تبیان، دستیار زندگی

غزه  آزاد است...

می توان هم  غزه را آزاد كرد

خانه هایش را همه آباد كرد

می توان در كنج اوج غصه ها

قلب تنگ كودكی را شاد كرد

گرچه ما در غزه حاضر نیستیم

می توان از خانه هم فریاد كرد

دارم اكنون بغض تنگی در گلو

دوست دارم تا خدا فریاد كرد

با خروش وبا شعار و با قلم

می توان با اشك هم امداد كرد

می توان بنیاد اسرائیل را

تا ابد محو مادر زاد كرد

شاعر :اكبر شهبازی از بچه های هیئت نوجوانان عاشورائیان

الا خورشید عالمتاب ،ارباب                      قرار هر دل بی‌تاب، ارباب
نه تنها من که دیدم آفرینش                     تو را می‌خواندت ارباب، ارباب
به هر ابری که افتد چشم مستت             از او بارد شراب ناب، ارباب
تو آن بودی که هر شب در بر تو                 گدایی می‌کند مهتاب ،ارباب
من آن در را که غیر از او دری نیست          کنم با قلب دق‌الباب، ارباب
بیاد چشم تو بیمارم امشب                     طبیبا بر سرم بشتاب، ارباب
اگرچه ریزه خوارم بازگویم                        بیا امشب مرا دریاب ،ارباب
به بیداری اگر قابل نباشم                        مرا امشب بیا در خواب، ارباب
چو شمعی در هوای کربلایت                   دلم شد قطره قطره آب، ارباب
ز چشمانم از این چشم انتظاری              چکد هم اشک هم خوناب، ارباب

التماس دعا

من بیشتر خواننده مطالب بودم تا اینکه مطلب ثبت کنم ، قبلنا مطالب این طوری نبود یک صفحه رو که میرفتی پائین یک ساعت میکشید ، همه فلسفی ، مفهومی ، طنز و... تازه نظراتش رو نمی خوندیم !(هر مطلب خوب و ارزشی بیش از ده تا نظر روش بود )

حالا جی ، همش مطالب تکراری که کپی شده ، هیچ نظری هم روش نیست! واقعا 

میزی برای کار ٬ کاری برای تخت ٬ تختی برای خواب ٬ خوابی برای جان ٬ جانی برای مرگ ٬ مرگی برای یاد ٬ یادی برای سنگ ٬ این بود زندگی!

کاش یکی بود ادامه ی این شعر را میدونست!!!

این ضرب المثل را زمانی گویند كه برخی اشخاص از چیزی پرهیز و اجتناب نموده و به نظیر آن مبادرت میكنند ،

میگویند شخص مقدس نمایی مرغی را به فردی داده و گفت او را ذبح كند ، آن مرد به اشتباه این عمل را انجام داده وصاحب مرغ گفت او را حرام كردی و باید تاوانش را بپردازی ، آن مرد گفت مگر نه تاوان حرام است ؟ مقدس نما گفت حرام است كه هست من میخورم ،‌پاسخ داد اگه حرام میخوری مرغ خودت را بخور!

حال دیوانه نداند كه ندیده است پری          عذر سعدی ننهد هر كه تورا نشناسد

تیم ملی فوتبال کشورمان در یکی از حساسترین دیدارهای سال های اخیر خود عصر روز هشتم فرودین ماه با حضور یكصد هزار تماشاچی ،‌مقامات كشوری و ... برابر عربستان باخخخخخخخخختتتتتتت!!!
حالا حی تعریف تمجید كنید ، بگید عیبی نداره ، بله عیبی نداره  ، باخت كه باخت ، فدای  سر آقای د...،ولی بگیم هیچ كس حق نداره به اون بگه بالای چشمت ابرو ها ، آهای روزنامه چی ،‌مجری محبوب ( محبوب هستی كه هستی ) ، نماینده مجلس ( محترمانه«به شما ربطی نداره» )، فوتبال مال خودمونه خودمون درست كردیم ، دوست داریم خرابش كنیم ، طرفدارا هم باید فقط فهیم ، با ادب ، معقول و...باشند ، حرف نزنند ،

 صد حیف ،،،،،
اون از كشتی ، این از فوتبال ، دیگه چی مونده ، ای خدااااااااااا یك رضا زاده دیگه برسون كه حال ملت رو خوب كنه ،
راستی آقای د.... برای ریاست جمهوری كاندید نشده ؟!!!، حیف ، چرا ، حق داره ها ،‌میدونی چند تا گل( مفت « برابر تیم افغانستان ،‌مالدیو، بور كینوفاسو، جزایر.....) برای ایران زده ، به خدا حقشه ، مردم هم رأی میدن ، مشكلی نیست ، ما همه موافقیم ، الان مملكت احتیاج داره ها ، حالا ماگفته باشیم ...

به جای شمع كافوری ، چراغ از نفت می سوزد !!

در مثل آمده كه :

توكه از آسیا میروی چه كاربه سنگ ترازوی یك من داری؟!

گویند شخصی مشتری آسیابانی بود و گندمهای خود را برای آرد كردن به آسیای او میبرد ، یك روز با آسیابان نزاعش شده بطور رنجش از آسیا بیرون رفت و گفت دیگر بار گندم به آسیای تو نمی آورم ، سپس از آسیا بیرون رفت و چند قدمی دور نشده بود كه برگشت و گفت راستی ، سنگ یك منت هم شكسته ،‌اصلاحش كن . آسیا بان پاسخ داد توكه داری میروی و به قول خودت دیگر به این آسیا نمی آیی ، به سنگ یك من این آسیا چه كار داری ؟»

این ضرب المثل برای كسانی به كارمیبرند كه از كار بركنار شده اند وعلارغم ظاهر و لفظ و به  واسطه علاقه و میل باطنی در آن كار مداخله می نمایند .