مارو توی این راه انداخت.رفیق بد.زغال خوب!اما دیگه دیر شده است.دار اعدام در انتظار است!!................. ####

 

بخش عشقی : اما طنز طوفانی یك بخش دیگر هم دارد كه بخش عشقی آن است !!.این بخش هنگامی به كار میرود كه از كسی یا چیزی خوشمان می آید اما مشكلاتی را هم میبینیم به همین خاطر از بخش عشقی استفاده میكنم.با تشكر.ژنرال خاموش

 

يکشنبه 10/3/1388 - 12:17
طنز و سرگرمی
این مقاله ی تحقیقی با یك سبد اخلاص تقدیم میشود به شهید مهدی رجب بیگی

این از اون مطالبه كه مجبور شدم خیلی طولانی بنویسم.شرمنده

درباره ی طنز سیاسی : طنز سیاسی درست نقطه ی مقابل طنز مثلا سیاسی قرار میگیرد.یعنی اینكه زمین تا آسمون با هم فرق دارند.طنز سیاسی نوشتن كار هر كسی نیست.اینجور آدمها بر خلاف دسته ی اول در توهم زندگی نمیكنن.و معمولا ادعایی هم ندارند كه بگن خیلی باهوش هستند.كسانی این نوع طنز رو مینویسن كه قدرت تحلیل سیاسی بالایی دارن. نه هر كسی كه از طرف فامیل و دوستان و چند تا مجله ی با حال از نظر معلومات سیاسی تایید شده باشه !!

طنز سیاسی معمولا پیچیدگی خاصی ندارد و قابل فهم است و نویسنده ی آن هم قصد ندارد خود را یك سیاستمدار حرفه ای نشان دهد.یا یك قهرمان كه میخوان اعدامش كنن !!

طنز سیاسی در دنیا : روسها پشت ظاهر سردی كه دارند طنز نویسان حرفه ای هستند كه مطالبشان خواندنی است.من اگر اشتباه نكنم طنزهای قوی روسها مال دوره ی حاكمیت استبدادی كمونیستها باشه.

بهترین نویسنده ی این سبك به نظر من : به نظر خودم بهترین كسی كه این نوع طنز رو میفهمه و خیلی هم قوی مینویسه كسی نیست جز نویسنده ی معروف جرج اورول صاحب كتاب قلعه ی حیوانات !!.یك كتاب بسیار جالب با مضمون سیاسی.یك طنز سیاسی فوق العاده قوی.البته اگه بخوام دقیقتر بگم طنز سیاه سیاسی یا شاید هم اصلا طنز نباشه.داستان این كتاب درباره ی تعدادی از حیوانات یك مزرعه است كه از وضع موجود ناراضی هستند و انسانها را مایه ی بدبختی میدانند به همین خاطر به تحریك بعضی از این حیوانات شورش میكنند و مزرعه دار را اخراج میكنند.حیوانات حالا احساس رضایت میكنند.فرماندهان حیوانات كه چند تا خوك هستند قوانینی وضع میكنند كه نباید هیچ كس مثل انسانها رفتار كند و روزهای پر ستم گذشته رو زنده كند.اونها حتی حیوانات رو از اینكه در منزل مزرعه دار زندگی كنن منع میكنن.اما طی ماجراهایی كه در داستان رخ میدهد فرماندهان نه تنها در منزل مزرعه دار زندگی میكنند بلكه تمام خلق و خوی انسانها را از جمله بر روی دو پا رفتن رو یاد میگیرند و حتی با انسانها وارد معامله و به جزیی از اونها تبدیل میشن و یك حكومت سخت تر از دوره ی مزرعه دار بر حیوانات تحمیل میكند و اصل و اهداف قیام نه تنها زیر سوال میرود بلكه وضعیت از قبل هم بدتر میشود ..............

این داستان پر از كنایه است.كنایه هایی كه بدون اغراق مطرح میشوند و با اینكه در دنیای حیوانات اتفاق می افتد كاملا باور پذیر هستند.این نوع سبك كنایه آمیز نوشتن خیلی معروف است و به نام نویسنده ی آن یعنی جرج اورول شناخته میشود.البته اون طور كه میگن شاهكار جرج اورول كه به عنوان یكی از مشهورترین داستانهای قرن شناخته میشود رمانی به اسم 1984 است كه هنوز موفق به خوندنش نشدم.اما این رو میدونم كه قلعه ی حیوانات اورول یكی از بهترین كتابهایی كه تا حالا خوندم.

طنز سیاسی در ایران : درباره ی طنز سیاسی در ایران هم باید از یك اسم شهید نام ببرم.شهید مهدی رجب بیگی.درباره ی این شهید حرف زدن كار سختیه به همین خاطر به مطلبی كه در مقدمه ی كتاب ** میرویم تا خط امام بماند......** درباره ی ایشان نوشته شده است اكتفا میكنم.این كتاب مجموعه ی مقالاتی است كه از ایشان در مطبوعات صاحب نام كشور چاپ شده است

#### ... مهدی با انقلاب یا پس از آن با اندیشه های انقلابی و اسلامی آشنا نشده بود بلكه در دوران رژیم منحوس شاه سالها به مبارزه همه جانبه با رژیم مشغول بود.از گردانندگان تظاهرات كوبنده و سازمان یافته دانشجویان مسلمان در دانشگاه بود و همچون دیگر یاران دانشجوی فعال خود تحت تعقیب رژیم بود.جریانات سیاسی داخلی و خارجی را با تسلط و قدرت بینظیری تحلیل ایدئولوژیك - سیاسی مینمود.مقالات و تحلیل های وی از بهترین كارهای مطبوعاتی و فرهنگی روزنامه های با اعتبار كشور بود.آنچه در مورد وی حائز اهمیت و ارزش فراوان است طبع و روحیه چند بعدی و متعالی اوست.وی از دقیقترین تحلیلهای سیاسی گرفته تا پر احساسترین قطعات ذوقی و حتی مطالب سیاسی - فكاهی همه و همه را با تسلط بالایی ارائه میكرد..... #####

و واقعا هم همینطوره.ایشان مسائل دوره ی خودش كه انقلاب و جنگ تحمیلی بود با قدرت بالایی تحلیل كرده است.من به قدری از مطالبش خوشم میومد كه تا حالا چند بار خوندمشون.حتی در مطالب جدی هم كه نوشته رگه هایی از یك طنز عمیق وجود دارد.الان هم كه قرار شد درباره ی طنز بنویسم یاد وقتی افتادم كه در یك دوره تحت تاثیر مطالب ایشان مینوشتم.الان هم فكر میكنم قسمتی از نوشته هایی كه الان مینویسم به خاطر الگو گرفتن از ایشان بوده است به همین خاطر بهش مدیون هستم و البته من خودم رو هیچ وقت هم رتبه با ایشون نمیدونم.شخصیت ایشان : قاطع.پر صلابت.بدون تعارف.صادق و صریح.بیان آتشین پر نفوذ.و محكم در برابر گروهكها و مواضع انحرافی.

نكات : یكی از چیزهایی كه در نوشته های ایشان مشهود است و من هم از آن الگو گرفتم این بود كه معمولا بعضی از كلمات یا جملات را مشخص میكرد و گاهی كلماتی را انتخاب میكرد كه با هم متضاد بودند كه نمونه ای از اون رو در زیر نوشتم .یا به دفعات در برابر جملات علامت تعجب میگذاشت یا اینكه هر جمله را كوتاه و به صورت طوفانی و رگباری پشت سر هم مینوشت.این نكات شاید به ظاهر ساده باشند اما خیلی مفیدند. البته نه اینكه در جلوی هر جمله ی بی ربطی علامت تعجب بذاره یا هر كلمه ای رو مشخص كنه.نمونه ای از مطلب ایشان كه جدی است اما رگه هایی از طنز در آن دیده میشود.این مطلب خطاب به آدمهای فریبكار و ریاكار نوشته شده :


با شما هستم كه ** مصدقی ** هستید و ** دروغ ** میگویید.شما كه ** خلق مسلمانی بودید و حالا مسلمان تر از خلق ** شده اید.و شما كه ** توحید ** را خوب مینویسید و ** تضاد ** را خوب عمل میكنید !.و شما كه ** معلم اخلاق ** بودید و محصل ** كج خلق ها ** شده اید !.و شما كه ** وزیر **بودید و حالا به ** تزویر ** رو آورده اید و شما كه ** وكیل ** هستید و ** كیل ** تان نامیزان است و شما كه به ** شورا ** ** پورا ! ** میگفتید و حالا ** شورشی ** شده اید و شما كه ** لنگ لنگان ** راه میرفتید و حالا ** پشت پا ** میزنید.شما كه ** چپ ** هستید و سر از ** راست ** درآورده اید.......

در پایان میخواستم كه چند تا طنز از سیاست مداران معروف دنیا مثل چرچیل. استالین و غیره بذارم كه پیداشون نكردم شاید بعدا گذاشتم.حالا نه اینكه مردم خیلی منتظر مطالب من هستند و صف كشیدند !!.با تشكر. ژنرال خاموش

شنبه 9/3/1388 - 1:29
طنز و سرگرمی

طنز مثلا سیاسی به این خاطر در شاخه ی صفر قرار میگیرد كه طنز نیست و مثلا طنز است.مواد لازم برای نوشتن این نوع طنز یك عدد مداد و یك عدد آدم با اطلاعات سیاسی بالا است.آنقدر بالا كه سرش به سقف بالای سرش بخورد.این جور آدم ها معمولا در یك دنیای خیالی زندگی میكنند.مثلا همیشه خیال میكنند مطالبشان به قدری تند و تیز است كه اعدام رو شاخشه !!.و هر آن منتظر هستند كه یك مامور دولتی اونها رو به پای چوبه ی دار راهنمایی میكنه.این جور آدمها دارای دید تیزبینی هستند و هیچ چیزی در كشور از دید اونها پنهان نمیمونه و همیشه یك مطلب داغ و تند و تیز برای هر مساله ای دارند.آنقدر به مسائل كشور مسلط هستند كه وقتی مطالب تند و تیزشان را مینویسند نه خودشان میفهمند چه نوشته اند نه دیگران !!!.یك توصیه : وقتی مطالب طنز نویسان مثلا سیاسی رو میخونیم باید بگیم : به به.عجب مطلب تند و تیزی.این كه اعدام رو شاخشه !!!.اگر این رو نگیم مردم میفهمند كه ما از مسائل سیاسی سر در نمیاریم پس حتما باید این جمله رو بگیم.

 

 

 

 

 

توضیح : حقیقت رو بخواهید این دسته واقعا از چیزی از سیاست سر در نمیارن ولی خودشان خیال میكنند كه خیلی حالیشونه چند وقت پیش یك كتابی رو خوندم پر بود از این نوع مثلا طنز با اینكه از اول مشتاق بودم كه اون رو بخونم اما وقتی دیدم كه چیز جالبی نیست دیگه اون رو نخوندم.با تشكر.ژنرال خاموش

پنج شنبه 7/3/1388 - 19:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته