• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 77
زمان آخرین مطلب : 5624روز قبل
داستان و حکایت

گوسفند بع بع می كرد سگ واق واق می كرد و همه با هم فریاد می زدند حسنك كجایی؟ شب شده بود اما حسنك به خانه نیامده بود. حسنك مدت های زیادی است كه به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می كند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنك دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند. دیروز كه حسنك با كبری چت می كرد. كبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است. كبری تصمیم داشت حسنك را رها كند و دیگر با او چت نكند چون او با پتروس چت می كرد. پتروس همیشه پای كامپیوترش نشسته بود و چت می كرد. پتروس دید كه سد سوراخ شده اما انگشت او درد می كرد چون زیاد چت كرده بود. او نمی دانست كه سد تا چند لحظه ی دیگر می شكند. پتروس در حال چت كردن غرق شد. برای مراسم دفن او كبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما كوه روی ریل ریزش كرده بود. ریزعلی دید كه كوه ریزش كرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد. ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد كرد و منفجر شد. كبری و مسافران قطار مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و كور بود. الان چند سالی است كه كوكب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شكم مهمان ها را سیر كند. او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او كلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد. او آخرین بار كه گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت. اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است كه دیگر در كتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

بیایید فقط برای چند لحظه به گذشته مون فكر كنیم و ببینیم كه بودم، كه شدیم و چی باعث این تغییرات شده؟!!!!!

دوشنبه 24/3/1389 - 15:17
سخنان ماندگار

سخنانی از گاندی


 

من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم ،
من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،
من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،
چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است.
و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى ، من را خودم از خودم ساخته‌ام،
تو را دیگرى باید برایت بسازد و تو هم به یاد داشته باش
منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است،
تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.
لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان
و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى
و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه
ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى.
می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.
می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم ،
چرا که ما هر دو انسانیم.
این جهان مملو از انسان‌هاست ،
پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.
تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،
قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.
دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند،
حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند،
دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم،
چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،
نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى،
من قابل ستایشم، و تو هم......


یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتادبه خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا.

اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،نامت را انسانى باهوش بگذار

دوشنبه 24/3/1389 - 15:4
اخبار

تولد بره‌ای با سر انسان در تركیه

رسانه‌های «تركیه» از تولد یك بره مرده با سر
انسان در یكی از روستاهای این كشور خبر داده و اعلام كردند: وقوع چنین
رویدادی یك واقعه عجیب و در عین حال بی‌سابقه است.
http://marshal-modern.ir/Archive/13494.aspx

درگزارش یكی از روزنامه‌های «تركیه» آمده است كه هفته گذشته یك بره از یك
گوسفند در یكی از روستاهای «ایزمیر» به دنیا آمد، اما زنده نماند. نكته
جالب در تولد این بره مرده آن است كه این حیوان صورت انسان دارد و باعث شد
تا دامپزشكی كه مسوولیت به دنیا آوردن آن را داشته باشد به شدت شوكه شود.
«ارهانالی بول» ـ دامپزشك مسوول ـ در مصاحبه‌ای با رسانه‌های دولتی تركیه، خاطر
نشان كرد: من برای زنده نگهداشتن مادر مجبور به عمل شدم. من پیش از این
گوساله دو سر و چهار چشم و حتی پنج پا هم دیده بودم، اما تولد این بره با
سر انسان بسیار غیر‌قابل باور است.

وی یادآور شد: من احتمال می‌دهم
كه به دلیل ازدیاد و انباشت ویتامین A در بدن گوسفند مادر، این بره به
چنین وضعی به دنیا آمده باشد.

گفتنی است، سال گذشته نیز در
«زیمباوه» چنین بره‌ای به دنیا آمد و حتی چند ساعت نیز زنده ماند، اما به
شدت باعث ترس و وحشت مردم روستایی شده بود.

فرماندار استان «ازمیر»
نیز اضافه كرد: تولد این بره مرده با سر انسان بسیار دلهره‌آور و ترسناك
است. تا به حال چنین چیزی را ندیده بودم، انگار كه سر انسان بر روی بدن
بره‌ای باشد.

سید محمد طباطبایی-معاونت گروه مارشال مدرن

دوشنبه 24/3/1389 - 14:59
بهداشت روانی

 

چهل عادت آدم های موفق

 1) فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند.

 2) از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند.

 3) روی راه حل ها تمرکز می کنند.

 4) هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید.

 5) مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

 6) سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد..

 7) به ندرت از چیزی شکایت می کنند و انرژی شان را به خاطر آن از دست نمی دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی بافی و بی ثمر بودن است.

 8) سرزنش نمی کنند (واقعا فایده اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می گیرند.

 9) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت شان پیدا می کنند و بیشتر از ظرفیت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می کنند.

 10) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ریزی می کنند و فکر می کنند تا وقتی که کارشان را انجام می دهند استرس کمتری داشته باشند.

 11) خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند متحد می کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می دانند.

 12) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی گذارند زندگی شان اتوماتیک وار سپری شود.

 13) به وضوح و دقیقا می دانند که چه چیزی در زندگی می خواهند و چه نمی خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.

 14) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می کنند.

 15) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی کنند و زندگی شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهند.

 16) آنها دانش آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می کنند. آنها از راه های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می گیرند.

 17) همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.

 18) دقیقا می دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی شان را با از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهند.

 19) ریسک های حساب شده ای انجام می دهند؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی.

 20) با مشکلات و چالش هایی که برایشان پیش می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی کنند.. با چالش ها روبه رو می شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می برند.

 21) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی مانند تا آینده شان را رقم بزند.. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می سازند.

 22) وقتی بیشتر مردم کاری نمی کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می کنند.

 23) بیشتر از افراد معمولی روی احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ گاه برده احساسات شان نمی شوند.

 24) ارتباط گرهای خوبی هستند و روی رابطه ها کار می کنند.

 25) برای زندگی شان برنامه دارند و سعی می کنند برنامه شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.

 26) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می فهمند.

 27) ارزش های زندگی شان معلوم است و زندگی شان را روی همان ارزش ها بنا می کنند.

 28) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می دانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها می دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی ها خیال می کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.

 29) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می روند که کمتر کسی می تواند برود، شاد می شوند.

 30) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی می کنند و چه دارند و چه طور به نظر می رسند، توجهی ندارند.

 31) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شوند.

 32) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالی می پذیرند و به راحتی عذرخواهی می کنند. آنها از توانایی هایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی شوند. آنها خوشحال می شوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصی شان لذت می برند.

 33) انعطاف پذیر هستند و تغییر را غنیمت می شمارند. وقتی وضعیتی پیش می آید که عادت ها و آسایش روزمره شان را بر هم می زند از آن استقبال می کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیرند.

 34) همیشه سلامت جسمانی خود شان را در وضعیت مطلوبی نگه می دارند و می دانند که بدنشان خانه ای است که در آن زندگی می کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.

 35) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می کنند و تنبلی نمی کنند.

 36) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.

 37) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمی کنند.

 38) وقت شان و انرژی شان را روی وضعیت هایی که از کنترل شان خارج است صرف نمی کنند.

 39) کلید خاموش روشن دارند. می دانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگی شان لذت می برند و سرگرم می شوند.

 40) آموخته هایشان را تمرین می کنند. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنند بلکه واقع بینانه زندگی می کنند.

يکشنبه 23/3/1389 - 11:29
داستان و حکایت
قدرت اندیشه   پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : 

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر

 

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

 

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟

 

 پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .

 

          در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت.  
پنج شنبه 20/3/1389 - 10:31
داستان و حکایت
    پروانه مردی یك پیله پروانه پیدا كرد. و آن را با خود به خانه برد. یك روز سوراخ كوچكی در آن پیله ظاهر گشت مرد كه این صحنه را دید به تماشای منظره نشست ساعتها طول كشید تا آن پروانه توانست با كوشش و تقلای فراوان قسمتی از بدن خود را از آن سوراخ كوچك بیرون بكشد.پس از مدتی به نظر رسید كه آن پروانه هیچ حركتی نمی كند و دیگر نمی تواند خود را بیرون بكشد. بنابراین مرد تصمیم گرفت به پروانه كمك كند!او یك قیچی برداشت و با دقت بسیار كمی آن سوراخ را بزرگتر كرد. بعد از این كار پروانه به راحتی بیرون آمد.اما چیزهایی عجیب به نظر می رسید. بدن پروانه ورم كرده بود و بالهایش چروكیده بود مرد همچنان منتظر ماند او انتظار داشت بالهای پروانه بزرگ و پهن شود تا بتواند این بدن چاق را در پرواز تحمل كند. اما چنین اتفاقی نیفتاد.در حقیقت پروانه ما باقی عمر خود را به خزیدن به اطراف با بالهای چروكیده و تن ورم كرده گذراند و هرگز نتوانست پرواز كند.آنچه این مرد با شتاب و مهربانی خود انجام داد سبب این اتفاق بود. سوراخ كوچكی كه در پیله وجود داشت حكمت خداوند متعال بود. پروانه باید این تقلا را انجام می داد تا مایع موجود در بدن او وارد بالهایش شود تا بالهایش شكل لازم را برای پرواز بگیرند.بعضی مواقع تلاش و كوشش و تحمل مقداری سختی همان چیزی است كه ما در زندگی به آن نیاز داریم. اگر خداوند این قدرت را به ما می داد كه بدون هیچ مانعی به اهداف خود برسیم آنگاه چنین قدرتی كه اكنون داریم نداشتیم.اگر كسی دست شما را بگیرد دیگر پرواز نخواهید كرد.
پنج شنبه 20/3/1389 - 10:25
بیماری ها
   
 
هویج حلقه شده شبیه چشم انسان است..مردمک و عنبیه و خط نوری که به چشم میرسد درست مانند چشم انسان میباشد.تحقیقات نشان میدهد که مصرف هویج باعث افزایش جریان خون در  عملکرد چشم میشود.
 
وقتی گوجه فرنگی رو از وسط دو نیم میکنید چها تا خونه میبینید که قرمزه و دقیقا مثلقلب هستش که اون هم قرمزه و چها تا بخش مجزا داره.تحقیقات نشون داده که گوجه فرنگی خون رو تصفیه میکنه...
 
    حبه های انگور روی خوشه شبیه قلب هستش و هر دونه اون شبیه سلولهای خونی.امروزه تحقیقات نشون داده که انگور برای حیات قلب بسیار مفیده.
گردو شبیه مغز انسان میمونه .نیم کره راست و نیم کره چپ.قسمت بالای مغز و پایین مغز.حتی چین خوردگی های و پیچیدگی های اون هم شبیه نئو کورتکس میباشد.در حال حاضر میدانیم که گردو ۳۶ مرتبه نورونهای پیام رسان به مغز را گسترش میدهد.  
تا حالا به لوبیا قرمز دقت کردین ..درسته ..شبیه کلیه انسان هستش ..تحقیقات نشون داده که لوبیا قرمز در بهبود عملکرد کلیه نقش بسزایی داره. ساقه کرفس شبیه به استخوان است و این نوع از سبزیجات در استحکام استخوان بسیار موثر میباشد.استخوانها تشکیل شده از ۲۳٪ سدیم و کرقس هم ۲۳٪ سدیم داره.چنانچه در رژیم غذایی شما سدیم وجود نداره کرفس میتونه این کمبود رو جبران کنه

آوکادو و گلابی و بادمجان برای سلامت سرویکس و رحم درخانمها بسیار موثر میباشد.امروزه تحقیقات نشان میدهد که اگر خانمها در هفته یک عدد آوکادو مصرف نمایند هورمونهای آنها متعادل میشود و از بروز سرطان رحم جلوگیری میکند.جالبه که بدونید ۹ ماه از شکوفه کردن آوکادو تا رسیدن میوه آن طول میکشه..
انجیر پر از دونه هستش باعث افزایش تعداد و حرکت اسپرم مرد و همچنین جلوگیری از عقیم شدن میشود.

Sweet potatoes (سیب زمینی استامبولی)شبیه لوزلمعده هستش که باعث تعادل قند خون در بیماران دیابتی میشود.


زیتون به سلامت و عملکرد تخمدان کمک میکند.   کریپ فروت و پرتقال و انواع مرکبات شبیه غده های شیری هستند و در سلامت سینه و جنبش غدد لنفاوی در سینه موثر است.   پیاز شبیه سلولهای بدن میباشد.امروزه تحقیقات نشان داده است که پیاز نقش مهمی در خروج مواد زائد در بدن را داراست.و باعث ریزش اشک و شستشوی لایه مخاطی چشم میگردد نکات آموزشی روزانهروابط عمومی شرکت انتقال داده های آسیاتک 

 

پنج شنبه 20/3/1389 - 9:8
طنز و سرگرمی
در این مطلب قصد داریم شعر معروف «یه توپ دارم قلقلیه» را مورد بررسی قرار دهیم تا متوجه شویم شاعر این شعر قصد داشته چه مفاهیمی را به ما منتقل كند:

یه توپ دارم قلقلیه:
توپ: جسمی كروی كه بیشتر وقتها جنسش از چرم یا پلاستیك است. البته برخی مواقع بچه های نسل سومی كلمه توپ را در معنای «درست و حسابی» هم به كار می برند!
قلقلی: بازیگر برنامه كودك كه با وجود داشتن زبان، سالهاست كه حرف نمی زند!
تفسیر: از آنجا كه شاعر آدم ندید بدیدی است در همان بیت اول داشته هایش را به رخ مخاطب كشیده و می گوید یك عدد توپ دارد، و از آنجا كه فكر می كند همه مثل خودش آی كیو پایین هستند توضیح می دهد كه توپش قلقلی است؛ آخه یكی نیست بگوید مگه توپ مكعب یا مربع هم داریم؟!

سرخ و سفید و آبیه:
تفسیر: از آنجا كه شاعر تحت تاثیر كلاس های كنكورش بوده پاسخ این سئوال را كه توپش چه رنگی است، در قالب سه گزینه الف- سرخ ب- سفید ج آبی مطرح كرده است!

می زنم زمین هوا می ره:
هوا می ره: یعنی هوا می رود. گفته می شود بعد از «رفتن هوا» خلا به وجود می آید كه در این صورت زندگی در چنین شرایطی، محال است!
تفسیر: این مصرع كمی اشكال مفهومی دارد و فاقد ساختار منطقی است. شاعر در اینجا می گوید:« می زنم زمین هوا می ره»، حال غیر از اینكه زدن توپ به زمین، چه ربطی به «رفتن هوا» دارد، این سئوال نیز برای مخاطب مطرح می شود كه هوا كجا می رود؟ البته در نسخه های قدیمی آمده است: «می زنم زمین برقا می ره!» كه این اتفاق به خاطر آن بوده كه بعد از اثابت توپ به زمین شی ء گرد مورد نظر به سمت بالا حركت و در نهایت به لامپ برق برخورد می كرده. در مجموع ما از این بیت نتیجه می گیریم نباید در خانه توپ بازی كنیم!

نمی دونی تا كجا می ره:
تفسیر: شاعر در اینجا یك نظریه علمی را مطرح می كند و آن اینكه وقتی توپش را به زمین می زند و هوا می رود، در اثر بوجود آمدن خلا، توپش به دوردستها می رود، طوری كه خود شاعر هم نمی داند كجا رفته است!(توضیح: رابطه بین بوجود آمدن خلا و دور شدن توپ در این مطلب نمی گنجد و نیازمند پاس كردن شونصد واحد فیزیك اتمی است!)
البته در برخی نسخه های قدیمی در ادامه این مصرع كه «می زنم زمین برقا می ره» آمده است كه «نمی دونی تو كجا می ره؟». بدیهی است كه به علت تركیدن لامپ، خانه تاریك شده است و شاعر نمی توانسته توپش را پیدا كند، به همین خاطر دست به دامن مخاطب شده و از او می پرسد:« نمی دونی تو [توپ من] كجا می ره؟!»

من این توپو نداشتم:
تفسیر: معلوم است كه شاعر در اینجا توانسته توپش را پیدا كند، زیرا با اشاره به توپش می گوید: من «این توپو» نداشتم. همینجا پیدا شدن توپ را به این شاعر عزیز تبریك می گویم!

مشقامو خوب نوشتم:
تفسیر: احتمالا شاعر كاری را بر خلاف امور گذشته انجام داده چون آن را با ذوق و شوق بسیار تعریف می كند!

بابام بهم عیدی داد:
تفسیر: پیام شاعر این است كه مشقهایتان را تنها در ایام عید خوب بنویسید تا زحماتتان هدر نرود و پدرتان به شما یك عیدی توپ بدهد!
توضیح نه چندان ضروری: توپ در جمله فوق به معنای «درست و حسابی» است.

یه توپ قلقلی داد:
تفسیر: پیداست شاعر آی كیو درست و حسابی نداشته، چون هم مشقهایش را خوب نوشته و هم ایام عید بوده، اما او به یك توپ رضایت داده؛ من اگه به جای او بودم به كمتر از پلی استیشن راضی نمی شدم!


نتیجه گیری اخلاقی: خانه جای توپ بازی نیست!
نتیجه سیاسی: ایام عید زمان مناسبی برای انجام مذاكرات است!
شنبه 20/4/1388 - 16:18
طنز و سرگرمی
50 روش!!

1. روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن
2. سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند
3. وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین
4. وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین
5. کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید
6. همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین
7. جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین
8. روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین
9. وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین
10. از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه
11. در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین
12. به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین
13. وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین
14. وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین
15. موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین
16. ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین
17. بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین
18. شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین
19. اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین
20. وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته
21. صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین
22. روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین
23. وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده
24. وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود
25. چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین
26. بادکنک بچه ها رو بترکونین
27. مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین
28. وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد
29. بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین
30. کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره
31. ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد كنین
32. توی كنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
33. هر جایی كه می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستكش دوستتون بهتره
34. حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین
35. نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین
36. دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنین
37. عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنین
38. پیچهای كوك گیتار دوستتون رو كه ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین
39. با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش كه اونطرف خیابونه رو بپرسین
40. شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنین
41. موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارین
42. توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین
43. شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسكه رو تعریف كنین
44. توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین
45. توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبریت فرو كنین
46. جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض كنین
47. یكی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق كنین
48. توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین كه هر چی شعر بلده بخونه
49 چراغ توالتی كه مشتری داره و كلید چراغش بیرونه رو خاموش كنین
50. ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون كه ازش گرفتین زیراكس كنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین
شنبه 20/4/1388 - 15:55
موبایل

افزایش سرعت اینترنت با افزایش پهنای باند

سلام دوستان!
در ویندوز XP درحالت پیش فرض Packet Scheduler سیستم را به 20 درصد از پهنای باند یك اتصال به اینترنت محدود می كند. یعنی اگر شما این تنظیمات را تغییر ندهید قادرید از 20 درصد پهنای باند اتصال تان به اینترنت بهره ببرید. برای این كه بتوانید از 100 درصد پهنای باندتان استفاده كنید مراحل زیر را انجام دهید:
1.Run را از منوی Start اجرا كنید.
2.در Run عبارت gpedit.msc را تایپ كرده و OK را كلیك كنید.
3.منتظر بمانید تا Group Policy اجرا شود. 4.در بخش Local Comuter Policy و در زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را گسترش دهید. (این كار با كلیك بر روی علامت+ كار آن انجام دهید)
5.در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید.
6.حال در این لیست Qos Packet Scheduler را انتخاب كنید.
7.به گزینه هایی كه در سمت راست ظاهر می شوند دقت كنید.
8.بر روی Limit reseivable bandwidth كلیك راست كرده و Properties را كلیك كنید.
9.پس از اینكه پنجره ی Limit reservable bandwidth Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable bandwidth گزینه Enabled را انتخاب كنید.
10.مشاهده می كنید كه با انتخاب آن در روبروی Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20 درصد به نمایش در می آید.
11.به جای عدد 20 مقدار 0 را تایپ كرده و OK را كلیك كنید.
12.حال به Connection ی كه به وسیله ی آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دكمه ی Properties كلیك كنید.
13.به برگه Networking بروید و دقت كنید كه Packet Scheduler فعال باشد (تیك كنار آن مشاهده شود).
14.این پنجره را OK كنید.
15.كامپیوتر خود را Restart كنید.
حالا از پهنای باند 100 درصدی خود لذت ببرید.

چهارشنبه 10/4/1388 - 16:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته