• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 58
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 5707روز قبل
شعر و قطعات ادبی
 وقتی این ترانه رو گوش میدم حس قشنگی بهم دست میده ببخش بانوی قصه این دل جوونی کردهبا تو اگه تو خونش نامهربونی کرده...چه سرنوشت خوبی وقتی دل شماهستبرای خوشبختی مون پادرمیونی کردهخاتون خوب قصه  عروس ارزوهاممن که همیشه تنهام قهر مکن با چشمامقهر مکن مهربون قهر تو اتیشم من چه جوری نسوزم وقتی دلت پیشمبرای داشتن من چه راه دوری رفتی

همه باید بدونن راه و چه جوری رفتی....

چهارشنبه 4/1/1389 - 18:36
بیماری ها
 همیشه باخودم فکر می کردم چه جوری میشه تا چند سال پیش عمر متوسط ایرانی ها120سال بودهاما حالا حدود60-70سال شده.چرا اینقدر امار سکته های فلبی ومغزی بالا رفته.چرا اینقدر سرطان زیاد شده.چرا مردم(مخصوصا تهرانی ها)کم حوصله شدند.چرا...تا اینکه راز سلامتی رو پیدا کردم.چند جلسه از سخرانی دکتر حسین روازاده من رو دگرگون کرد.اون چیزی رو که مدتها دنبالش بودم پیدا کردم.

                                                                  ...دوستتون دارم.

http://www.ravazadeh.com/fa/
چهارشنبه 4/1/1389 - 18:28
ادبی هنری

ازش پرسیدم چقد دوسم داری؟
گفت: به اندازه های شکوفه های بهاری
و چه راست می گفت…
چون شکوفه های بهاری مهمون دوروزه بودن . . .

http://www.rimaz.mihanblog.com/

 

 

 

پنج شنبه 13/12/1388 - 17:7
اخبار

کوردهای همیشه وبرای خیلی از افراد مورد توجه هستند.برای ثبت این رکوردها عمدتا انسان تلاش زیادی میکند تا نامش در کتاب مربوط به رکودها مشهور به گینس درج شود اما شاید برای بسیاری این نکته جالبتر باشد که این رکوردها بصورت طبیعی رخ نماید.

طولانی ترین ها عنوانی است که برای 8 اتفاق طبیعی وغیر طبیعی رخ داده در زندگی انسانها انتخاب کرده ایم تا با خواندن کوتاهترین مطالب به آنها دست پیدا کنید. طولانی‌ترین زندگی مشترك (85 سال)
 
«هربرت و زلمیرا فیشر» اهل كارولینای شمالی در تاریخ 13 ماه می‌ سال 2009، 85 سال زندگی مشترك را با خوبی و خوشی پشت سر نهادند. زلمیرا در حال حاضر 101 ساله وهربرت 104 ساله هستند. این زوج خوشبخت 50 سال است كه در خانه‌ای واقع در «براونزویل» در «نیوبرن» آمریكا زندگی می‌كنند. طولانی‌ترین شغل(77 سال) طبق ركوردهای گینس، «آنجلو كاماراتا» بیشترین زمان را به عنوان گارسون كافی‌شاپ مشغول به كار بوده است. او این كار را از شاگردی شروع كرد و سپس خود صاحب یك كافی‌شاپ شد. او اكنون در همان كافی‌شاپ به پسران خود كمك می‌كند. او در سال 1971 كافی‌شاپ را به پسرانش فروخت و تصمیم گرفت بازنشسته شود، ولی بیكاری به مزاج او سازگار نبود و دوباره كار را شروع كرد.
 
طولانی‌ترین سخنرانی (124 ساعت)
 
مردی فرانسوی به نام «لویی كوله» 124 ساعت به طور متوالی درباره «سالوادور دالی» نقاش اسپانیایی، فرهنگ روستایی و موضوعات دیگر سخنرانی و نام خود را وارد كتاب ركوردها كرد. این مرد 62 ساله پنج روز و چهار شب به طور مداوم حرف زد. این سخنرانی در شهر «پرپیژان» فرانسه انجام شد و سه ناظر برای ثبت ركورد او در محل حاضر بودند.طولانی‌ترین عمر لامپ(107 سال)یك لامپ كم‌نور قدیمی سالهای سال یعنی از زمان نصبش در سال 1901 به صورت شبانه‌روزی در یك ایستگاه آتشفشانی روشن بود. «تام برامل» كه سال‌ها از بازنشستگی او می‌گذرد هنوز هم بعضی اوقات به ایستگاه شماره 6 آتشفشانی در «لیورمور» می‌رود. این ایستگاه در طول سال‌ها تغییر كرده ولی یك وسیله دقیقا مثل گذشته باقی مانده است و آن لامپ روشن ایستگاه می‌باشد. لامپ لیورمور در طول این مدت هرگز خاموش نشده است. این لامپ نزدیك یك میلیون ساعت كار كرده و كسی راز این طول عمر را نمی‌داند. طولانی‌ترین فیلم (87 ساعت) «درمان بی‌خوابی» نام فیلمی به كارگردانی «جان هنری تیمیس» است كه پس از اكران آن در سال 1987 از طرف كتاب ركوردهای گینس به عنوان طولانی‌ترین فیلم سینمایی انتخاب شد. این فیلم 5220 دقیقه‌ای هیچ داستان و طرح دقیقی ندارد و در آن یك شاعر با نام «ال.دی.گروبان» شعر بلند خود را در مدت سه روز و نیم می‌خواند و در بعضی قسمت‌ها برای رفع خستگی از موسیقی و میان پرده استفاده می‌كند. طولانی‌ترین قطع برق(66 روز)
 
در سال 1998 شهر «اوكلند» در نیوزیلند به مدت 5 هفته دچار بحران قطع برق بود. تقریبا برق تمام شهر ازچهار كابل بزرگ تامین می‌شد كه دو تا از آنها كهنه و قدیمی شده بودند. روز 20 ژانویه یكی از این كابل‌ها در اثر هوای گرم و خشك از كار افتاد و روز 9 فوریه كابل بعدی قطع شد. كابل‌های دیگر هم كه فشار شدیدی را تحمل می‌كردند روز 19 و 20 فوریه از كار افتادند. بدین ترتیب 20 منطقه شهر به مدت 66 روز متوالی برق نداشتند. خسارات ناشی از این قطع برق 156 میلیون دلار آمریكا تخمین زده شد. طولانی‌ترین سلطنت (63 سال)  «بومیبون آدولیادج» پادشاه 81 ساله تایلند طولانی‌ترین سلطنت را در دنیا دارد. او پس از مرگ برادرش «شاه آناندا ماهیدول» در 9 ژوئن سال 1946 جانشین وی شد و در تاریخ 5 ماه می‌ سال 1950 رسما تاجگذاری كرد.
 
هر چند كه نظام سلطنتی از دهه 30 در تایلند كنار گذاشته شد و این پادشاه قدرت كمی دارد ولی وی همچنان مورد احترام مردم كشورش و محبوب آنها است.
 
طولانی‌ترین نامزدی (67 سال)  «اوكتاویو گویلن» و «آدریانا مارتینز» ركورددار طولانی‌ترین دوران نامزدی در دنیا هستند. این دو در سال 1902 در مكزیك نامزد شدند ولی هر بار تاریخ ازدواج آنها عقب می‌افتاد. سرانجام در ماه ژوئن سال 1969 یعنی بعد از 67 سال اوكتاویو دیگر بهانه‌ای برای به تعویق انداختن مراسم نداشت و آنها بالاخره با هم ازدواج كردند. این زوج در زمان نامزدی 15 سال و در زمان ازدواج 82 سال داشتند.
 
طولانی‌ترین كسوف قرن (6 دقیقه و 32 ثانیه)  كسوف روز 22 جولای سال 2009 طولانی‌ترین كسوف قرن بیست و یكم به شمار می‌رود. این خورشیدگرفتگی 6 دقیقه و 32 ثانیه طول كشید و توریست‌های زیادی برای تماشای طولانی‌ترین كسوف قرن به مناطق مختلفی از جمله؛ چین، نپال و هند رفتند. در بعضی مناطق ماه كاملا جلوی خورشید را گرفت و آن را پوشاند. كارشناسان معتقدند تا 123 سال دیگر یعنی در تاریخ 13 ژوئن سال 2132 هرگز چنین كسوفی رویت نخواهد شد

منبع: البرز نیوز

شنبه 7/9/1388 - 13:11
ادبی هنری

چهار نفر بودند بنامهای همه كس-یك كس-هر كس و هیچ كس

یك كار مهم وجود داشت كه میبایست انجام می شد و از همه كس خواسته شد آن را انجام دهد.

همه كس میدونست كه یك كسی آن را انجام خواهد داد.

هر كسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ كس آن را انجام نداد.

یك كسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینكه این وظیفه همه كس بود.

همه كس فكر میكرد هر كسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ كس نفهمید كه هر كسی آن را انجام نخواهد داد.

سرانجام این شد كه همه كس یك كسی را برای كاری كه هر كسی نمی توانست انجام دهد و هیچ كس انجام نداد سرزنش كرد.

 
جمعه 6/9/1388 - 17:20
ادبی هنری
 مرد مسنی به همراه پسر ۲۵ ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر
۲۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: “پدر نگاه کن درختها حرکت می کنند”  مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه ۵ ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان پسر دوباره فریاد زد: ” پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند.” زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد:” پدر نگاه کن باران می بارد،‌ آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: “‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!”

مرد مسن گفت: ” ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!”
نتیجه ی اخلاقی داستان: ” ما نباید بدون دانستن تمام حقایق نتیجه گیری کنیم.”

جمعه 6/9/1388 - 17:17
ادبی هنری

نمی دانم كه دانست او دلیل گریه هایم را؟

 نمی دانم كه حس كرد او حضو رش در سكوتم را؟

 و می دانم

كه می دانست ز عاشق بودنش مستم وجود ساده اش بوده كه من اینگونه دل بستم!

جمعه 29/8/1388 - 11:10
ادبی هنری

تو را به دادگاه خواهند كشید ... شاید به حبس ابد محكوم شوی ...

 جزییات جنایتت معلوم نیست ...

اما... اثر انگشتت را روی قلبی شكسته یافته اند!!!

جمعه 29/8/1388 - 11:8
ادبی هنری

ما آدما مثل كتابیم، كتاب رو كه ورقش میزنی تموم كه شد، میزاریمش كنار،

 پس سعی كنیم

خودمون رو هیچوقت ورق نزنیم تا آخرین صفحه، كه مارو تموم كنن و بزارن كنار.....

جمعه 29/8/1388 - 11:6
ادبی هنری

كاش میشد اشك را تهدید كر د ...

 مدتی لبخند را تمدید كرد ...

كاش میشد در میان لحظه ها، لحظه ی دیدار را نزدیک کرد

جمعه 29/8/1388 - 11:4
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته